«

»

Print this نوشته

در این شماره / فرخنده مدرس

Farkhomdeh 200در این شماره

 در طول هشت سال حیات «تلاش» از مهمترین مسائل مورد توجه، برخوردها و بحث‌های ما در حوزه نظر و سیاست موضوع دفاع از ایران، از تمامیت ارضی و یکپارچگی ملی آن  بوده است، حفظ ایران به عنوان بالاترین اولویت، و سپس رفتن و پرداختن به ژرفای نظرات و دیدگاه‌ها و برنامه‌های مبارزاتی گوناگون. برای ما اصل در دگرگونی‌ها هرقدر ریشه‌ای و بنیادین تنها در این چهارچوب و بدون وارد ساختن کوچکترین خدشه و زیانی به هستی این کشور و این ملت چه امروز و چه فرداست. نقطه عزیمت استوار و بستر حرکت مطمئن برای ما اینجاست.

تنها اختصاص چهار شماره ویژه (شماره‌های ۲۵ـ ۲۷ـ ۳۱ و ۳۴) در طول سه‌سال گذشته به این موضوع و ادامه آن در برخی شماره‌های دیگر به انضمام بسیاری مقاله‌ها و گفتگوهای «تلاش» در سایت آن بیانگر توجه و اهمیتی است که موضوع برای ما دارد. با وجود این پنهان نباید کرد که این حضور پررنگ در مسئله، و در مواردی خروش‌‌آسا و خشمگین‌، نه داوطلبانه بلکه ناگزیر، در پی رفتار دیگران و به منظور ایستادگی و مقابله با مواضع سیاسی، فعالیت‌ها و تحریک‌هائی علیه ایران بوده است که گروه‌ها و گرایش‌ها و سازمان‌هائی خواسته یا ناخواسته به نام مبارزه با حکومت اسلامی پیشه خود ساخته‌اند. برای هشدار به این که هیچ هدف، غایت و سیاستی نمی‌تواند در مخالفت و یا حتا در بی‌اعتنائی و غفلت نسبت به این هستی انکارناپذیر چیده و برنامه‌ریزی شود. زیرا پیوند ایرانی با بقا و تداوم تمامیت سرزمینی و یکپارچگی ملی خویش همچون حلقه‌ای ناگسستنی است که درخشندگی یاقوت مهر به میهن و روحیه‌ی میهن‌دوستی در میانه‌ی آن حلقه را نمی‌توان و نباید از نظرها دور داشت. چالش دائمی این روحیه آن هم به نیت سایش و فرسایش آن بار و بهره‌ای برای هیچ کس نخواهد داشت مگر بار دیگر سردشدن شور و اشتیاق آزادی و از دست رفتن امیدِ رسیدن به برابری انسانی از یکسو و زبانه کشیدن شعله‌های «پرستش» میهن از سوی دیگر.

خطاب به ایرانیان و با ما می‌گویند؛ که چرا این همه تکرار و تأکید بر عشق و مهر به میهن، مگر ملت‌های دیگر به کشور و مردم خود مهر نمی‌ورزند؟ بی‌تردید چرا! و در این مهرورزی و در خوشبختی امنیت و آسایش و رفاه پیشرفته‌هاشان چه بسا بهترین‌ سرآمدان‌شان سرچشمه‌ی بیشترین خدمات به هستی توانمند کشور خود، به به‌زیستی مردمان و والائی فرهنگ‌شان شده‌اند. اما در هنگامه‌ی خطر و در گذرگاه‌های پرتلاطم تاریخی همان‌ها بی‌تردید لحظه‌ای از مهر و دلمشغولی حفظ آن هستی برتر نیز غفلت نورزیده و روشنبین‌ترین‌هاشان همچون برخی از سیاسی‌کاران و «روشنفکران» ما در جامه‌ی «محقق تاریخ» و «هنرمند» و «روزنامه‌نگار» و… چاکرمنشانه بوسه بردست‌های منادیان حمله به کشور، درهم‌ کوبیدن آن و از هم‌دریدن خاکش آن هم به هر گناهی، خاصه به «گناه» بزرگی‌ش نزده‌اند!

