«

»

Print this نوشته

در جای بیروت / آیندگان ۲۲ اردیبهشت ۱۳۴۹ / داریوش همایون

زمان اندیشیدن و تدبیرکردن هم‌اکنون است. در کنار مقررات و چاره‌جویی‌ها برای تشویق ورود و فعالیت مؤسسات و سرمایه‌های بین‌المللی، باید راه‌های حفظ تمامیت تهران را یافت. و تمامیت اخلاقی همانقدر مهم خواهد بود که تمامیت اقتصادی.

در جای بیروت

آیندگان ۲۲ اردیبهشت ۱۳۴۹

داریوش همایون

ترکیبی از عوامل و سیاست بین‌المللی در کار آنست که از تهران یک مرکز ثقل منطقه‌ای بسازد قابل مقایسه با بیروت و شاید جانشین آن. در این چشم‌انداز نویدها هست و مخاطرات. و به هر حال چه بهتر که پیشاپیش دانسته باشیم.

تهران شهر بزرگی شده است و خود این بزرگی و این حقیقت که تهران پایتخت کشوری است آن را با وسایل ارتباطی نوین و شبکۀ گسترده‌ای از تسهیلاتی که به کار بازرگانان می‌آید مجهز کرده است. از تهران می‌توان به منطقۀ بزرگی دسترسی یافت، از شبه قارۀ هندوستان تا کرانه‌های خاوری آفریقا. یک شبکۀ ترانزیتی اندک اندک ایران و تهران را در مرکز آن، به صورت شاهراه بین‌المللی شرق و غرب درمی‌آورد. از خلیج فارس تا شوروی و از اروپا به آسیای جنوبی راه‌ها همه از ایران می‌گذرند.

بر مزیت‌های تهران باید جاذبه‌های کشوری را که پایتخت آنست افزود. یک بازار ۲۷ میلیون نفری رو به توسعه، سرزمین کان‌های پربهای نفت و مس و فلزات دیگر با امکانات کشاورزی قابل ملاحظه، با توانایی برآوردن نیازهای سرزمین‌های بسیار در پیرامون خود. با موفقیت سیاسی استوار و امنیتی که تنها شامل اتباع خود آن نمی‌شود. با قابلیتی برای جلب اعتماد بین‌المللی.

این همه مزیت‌ها در هنگامی به سطح می‌آید و شناخته می‌شود که بیروت به عنوان مرکز مالی و بازرگانی خاورمیانه کمبودهای خود را آشکار کرده است و در سراشیب زوال افتاده است. بی‌ثباتی ذاتی جامعه لبنانی منتظر افزوده شدن عامل فلسطین بود تا کار آن جامعه را به سرحد از هم گسیختگی بکشاند. خطر جنگ خارجی بر خطر همیشه حاضر جنگ داخلی بار شده است. جریان “اردنی شدن” لبنان که تصور می‌کردند چاره‌پذیر است به هیچ روی متوقف نشده است. حتی اگر توانایی لبنان در بدر کشیدن گلیم خود از موج کاستی نگرفته باشد، تصویری که لبنان به دنیای خارج عرضه می‌کند هیچ اطمینان‌بخش نیست.

لبنان نمی‌تواند هم یک واحه آرامش باشد و هم یک پایگاه مبارزه. این که کدام نقش برازنده‌تر است امری مربوط به خود لبنانی‌هاست اما جمع کردن این هردو امکان‌پذیر نیست.

به نظر می‌رسد تا آنجا که مربوط به موقعیت بیروت به عنوان یک محل ملاقات بین‌المللی و یک پناهگاه باشد بعضی ضربه‌های کاری وارد آمده است. دیگر بیروت مناسب‌ترین نقطه برای فعالیت بازرگانی در خاورمیانه نیست. آیندۀ لبنان در بهترین صورت خود مبهم است. وجود سوریه در جنوب آن کافی است که هر طرف ذیعلاقه را به تفکر مجدد وادارد.

برای جانشینی بیروت تهران دعوی غیرقابل رقابتی دارد و دور نیست روزی که فعالیت‌های اقتصادی خاورمیانه به مقدار زیاد در تهران متمرکز و از آنجا هدایت شود.

ولی این آینده‌ای نیست که سراپا پذیرفتنی باشد. بیروت دومی شدن به خودی خود سرچشمه‌های برکت را بر تهران فرو نخواهد ریخت. تهران مرکز قدرت سیاسی و ماشین حکومتی بسیار بزرگ‌تری از بیروت است. به همین درجه پایداری تهران در برابر نفوذهای زیانبخش‌تر سرازیر شدن سرمایه‌ها و مؤسسات خارجی باید بیشتر باشد. تهران می‌تواند مرکز فعالیتی برای این سرمایه‌ها و مؤسسات گردد، ولی نباید خود را به آنها بفروشد.

زمان اندیشیدن و تدبیرکردن هم‌اکنون است. در کنار مقررات و چاره‌جویی‌ها برای تشویق ورود و فعالیت مؤسسات و سرمایه‌های بین‌المللی، باید راه‌های حفظ تمامیت تهران را یافت. و تمامیت اخلاقی همانقدر مهم خواهد بود که تمامیت اقتصادی.