«

»

Print this نوشته

بخش ۵ / سخنرانی‌ها در دفتر پژوهش ح. م. ای / فدرالیسم، دمکراسی لیبرال

بخش ۵  

سخنرانی‌ها در دفتر پژوهش ح. م. ای

 

فدرالیسم، دمکراسی لیبرال

در توضیح گفته شد حزب مشروطه ایران مستقل اندیشیده و انسجام یافته و از روز اول از روش مستقل پیروی کرده است و طبیعی است که ابهامات و مشکلاتی پیدا شود و خوب است که دوستان طرح کنند. باید روی توده حزبی کار بیشتری صورت گیرد ولی کادر‌های حزبی حتما باید به مسایل آگاه و مسلط باشند. دموکراسی لیبرال را اول بار در ۴ سال پیش در قطعنامه کنگره آوردیم و دو سال بعد در آخن دوباره تعهد حزب را به لیبرال دموکراسی اعلام کردیم. طرفدار دموکراسی لیبرال در زبان فارسی لیبرال دموکرات می‌شود و دمکراسی لیبرال صفت حزب است. پس در موضوع لیبرال دموکرات که موصوف است مشکلی نباید داشته باشیم مگر اینکه بخواهیم دموکراسی لیبرال را برداریم و با دموکراسی مخالف باشیم یا دموکراسی غیرلیبرال بخواهیم که به صورت رای اکثریت بدون توجه به حقوق اقلیت باشد. در کنگره به درستی گفتیم نشست اول فرا حزبی است. بسیاری از مطالب میهمانان در جهت عقاید ما و سودمند بود. ولی معنی‌اش این نیست که هر چه گفته شد را قبول داریم. مطالب آقای نوری علاء را همه‌اش را قبول نداریم ولی خوشوقتیم که آن‌ها آمدند و حرف‌های‌شان را زدند. به همین ترتیب مطالب شاهزاده. حزب در مورد فدرالیسم مواضع‌ش را اعلام کرده است و آن را به عنوان گزینه قبول ندارد و این را در آخن و در شعار “یک کشور یک ملت” اعلام کرده است و وظیفه ما پیروی و توجیه کردن نیست. این حزبی است که نظرات‌ش را خودش تدوین کرده است. در پادشاهی مشروطه، پادشاه یک فردی است مثل بقیه و در یک سطح. ملکه اسپانیا ـ سوفیا ـ مصاحبه‌ای کرده است و با اینکه محبوبیت زیادی دارد و کارهای فرهنگی درخشانی کرده است روزنامه‌های اسپانیا به او ایراد گرفته‌اند که چرا به عنوان ملکه اسپانیا موضع تند گرفته است.

منظور این است که ما تعهدی به هیچ کس نداریم که هر چه بخواهند انجام دهیم. در باره فدرالیسم بارها نوشته‌ایم که برای ایران خطرناک است. سازمان‌های قومی ‌که چندی پیش آمریکا را دعوت به حمله می‌کردند و وعده استقبال با گل می‌دادند بعد از یک دوره فاصله‌گیری از سازمان‌های چپ و سازمان‌های چپ از آن‌ها اینک در عین ترمیم ارتباط خود با چپ‌ها تلاش می‌کنند راست‌ها را هم تحت تاثیر قرار دهند و فکر می‌کنند از طریق شاهزاده، یک قدم به هدف خود نزدیک می‌شوند و فدرالیسم را در بین ایرانیان جا می‌اندازند. ولی موضوع فدرالیسم مثل لیبرال دموکراسی برای حزب حل شده است.

ـ یکی از حاضران تذکر داد که شاهزاده اشاره‌شان در رابطه با مجلس موسسان بود. شاهزاده نمی‌تواند به کسانی که از فدرالیسم دفاع می‌کنند بگوید شما غلط می‌کنید. ایشان هر کس هر چه بگوید چون تصمیم گیرنده نیستند به مجلس رجوع می‌دهند. در سخنرانی‌شان هم از فدرالیسم به عنوان گزینه‌ای دمکراتیک یاد شد.

