«

»

Print this نوشته

توضیحی دربارۀ حاشیه‌های قدیمی / مصطفی نصیری

این حاشیه‌ها به احتمال قریب به یقین، نمی‌تواند در آخر عمر صورت گرفته باشد زیرا دکتر فایل‌های چاپ مینوی خرد را به نشر گمان منتقل کرده تا عینا منتشر شود. نکته مهم دیگر این است که دکتر در اواخر عمر، تعداد قابل توجهی آثار منتشرنشده در دست تکمیل داشت که همواره نگران بود عمرشان کفاف تکمیل آن‌ها را نکند، و این نگرانی را بارها با من طرح کرده بود. بدیهی است در چنین شرایطی که استاد سنگینی کمبود زمان را با ژرفای جان احساس می‌کرد، حاشیه‌نگاری بر اولین و دومین اثرشان، نمی‌توانست محلی از اِعراب داشته باشد.

‌ ‌

Hashiye

توضیحی دربارۀ حاشیه‌های قدیمی

‌ ‌

مصطفی نصیری

‌ ‌

با تشکر از آقای هدایتی و با توجه به این‌که تعدادی از دوستان، از من نظر خواسته‌اند، اینجا نکاتی را توضیح می‌دهم. همانطورکه آقای هدایتی نشان داده‌اند، ارجاع مربوط به آدام متز در نسخه مینوی خرد وارد شده و ربطی هم به اواخر عمر استاد ندارد. اما در باره حاشیه مربوط به غزالی باید عرض کنم که: نسخه‌ای که دکتر روی آن حاشیه‌نگاری کرده، با هیچ نسخه چاپی، اعم از چاپ‌های کویر و مینوی خرد، تطبیق ندارد، پس تنها یک احتمال وجود دارد و آن این‌که حاشیه‌ها بر روی اولین پرینت از نوشته خودشان صورت گرفته است. این حاشیه‌ها به احتمال قریب به یقین، نمی‌تواند در آخر عمر صورت گرفته باشد زیرا دکتر فایل‌های چاپ مینوی خرد را به نشر گمان منتقل کرده تا عینا منتشر شود. نکته مهم دیگر این است که دکتر در اواخر عمر، تعداد قابل توجهی آثار منتشرنشده در دست تکمیل داشت که همواره نگران بود عمرشان کفاف تکمیل آن‌ها را نکند، و این نگرانی را بارها با من طرح کرده بود. بدیهی است در چنین شرایطی که استاد سنگینی کمبود زمان را با ژرفای جان احساس می‌کرد، حاشیه‌نگاری بر اولین و دومین اثرشان، نمی‌توانست محلی از اِعراب داشته باشد.

اما مسئله مهم‌تر از نظر من، نحوه دسترسی یک گروه تلگرامی تازه تاسیس و ناشناس به دستنوشته‌های دکتر است. تنها با مشخص شدن نحوه دسترسی است که می‌توان مطمئن شد، حاشیه‌ها جدید است یا قدیمی؟

اگر حاشیه‌ها حسب‌الادعا گروه سرو ایرانشهر، متاخر و جدید باشد، پس لاجرم از کانالی در خارج از کشور باید به دست این گروه ناشناس رسیده باشد. اما احتمال من این است که دسترسی به این حاشیه‌ها، از منزل دکتر در تهران صورت گرفته است. امیدوارم هرچه زودتر مشخص شود؛ چه کسانی به منزل دکتر ورود کرده‌اند و به چه چیزهایی دسترسی داشته‌اند، و خانواده و وارثان حقوقی دکتر، در این ورود حضور داشته‌اند یا نه؟

باز نکته دیگری که باید اشاره کنم، موضوع “شاگرد و استاد”بازی است که پس از درگذشت دکتر، کسانی ناشناس، این بازی را راه انداخته‌اند. مسئله این است که چرا علاقمندان به دانش دکتر طباطبایی، از شناختن این “شاگردان” بسیار نزدیک که به دستنوشته‌ها و احتمالا خیلی چیزهای دیگر، دسترسی دارند، باید محروم بمانند؟ استاد بارها تاکید کرده‌اند که با کسی رابطه “استاد/شاگردی” ندارند، بویژه کسانی که خود را معرفی نمی‌کنند.

برای اینکه موقعیت هیچ “شاگرد خاصی” را به خطر نیاندازم، فقط به یک مورد در باره خودم (نصیری) اشاره می‌کنم. پس از انتشار نقد من به آقای حسن حضرتی که در کانال تلگرامی استاد تحت نام “جستارها” صورت گرفت، احدی از دوستان مشترک من با آقای حضرتی، پیام داد که “سه تن از شاگردان بسیار نزدیک و معتمد استاد” با آقای حضرتی تماس گرفته و ضمن دلجویی از ایشان، تاکید کرده‌اند که کانال جستارها توسط یکی از شاگردان دکتر طباطبایی راه‌اندازی شده و استاد هم از سوءاستفاده شخصی آن شاگرد (یعنی نصیری) ناراحت است. من عین این پیام را به استاد منتقل کرده و عین جواب استاد را هم به آن دوست مشترک فرستادم. جواب استاد این بود: “اعلام کنید که من با کسی رابطه شاگرد/استادی ندارم و شما هم (نصیری) کار خود را بکنید و به این ترهات هم اصلا تره خرد نکنید”.

‌ ‌

* فعلا در باره انگیزه‌های احتمالی این‌گونه اقدامات، توضیحی ندارم.