محور بحث‌های ما در آن سه شماره گذشته، در برخورد و مقابله با جعل تاریخی و تاریخسازی سازمان‌های قومگرا، پرداختن به پیشینه و تاریخ ایران و نشان دادن برآمدن این ملت تاریخی از ترکیب اقوام ایرانی بوده است که امروز در این خاک می‌زیند. نشان دادن این که این خاک و این سرزمین از «سپیده دم تاریخ» تحت همین نام خوانده می‌شده ـ آیا تنها مشاهده فهرست اعلام ۹ جلد شاهنامه فردوسی ـ چاپ مسکو ـ و صدها بار ذکر نام ایران و ایرانیان در پایان هر دفتر و هر داستان کافی نیست؟ ما در آن بحث‌ها سعی نمودیم نشان دهیم که در ایران هر تلاشی برای جدائی قومی و کشیدن مرزهای زبانی میان این ملت به نام «ملیت‌های زبانی» و یا «فدرالیسم قومی ـ زبانی» به خونریزی و پاکشوئی‌های قومی بس خونین‌تر از عراق امروز و یوگسلاوی سابق خواهد کشید و نشان دادیم که اگر قرار باشد، جان و هستی کشور و ملت ما در حمله نظامی یا برنامه ملت‌سازی و تقسیم کشور میان قوم‌های کرد و ترک و بلوچ و…. به خطر افتد، باز هم مبارزه برای آزادی و حقوق برابر انسانی و از جمله مطالبات فرهنگی و زبانی اقوام ایرانی است که معوق مانده و به خطر خواهد افتاد، نه تنها از آن‌رو که بسیاری از ایرانیان در دلبستگی و در پیوند و سحر حلقه مهر به میهن تا رفع خطر بزرگتر از مبارزه با رژیم کناره خواهند گرفت، بلکه بیشتر از آن‌رو که گشودن رزمگاه‌ها و جبهه‌های منحرف جان تازه‌ای به رژیم زخم‌خورده خواهد بخشید و صفوف درهم ریخته آن را متحد خواهد ساخت و این بار به نام دفاع از کشور!

ما در این شماره ـ باز هم در ادامه همان مقابله‌ها و هشدارها ـ ضمن از پرده ‌بیرون انداختن ماهیت حرکت‌ها و سیاست‌های برخی گروه‌های مخالف جمهوری اسلامی که در پوشش مبارزه برای «آزادی ایران» و به نام «متحد ساختن» «همه» نیروهای مخالف رژیم اسلامی، دست در دست محافل، سازمان‌ها و گروه‌هائی گذاشته‌اند که تحقق اهدافشان جز به نابودی ایران میسر نمی‌شود، همچنان کوشیده‌ایم در بحث‌ها و گفتگوهای خود این امر را مورد تعمق و بررسی قرار دهیم که چرا در جهان کنونی و در چهارچوب مقررات بین‌المللی همچنان تعهد به حفظ و دفاع از کشور و ملت اصلی معتبر است و در نهادها و سازمان‌های رسمی جهانی و اسناد آنها از پشتوانه مستحکمی برخوردار است. سعی کرده‌ایم نشان دهیم که رسیدن به بالاترین درجه از حقوق و آزادی که اوج آن رسیدن به برابری حقوقی و آزادی‌های فردی است، نه تنها هیچ مغایرتی با اصل معتبر دفاع از تمامیت سرزمینی و یکپارچگی ملی ندارد، بلکه هر دو در یک کنش و واکنش و تأثیرگذاری متقابل ضامن تحقق و دوام موفقیت‌آمیز یکدیگرند.

در این شماره همچنین ـ و باز هم در ادامه همان هشدارها ـ با استفاده از مطالب سایت‌های اینترنتی دیگر ـ  با اجازه از دست‌ درکارانشان ـ به درج دو گفتگوی مفصل پیرامون عراق و وضعیت این «کشور» پس از نزدیک به یک دهه جنگ و خونریزی اقدام نموده‌ایم. ملت‌ها از تجربه‌های یکدیگر یا می‌آموزند و یا عبرت می‌گیرند. تاریخ نه چندان طولانی این کشور درسی برای ما ندارد، اما دو گزارش تکان دهنده‌ای که در قالب گفتگو با آقایان ماشاءالله شمس‌الواعظین و احسان هوشمند ارائه شده‌اند، در اصل سند عبرت‌آموزی برای ماست و باید حفظ شوند. مشاهدات نزدیک و پیگرانه یک روزنامه‌نگار و یک جامعه‌شناس کرد در این کشور جنگ‌زده و گرفتار درگیری‌های خونین قومی و مذهبی که نتیجه‌گیری از آن مشاهدات و بررسی‌ها در اصل توصیه به پرهیز و جلو‌گیری از تکرار آن تجربه‌هاست. حساسیت و هوشیاری سرآمدان فرهنگی و سیاسی ایرانی نسبت به آنچه در این سال‌های سیاه بر مردم این کشور رفته و به ویژه گرفتن بیلانی تکان دهنده از ماجراجوئی‌هائی قومی و در کردستان این کشور بیراهه نیست و بیش از هر کس باید موجب عبرت بوسندگان دست منادیان حمله به ایران و متحدین غفلت‌زده احزاب و سازمان‌های قومی ماجراجو باشد. برای دانستن رنج درد سوختن، دست در آتش بردن برازنده‌ی عقل نیست. رنج درد هم که برطرف گردد، رنج زشتی جراحت بر روح و روان نازدودنی خواهد ماند.