پاسخ این است که ما نمی‌توانیم همه‌چیز را به رای بگذاریم. آیا استبداد را می‌توان به رفراندم و مجلس موسسان ارجاع کرد. اینکه ما همه‌چیز را به رای مردم بگذاریم مسئله‌ای را حل نمی‌کند. یک مسائل اصولی هست و یک مسائل عملی. آنچه که به رای مردم گذاشته می‌شود قانون اساسی است که بر اصولی استوار است که قانون اساسی در چهارچوب آن می‌باید نوشته شود مانند دمکراسی و حقوق بشر و یکپارچگی و یگانگی ملی ایران. مثلا عرفیگرایی یکی از اصول ماست. اگر آمدند و گفتند حالا مردم مذهبی هستند و شما سخت نگیرید و سکولاریسم را هم به رای مردم بگذارید چه خواهید گفت؟ و یا عده‌ای دیگر پیدا شوند و بگویند حالا دموکراسی را هم به رای بگذارید یا مثلا” مردم رای بدهند که نمایندگان مجلس را پادشاه انتخاب کند که تظاهر کنندگان در تایلند می‌خواستند.

ـ هموند دیگری ضمن تاکید اینکه من هم با فدرالیسم مخالفم گفتند اگر احیانا” مجلس موسسان که ما سعی خواهیم کرد با آگاهی رسانی و فعالیت بیشتر افرادی شایسته در آن انتخاب شوند به آن رای داد ما که نمی‌توانیم به کوه بزنیم. ما باید تابوها را بشکنیم و به مجلس موسسان قدرت بدهیم نه اینکه تو دهن مجلس موسسان بزنیم. پس لیبرال دموکراسی چیست که به آن متعهدیم؟

توضیح این است که ما نمی‌گوئیم اگر مجلس موسسان به اصولی که معتقدیم رای نداد به کوه می‌زنیم. ما می‌گوئیم ـ البته هر کس آزاد است هر چه بگوید ـ ما از طرف حزب می‌گوئیم که حزب به اصولی معتقد است و حق‌ش است که بخواهد قانون اساسی آینده بر آن اصول بنا شود و آن وقت قانون اساسی راه‌های عملی برای اجرای این اصول را مشخص می‌کند و قابل بحث و رای دادن است. ولی اصولی مثل یکپارچگی ایران، برای ما قابل بحث و رای گیری نیست و فدرالیسم جزو اصول ما نیست. فدرالیسم، یک کشور یک ملت نیست، فدرالیسم تقسیم زبانی ایران است. می‌گویند همزبانان دور خودشان مرز بکشند. همانطور که در عراق کردها دیگر عراقیان را می‌کوشند از مناطقی بیرون کنند. ما گفتیم فدرالیسم را برای ایران خطرناک می‌دانیم و این مسائل قابل مذاکره نیست و این حق ما هست و تا روزی که مردم رای نداده‌اند و حتا بعد از آن دفاع می‌کنیم.

گفته‌ایم به نظر ما مردم ایران چون در طول تاریخ نشان داده‌اند روش‌شان چیست زیر بار نخواهند رفت و این نظر ماست. ما از نظر خودمان پائین نخواهیم آمد. حال اگر مردم مثلا سکولاریسم را نخواستند و یا خواستند ایران را تکه پاره کنند مجبوریم اطاعت کنیم. الان مجلس موسسانی در کار نیست و می‌گوئیم خطرناک‌ترین چیز برای ایران فدرالیسم است و برای اینکه کار به مجلس موسسان بکشد مبارزه احزاب و سازمان‌ها و افراد و تشریح مواضع آنها برای مردم لازم است که مردم وقتی به مجلس موسسان رای می‌دهند آگاه باشند و بدانند به چه چیزی رای می‌دهند. اگر بگوئیم همه مشکلات را می‌گذاریم برای مجلس موسسان، مردم چگونه می‌خواهند رای ما را بدانند و طرف ما را بگیرند؟ مجلس موسسان که از هوا نمی‌آید.

