«

»

Print this نوشته

اتحادی با چنگ و دندان / آیندگان ۲۷ اردیبهشت ۱۳۴۸ / داریوش همایون

‌تسلط استعماری در گذشته مجالی برای ایجاد پیوندهای محکم دوستی باقی نگذاشته بود. ملت‌های این منطقه در پشت سر هر اقدام دست‌های استعمارگران را می‌دیدند و اعتقاد و دلگرمی برایشان نمی‌ماند. با تغییر سیاست‌های استعماری اتحادها بر پا می‌شد و فرو می‌ریخت. در ملت‌های منطقه آن اراده‌ای که برای تحکیم رشته‌های وحدت، برای ایستادن بپای دوستان، لازم است بوجود نیامده بود.

اتحادی با چنگ و دندان

 

آیندگان ۲۷ اردیبهشت ۱۳۴۸

 

داریوش همایون

 

رئیس جمهوری پاکستان در اعلامیه مذاکرات خود با نخست‌وزیر ایران که از آن کشور دیدن می‌کرد و پشتیبانی حکوممت خود را از سیاست ایران در حساس‌ترین منطقه منافع ملی این کشور اعلام کرده است. وی به صراحت اقدامات ایران را در خلیج فارس ستوده است و اصل “تالوگ” را راه رفع اختلاف ایران و عراق در شط العرب شمرده است. این پیشنهادی است که ایران مدتهاست عراقی‌ها را به پذیرفتن آن می‌خواند.

رهبر پاکستانی از روش معمول دیپلماتیک فراتر رفته است. او می‌توانست موضوع را با فرمول‌های متداول در این موقعیت‌ها بسر آورد، جانبداری صریح او از یک متحد در مسئله‌ای با اهمیت نشان می‌دهد که کوشش‌های ایران برای آن که اساس و واقعیتی به همکاری منطقه‌ای بدهد دست کم در مورد پاکستان به نتیجه رسیده است.

این که پاکستان با وجود طرح‌های بلند پروازانه‌اش در دنیای عرب و با وجود کوشش‌های تبلیغاتی حکومت‌های عربی در آن کشور از موضع ایران در چنین موارد اختلاف حساسی دفاع می‌کند نتیجه سال‌ها دیپلماسی خستگی‌ناپذیر ایران و ثابت قدمی در دوستی است که زیاد در میان ملت‌ها یافته نمی‌شود. آنچه ایران در دفاع از مصالح پاکستان کرده از حدود دوستی عادی بیرون بوده است و امروز پاکستانی‌ها با پاسخ شایسته خود نشان می‌دهند که اقدامات گذشته ایران را قدر می‌دانند.

پشتیبانی ایران از پاکستان در مسئله کشمیر و کمک‌های آن در جریان جنگ هند و پاکستان در ۱۹۶۵ شواهدی به اندازه کافی گویا بر استواری مقاصد و نیات ایران بوده‌اند ولی پاکستانی‌ها بیش از هر چیز انتخاب دشواری را که ایران با آن روبرو بود قدر شناخته‌اند. ایران با هر دو طرف اختلاف روابط بسیار صمیمانه قدیمی داشت. با رشته‌های بی‌شمار فرهنگی و تاریخی و عاطفی به هر دوی آنها پیوسته بود. هیچ عاملی در دنیا آن را وادار نمی‌کرد جانب یکی را، آن هم چنان قاطع، بگیرد مگر ارزش‌ بی‌نهایتی که برای هم‌پیمانی قائل است.

ایران که در پیمان سنتو و در همکاری عمران منطقه‌ای با پاکستان و ترکیه متحد شده بود نمی‌خواست روابطی مصنوعی و تهی با آنها داشته باشد. نمی‌خواست به تشریفات و تظاهرات دوستی دلخوش دارد. پس از آزمایش‌هائی مانند پیمان سعد‌آباد و پیمان بغداد، می‌خواست برای نخستین بار در این منطقه جهان چنگ و دندانی به پیمان‌ها و قراردادهای دوستی بین‌المللی بدهد.

تسلط استعماری در گذشته مجالی برای ایجاد پیوندهای محکم دوستی باقی نگذاشته بود. ملت‌های این منطقه در پشت سر هر اقدام دست‌های استعمارگران را می‌دیدند و اعتقاد و دلگرمی برایشان نمی‌ماند. با تغییر سیاست‌های استعماری اتحادها بر پا می‌شد و فرو می‌ریخت. در ملت‌های منطقه آن اراده‌ای که برای تحکیم رشته‌های وحدت، برای ایستادن بپای دوستان، لازم است بوجود نیامده بود.

ایران با سرمشق عملی خود پیشگام تصحیح وضع گذشته شد. جانبداری استوار آن از پاکستان در کشمیر و از ترکیه در قبرس نو‌آوری‌های مهمی در سیاست این منطقه بود. در سنتو یا همکاری عمران منطقه‌ای به خودی خود عاملی نبود که آنها را از سازمان‌های مشابه متفاوت سازد. تصمیم ایران به این که حتی به طور یک‌طرفه و بدون انتظار اقدام متقابل، روحی به این سازمان‌ها بدمد منظره را اندک اندک تغییر داد.

پاکستانی‌ها این تغییر را به نخست‌وزیر ایران نشان دادند. ترک‌ها در سفر آینده نخست‌وزیر ایران به آنکارا فرصت مشابهی خواهند داشت.