«

»

Print this نوشته

واقعیت‌های تازه / آیندگان ۱ خرداد ۱۳۴۸ / داریوش همایون

حکومت اسرائیل به وزیر دادگستری خود دستور داده است مقدمات وارد کردن ساحل غربی اردن را در نظام حقوقی اسرائیل فراهم سازد و قوانین اردن را در آن منطقه از میان ببرد. تا کنون مقامات حکومت نظامی اسرائیل در ساحل غربی مقامات تعیین شده از طرف حکومت اردن را در سر جاهای خود نگهداشته‌اند و قوانین اردنی مانند دینار اردنی هنوز در قسمت اشغال شده اردن اعتبار دارد.

واقعیت‌های تازه

 

آیندگان ۱ خرداد ۱۳۴۸

 

داریوش همایون

حکومت اسرائیل به وزیر دادگستری خود دستور داده است مقدمات وارد کردن ساحل غربی اردن را در نظام حقوقی اسرائیل فراهم سازد و قوانین اردن را در آن منطقه از میان ببرد. تا کنون مقامات حکومت نظامی اسرائیل در ساحل غربی مقامات تعیین شده از طرف حکومت اردن را در سر جاهای خود نگهداشته‌اند و قوانین اردنی مانند دینار اردنی هنوز در قسمت اشغال شده اردن اعتبار دارد.

این سیاست نظریات دو گروه را در داخل حکومت اسرائیل با هم آشتی می‌داد: چه گروهی به رهبری ژنرال دایان که طرفدار برخورد روزافزون اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌های ساحل غربی است و چه گروه به طرفداری ساپیر، دبیرکل حزب کارگر اسرائیل که می‌کوشد ساحل غربی را هرچه جداتر از اسرائیل نگهدارد و از درگیر شدن در امور آن تا آنجا که ممکن است بپرهیزد. از طرفی دست وزارت دفاع را در اداره‌ی امور مناطق اشغالی به حداقلی باز می‌گذاشت و از طرفی خصیصه ساحل غربی را به عنوان یک منطقه اشغال شده‌ی متعلق به اردن تغییر نمی‌داد.

در همه این مدت فلسطینی‌ها با ماشین اداری بازمانده از اردن کارهای خود را می‌گردانده‌اند و مأموران حکومتی مقرری‌های خود را از عمان دریافت می‌داشته‌اند و پول اردن در کنار پول اسرائیل در گردش بوده است و مبادلات بین دو ساحل رود اردن بی‌وقفه‌های قابل ملاحظه جریان داشته است و مقامات اسرائیلی جز بعضی کمک‌های فنی و البته امور امنیتی کار مهمی نداشته‌اند. لوی اشکول نخست‌وزیر پیشین اسرائیل این ترتیب را ترجیح می‌داد و با آن که نظر دایان را بیشتر می‌پسندید تغییری در وضع مناطق اشغالی نداد.

اکنون گلدامایر، با آن که از نظر شخصی دورتر از دایان بوده است تا اشکول، گام بزرگی به سوی سیاست‌های او در ساحل غربی اردن برداشته است. قطع ارتباط حقوقی ساحل غربی با حکومت اردن یکی از پر معنی‌ترین تصمیمات در جهت ایجاد “واقعیت‌های تازه” است که دایان از آن دفاع می‌کند.

این واقعیت‌های تازه چیست؟ ژنرال دایان پاسخ صریحی می‌دهد: ایجاد یک نقشه جدید خاورمیانه است که آبادی‌های نوبنیاد اسرائیل در خاک‌های اشغالی حدود آن را تعیین خواهد کرد و به نظر می‌رسد هرچه حالت نه جنگ نه صلح کنونی و اشغال این سرزمین‌ها بیشتر به طول انجامد خطوط آن بیشتر به زیان اعراب بسط داده خواهد شد.

علاوه بر این تجربه یک حکومت اسرائیلی بر فلسطینیان ساحل غربی است که مقدمه همزیستی آینده اعراب و اسرائیل خواهد بود و اقتصاد و زندگی مناطقی را در سرزمین‌‌های اشغالی چنان با اسرائیل پیوند خواهد زد که امکان بروز جنگ‌های تازه را از میان ببرد.

دایان استدلال خود را از این مقدمه آغاز می‌کند که اسرائیل به هر حال حکومت نواحی اشغالی است با همه‌ی مسئولیت‌های آن. جزء این مسئولیت‌ها تعیین حداقل زندگی برای مردم است. برای تأمین این حداقل اسرائیل باید سرمایه‌گذاری‌ها و هزینه‌هائی بکند و به فلسطینیان باید اجازه کار در اسرائیل ـ ونه اجازه اقامت ـ داده شود. سیاست ساپیر، که دست برداشتن از امور سرزمین‌های اشغالی و صرفاً پرداختن به مسائل امنیتی آنهاست، از نظر دایان که هرروز با این سرزمین‌ها و مردم‌شان سروکار دارد منفی جلوه می‌کند. در این سیاست آینده‌ای نیست. حال که اعراب صلح نمی‌خواهند اسرائیل باید مسئولیت‌های خود را بر عهده گیرد.

دایان این مسئولیت‌ها را هم از جهت دفاعی و هم تعرضی تعبیر می‌کند. از جهت دفاعی ایجاد کار و درآمد را برای مردم مؤثرترین وسیله جلوگیری از آشوب و روحیه طغیان می‌شمارد و از نظر تعرضی آشکارا در پی هدف اسرائیل بزرگتر است. او نه تنها مرزهای گسترده‌تری برای اسرائیل می‌جوید، خواهان یک منطقه نفوذ ـ اگر نه فضای حیاتی ـ برای اسرائیل است. ژنرال اسرائیلی پیچیده‌تر از آنست که به همین جا بسنده کند. او در عین‌حال به دنبال یک راه‌حل “ارگانیک” برای اختلاف اعراب می‌گردد. قدرت نظامی فرصت را عرضه داشته است. از این قدرت باید تا به آخر، چه در جهت توسعه اراضی و چه در جهت صلح استفاده کرد.

این واقعیت‌های تازه که خواه ناخواه در کار ایجاد شدن است و منطق نیرومندتر وزیر دفاع اسرائیل که همکارانش را با وجود مخالفت‌هایشان با او به پیرویش کشانده است بر اعراب پوشیده نیست. فدائیان عرب درست از همین واقعیت‌های تازه تغذیه می‌شوند و حکومت‌های عرب با مشاهده آنها به جای طریق صلح بیشتر به راه جنگ می‌افتند. اما آیا دایان و همفکرانش باکی از این دارند؟

نشانه‌ها بر آنست که جنگجوئی فدائیان و حکومت‌های عرب بیشتر به دایان خوش می‌آید تا صلح‌خواهی‌شان. صلح تنها برای فدائیان عرب فاجعه‌ای نخواهد بود. وزیر دفاع اسرائیل را نیز از طرح بزرگش محروم خواهد گرداند.

اگر او خود را قادر به اجرای طرح بزرگش (…) و حامل آنست که چریک‌های فلسطینی را هنوز به چیزی نمی‌گیرد، در این صورت آیا چریک‌ها نباید وجود و تأثیر خود را نمایان‌تر سازند؟ آیا ژنرال دایان بهترین علت وجودی آنان نیست؟