«

»

Print this نوشته

راه شرقی ـ غربی / آیندگان ۳۱ شهریور ۱۳۴۸ / داریوش همایون

نقشه‌ی ارتباطی ایران که در صد سال گذشته جهت شمالی ـ جنوبی یافته بود بدین ترتیب در جهت شرقی ـ غربی دگرگون می‌شود. ایران همواره پلی بوده است. گاه پل پیروزی و بیشتر پل شکست و همواره پل مبادلات سودمند. تا برتری اروپا در قرن نوزدهم گذار از این پل بیشتر از غرب به شرق بود.

راه شرقی ـ غربی

 

آیندگان ۳۱ شهریور ۱۳۴۸

 

داریوش همایون

 

 

راه ۷۰۰ کیلومتری تاکستان به بازرگان در مرز ترکیه اسفالت و پل‌های آن ساخته شده است. اکنون می‌توان از تهران تا مرز ترکیه را بر راه درجه اولی پیمود. در جهت شرق کار ساختمان راه شاه‌پسند به مشهد و از آنجا به تایباد در مرز افغانستان بخوبی پیش می‌رود و در طول برنامه‌ی پنج ساله‌ی چهارم به پایان خواهد رسید.

 

در عین حال گفتگو برای ساختمان یک شاهراه منطقه‌ای از پاکستان به ترکیه آغاز شده است و ایران سهم خود را در چند سال آینده خواهد خواست. این علاوه بر راه‌های آهنی است که سرانجام کراچی را از راه ایران به استانبول و اروپا خواهد پیوست.

 

نقشه‌ی ارتباطی ایران که در صد سال گذشته جهت شمالی ـ جنوبی یافته بود بدین ترتیب در جهت شرقی ـ غربی دگرگون می‌شود. ایران همواره پلی بوده است. گاه پل پیروزی و بیشتر پل شکست و همواره پل مبادلات سودمند. تا برتری اروپا در قرن نوزدهم گذار از این پل بیشتر از غرب به شرق بود. ایران خاور دور و هندوستان را به اروپا متصل می‌کرد. جاده‌ی ابریشم حتی پس از کشف راه‌های دریائی تا ساختن کانال سوئز کاملاً از اهمیت نیفتاده بود. در عین حال تا وقتی اروپائیان به طور قطع بر آسیا و آفریقا مستولی نشده بودند جریان آرام تجارت و دادوستد فرهنگی بین سرزمین‌های شرقی و غربی ایران از این سرزمین می‌گذشت.

 

کانال سوئز و فروریختن دنیای آسیائی و قدرت روزافزون امپراتوری روسیه در شمال جهت ارتباطی ایران را که از سده‌های هفدهم و هژدهم آغاز به تغییر کرده بود یکباره دگرگون کرد. امپراتوری عثمانی هم سدی در برابر اروپا بود و هم از جامعه‌‌ی راکد خود نمی‌توانست بازار قابل ملاحظه‌ای بوجود آورد. در شرق نیز کشتی‌ها جای کاروان‌ها را به طور قطع گرفته بودند. اکنون نوبت راه‌های شمالی و جنوبی بود. راه‌هائی که مثلاً بوشهر را در جنوب به انزلی (بندر پهلوی) در شمال می‌پیوستند.

 

این تمایل در ساختمان راه‌آهن سراسری ایران نیز منعکس شد. رشته کوه‌های زاگرس و البرز را با رنج طاقت‌فرسا و هزینه‌های گزاف شکافتند زیرا مسیر اقتصادی دیگری نبود.

 

اکنون بار دیگر جهت شرقی غربی اهمیت می‌یابد. در غرب امپراطوری عثمانی جای خود را به ترکیه نوین داده است که اندک اندک درمی‌یابد که نقش پل بین آسیا و اروپا که جغرافیا بر آن تحمیل کرده سرمایه بزرگی است که باید از آن بهره بردارد و به جای سد کردن ارتباط ایران و اروپا می‌تواند از این ارتباط سود ببرد.

 

در شرق نیز افغانستان و پاکستان و هند با اقتصادهای بیدار شده خود نیاز به راه‌های ارتباطی و بازارهای تازه دارند. بسته شدن کانال سوئز و تردیدی که در باره آن وجود دارد بار دیگر مسئله استفاده از راه‌های زمینی و تجدید حیات جاده‌ی ابریشم را مطرح کرده است.

 

برنامه جاده‌سازی غول‌آسای ایران درست برای این لحظه تاریخی آماده شده است. طرح‌های وسیع آن با سرعت شرق را به غرب می‌پیوندد. از شمال شرقی و جنوب شرقی شبکه راه‌ها و راه‌آهن‌ها به غرب و شمال و شمال غربی گسترش می‌یابند. کمتر کشوری در جهان برای ارتباطات چنین رنجی برده است پیوستن مراکز جمعیت چسبیده به هم کار دشواری نیست. اما صدها کیلومتر در بیابان‌ها و کوهستان‌های درشتناک راه و راه‌آهن کشیدن بار کمرشکنی بوده است که ۲۶ میلیون جمعیت ما در وسعت ۶/۱ میلیون کیلومتری این سرزمین بر دوش برده است و هنوز باید ببرد.