 ـ هموند دیگری گفت بر سر اصول چانه نباید زد و همه‌چیز را به رای مردم نمی‌شود گذاشت. تعریف واقعی فدرالیسم متفاوت از تعریفی است که از این گروه‌ها می‌شنویم. یک نمونه بارز فدرالیسم را در عراق می‌بینیم. در کردستان پرچمی ‌از عراق نیست. این بخش فدرال بخشی جدا شده است از عراق. مرزها کنترل است. ماده ۱۴۰ مربوط به مناطق نفت‌خیز در مرز کردستان فدرال و عراق بر سرش دعواست. بسیاری اعضای احزاب کردی خصومت بخصوصی با ایرانی‌های فارسی زبان و ترک‌ها داشتند. حالا با فدرالیسم واقعی‌اش ما مشکل داریم که عواقب آن در آینده چه می‌شود. اگر شخصی صحبتی می‌کند احترام او واجب است ولی پادشاه پدر ملت که نیست. اساسا” از جاوید شاه گویی به مشروطه رسیدن زایش اندیشه و استقلال فکری است.

در مسئله فدرالیسم وقتی می‌پرسند نظر شما چیست نمی‌توانیم ماستمالی کنیم. بی احتیاطی‌هایی بوده و اگر احتیاط نکنند خطرناک است. لازم است که ما همان طور که بعدها باید مراقبت کنیم که انحرافی پیش نیاید در مورد فدرالیسم هم این مراقبت را داشته باشیم. بحث ما فعلا” سر خوبی یا بدی فدرالیسم نیست. این است که آیا فدرالیسم را باید وجهه احترام آمیزی داد؟ اگر در کشوری که فدرال نیست ولی صحبت از مرزکشی زبانی است و از اطراف و همسایگان کار شده و می‌شود برویم دنبال فدرالیسم زبانی، این کار بسیار خطرناک است.

در پایان به این ترتیب بحث‌ها جمع بندی شد: دفتر پژوهش بکلی جدی شده است و در سازمان‌های سیاسی بی مانند است. در موضوع دگراندیش و هم اندیش در فارسی موافق و مخالف و دشمن داشتیم که فاصله مخالف و دشمن کوتاه بود. در یک جامعه پلورال زندگی و تحمل نظر دیگران صورت می‌گیرد و دگراندیش در مقابل هم‌اندیش نیست. لازم نیست برای توافق اصولی و حتی گاه تاکتیکی دگراندیشی را کنار گذاشت؛ انگار که با دگراندیش نمی‌توان کار کرد و حتما باید هم‌اندش بود. بحث ما در اصول است. تاکنون چندین بار قطعنامه حزب در رابطه با عدم‌تمرکز و حقوق اقوام به سازمان‌های قومی ‌ارسال شده است ولی حتی از اعلام وصول ان خودداری کرده‌اند. مذاکرات هم سال‌هاست ادامه دارد و هیچ اثری نبخشیده است. یک علت عمده‌اش همان محافل خارجی هستند که در این موضوع دست در کاراند. یکی از راه‌های تاثیرگذاری این است که تندروان در سازمان‌های قومی ‌بدانند مطلقا” شانسی ندارند و با کسانی طرف هستند که تا آخر قضیه خواهند رفت. اعلام‌های ما در مورد ایستادگی در برابر حمله به ایران و تجزیه کشور اثر زیادی داشت ولی موضع‌گیری اخیر در سخنرانی کنگره تا حدودی آن را خنثی کرده است. به آمریکائیان باید فهماند که شما دارید جمهوری اسلامی ‌را تقویت می‌کنید و مردم ایران را وادار می‌کنید در پشت جمهوری اسلامی ‌بایستند.

اینکه فدرالیسم را جزء مقوله عدم‌تمرکز می‌آورند و به این وسیله به آن مشروعیت می‌دهند غلط است. عدم‌تمرکز به معنی حق مردم به اداره امور محلی خود و مسئله‌ای مربوط به حکومت است. این حق در اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده است و نیاز به رفراندم ندارد. تنها می‌باید مسائل عملی آن را به رای عمومی ‌گذاشت. ولی فدرالیسم مربوط به حاکمیت است و جزء حقوق بشر نیست.

۲۲ دسامبر ۲۰۰۹