Author's posts
تقدیر رئیس جمهور از دکترجواد طباطبایی / علی کشگر
شادمانی اعطای لوح تقدیر به یکی از آثار دکتر طباطبایی به جای خود، ایرانیان ایراندوست و آشنا با آثار وی از این که با ایشان همروزگارند سرفرازند. او برای نام و لوح تقدیر، نمینویسد. نام و لوح تقدیر، با هر نام و انگیزه و از دست و از سوی هرکس بسوی او آمده است
تقدیر رئیس جمهور از جواد طباطبایی
صبح امروز رئیسجمهوری اسلامی ایران از نوزده تن از برگزیدگان نهمین جشنواره بین المللی فارابی، ویژه تحقیقات علوم انسان، تقدیر کرد. حسن روحانی در مراسم اختتامیه نهمین جشنواره بین المللی فارابی به جواد طباطبایی در رشته علوم سیاسی روابط بین الملل و مطالعات منطقه ای لوح تقدیر اهدا کرد
آذربايجان، ايرانِ كوچك / نگاهی به جغرافيای قومی آذربايجان / حجت يحيی پور
براساس آنچه در این نوشتار آورده شد نتیجه میگیریم که آذربایجان صرفاً یک سرزمین ایرانی مانند خراسان یا فارس است که اهالی آن اقوام و گروههای مختلف ایرانی بودهاند و در طول تاریخ هیچ تفاوتی با دیگر ایرانیان نداشتهاند. اما آذربایجان بهعنوان نمونهای کوچک شده از ایرانِ بزرگ همواره محل سکونت اقوام پرشماری بوده است که بواسطه سکونت در آذربایجان با عنوان آذربایجانی (یا به اختصار آذری) نامیده شدهاند. آنچه آذربایجان را از دیگر نواحی ایران متمایز میکند تنوع تیرههای ایرانی ساکن در آن بوده است و این نه دلیلی بر تمایز فرهنگی آذربایجان با دیگر نواحی ایران بلکه صرفاً عاملی در تقویت فرهنگ، علم، هنر و اندیشه در آذربایجان است؛ عاملی که در کنار توسعه آذربایجان، این سرزمین را به نمونه کوچک شدهای از ایران بزرگ تبدیل کرده است.
فدریکو مایور: پیش از تولد دکارت و تولد ولتر، یک شاعر ایرانی، فراتر از هر چیز، اندیشه و خرد را ستوده است
شاهنامه، این اثر ادبی فنا ناپذیر، با چنین شکوهی آغاز میشود، در این اثر جاودانه بیدرنگ در پی ستایش پروردگار، در همان نخستین صفحه به ابیاتی برمیخوریم که لحظهای ما را حیران و شگفت زده برجای میگذارد، زیرا که به طرزی نامنتظر، با مدح خرد روبرو میشویم.
انقلاب اسلامی؛ درختی که تلخ است وی را سرشت / علی کشگر
اگر قوچانی میخواست خوانندگان سیاستنامه را در ادعای خود مبنی بر اینکه انقلاب اسلامی «تداوم» مشروطیت است همراه کند، بجای ارجاع خوانندگان به گروه تروریستی فرقان، حجاریان مشروطخواه و نه مشروطهخواه و اصلاحطلبان حکومتی و غیرحکومتی، میبایستی به یاری نمایندگان اندیشۀ غرب و فلسفۀ سیاسی غرب پشتوانهای برای این ادعای خود مییافت و نشان میداد که مبانی انقلاب اسلامی مبتنی بر ولایت فقیهِ موردِ حمایتش، با تعاریف روشن نظریههای حکومت قانون، مفاهیم تاریخی و تاریخ مفاهیم و نهادها و الزامات مبنایی حکومتهای مشروطه در جهان تطابق داشته و از همینرو تداومبخش حکومتهای مشروطه در جهان است، تا سیه روی شود هر که در او غش باشد.
زشتی نهاد فقاهت در آینه مشروطیت / فرخنده مدرّس
سه دهه قیاس میان این دو انقلاب (انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی) بخش اساسی تلاشهای فکری داریوش همایون و نوشتههای وی، در سالهای تبعید، را به خود اخصاص داد. او برخلاف دهان ناشستۀ و عقل نافرهیختۀ محمد قوچانی، «بیچارهای» نبود که از روی «بیحرجی» «پرچم مشروطهخواهی را به عاریت» گرفته باشد. چشم بیدار او از دهههای مدیدی به آرمانهای مشروطه بود. بسیار پیشتر از آن که قوچانی، این «روشنفکر دینی» شرقنویس متوجۀ اعتبار جدید مشروطه و رویکردهای نظری گسترده به معنای «حکومت قانون» از سوی جامعۀ ایرانی گشته و به امید گرفتن معجزهای از آن در خدمت تحکیم «نهاد فقاهت» یا در مجیزگویی آن، در مقام «نواندیش دینی» در «سیاستنامه» به دستکاری معنای مشروطیت بنشیند و در بارۀ آن هجو ببافد.
بختک نهاد فقاهت بر حکومت قانون / نگاهی به سیاستنامه شمارۀ ۷ / بخش دوّم / فرخنده مدرّس
صرفنظر از این که بر زبانی که در فرهنگ بیحرمتی و زهرپاشی، علیه پادشاهان پهلوی، پرورانده شده، حرجی نیست، اما در باب ناراستی تفسیرهای «تاریخی«، در بارۀ «فهم علمای بزرگ روزگار» از معنای جمهوری، باید تذکر داد که تا زمان «جمهوریخواهی» رضاشاه، آن «علمای بزرگ روزگار»، جز سلطنت، و آن هم جز «سلطنت مستقل» چیزی دیگری نمیشناختند، همانگونه که تا هنگام تن دادن به «سلطنت مشروطه»، از مشروطیت و الزامات آن نیز بویی نبرده بودند.
نگاهی به سیاستنامه شمارۀ 7 / فرخنده مدرّس
ما با همان حس غنیمت شمری، با تأخیر چندین ماهه، در معیت «سیاستنامه» شمارۀ 7 شدیم. آنچه، در این شماره، برایمان خواندنی و آموختنی، بود به جان و دل خواندیم. برای ما که عطش دانستن و داشتن تصوری از لحظهها و دقیقههای ایستادگی و مقاومت ایرانیان در طول تاریخ برای دوام و قوام کشور و احیای دوبارۀ ایران، سیری ناپذیر است، نوشتههای پژوهشی مصطفی نصیری جرعههای گواراییست که در شوق خواندن آنها انتظار چند ماهه را تاب نیاوردیم.
در نقد روشنفکری دینی / دکتر جواد طباطبایی
درواقع من روشنفکری دینی را نمیشناسم، قبلاً هم اشاره کردم، مسئلۀ ادعا نیست. من روشنفکری دینی یا روشنفکر دینی را نمیشناسم که با منابع اساسی غربی ور رفته باشد. نمیگویم حتما افلاطون، ارسطو، کانت یا هگل، بلکه میگویم حتی با منابعی در قرون وسطی هم چنین کاری نکرده است. آنچه تا بحال ترجمه کردهاند و تا به امروز نوشتند همه خلاصههای منابع جدید غربی بوده است که از فلسفۀ دین و فلسفۀ اخلاق، چندین کتاب ترجمه کردهاند. در این خلاصهها چیزی پیدا نمیشود که به درد شما بخورد.
سازمان برنامه نو / آیندگان 30 خرداد 1349 / داریوش همایون
سازمان برنامه، برای آن که کشور به مفهوم واقعی برنامهگزاری نزدیک شود، باید قدرت دیگری نیز داشته باشد. این قدرت در زمینۀ تنظیم بودجه است. دولت در این زمینۀ حیاتی تا کجا حاضر است دست برنامهریزان را بازبگذارد؟
تاثیر کوروش بر توماس جفرسون و بنیانهای آمریکای مدرن / پویا زارعی / کارشناس ارشد تاریخ دانشگاه سوربن پاریس
«به تو توصیه میکنم به طور منظم به درسآموزی از تاریخ و ادبیات در هر دو زبان [یونانی و لاتین] بپردازی. در یونانی اول از همه با” کوروشنامه” شروع کن.»
این جملات بخشی از نامهای است که توماس جفرسون؛ نویسندهی پیشنویس اعلامیه استقلال، از پدران بنیانگذار آمریکا و سومین رئیسجمهور این کشور، به نوهاش فرانسیس اپس در قریب به دویست سال پیش نوشته است.
هویت ایرانی، انتزاعی نیست / تاریخ ایران و ملیت ایرانی در گفتوگو با حكمتالله ملاصالحی
تصادفی نیست كه ما چونان چینیان دیوار و حصار به دور خود نیفراشتیم. با وجود آنكه در یك جغرافیای باز بیحصار تقدیر مردمان این سرزمین رقم خورده است و ایمن از هجوم مهاجمان و حمله متجاوزان نبوده است. نخستین دولت- شهر متمركز ایرانیان كه در زمان هخامنشیان بنیاد میپذیرد دیوار و حصار به دور خود نمیكشد. حركتی بازدارد و به سمت تاریخی به حركت درمیآید كه آهنگی جهانی دارد. نكتهای كه هگل فیلسوف آلمانی نیك آن را دریافته بود. كاش معلمان فلسفه ما هم به چنین فهم عمیقی از تاریخ و فرهنگ ایرانی در آن عصر و هزاره سرنوشتساز دست مییافتند. اتفاقا اهمیت اندیشههای دكتر جواد طباطبایی در همین جاست كه دست به یك بازخوانی عمیق تاریخ و فرهنگ ایران با اتكا به سنت و خرد و اندیشه ایرانیاش میزند.
شکست تاریخی انقلاب اسلامی در آینۀ انقلاب مشروطه / فرخنده مدرس
بزرگترین امتیاز مشروطهخواهان، غریزه ایراندوستی و ارادۀ خللناپذیرشان در حفظ کشور و ملت، «ایستادن در سمت درست تاریخ» بود، که خرد و آزادی، روح آنست. درست برخلاف روشنفکری دهههای انقلاب اسلامی، که مخالف و مخل آزادی بود و در بیخردی در صف غلط ایستاد و به پارگین تاریخ سقوط کرد و گرفتار شد.