«

»

Print this نوشته

پیامی به کنگره سازمان فدائیان ایران (اکثریت)

بخش ۸

کارزار دمکراسی، راه‌ها و ابزارها

پیامی به کنگره سازمان فدائیان ایران (اکثریت)

برگزاری کنگره سازمان فدائیان ایران (اکثریت) فرصتی برای من است که به عنوان یک دوست به سازمانی که آرزو دارم در یک ایران دمکراتیک هماورد، (رقیب) و چنانکه در همه نظام‌های دمکراتیک پذیرفته است، همراه گرایش فکری که به آن وابسته‌ام باشد، درودی بفرستم. فدائیان در تاریخ دراز خود بیش از بسیاری دیگر سهم خویش را از تراژدی و رنج داشته‌اند و رنج و تراژدی چنانکه مولوی می‌گفت (می‌تواند) “نخستین منزل هر کمالی باشد.“

آن تاریخ دراز، و قربانی‌های بیشمار چهار دهه مبارزه فدائیان با خود قدرت‌ها و مسئولیت‌هایش را می‌آورد. این سازمانی است، امیدبخش‌ترین، برای آنکه نخستین بار یک حزب چپ سالم و سازنده به سیاست ایران بدهد و دگرگشتی را که در چپ اروپا از دهه هشتاد سده نوزدهم آغاز شد و در سده بیستم سرانجام از کمونیسم جزمی و توتالیتر به سوسیال دمکراسی رسید به میهن ما بیاورد. از سوی دیگر پیشینه دراز مبارزه و گشاده بودن در‌های آن بر همه گونه افراد، و نه در عادی‌ترین اوضاع و احوال، سازمان فدائیان ایران را یکی از آسیب‌پذیر‌ترین سازمان‌های سیاسی مهم مخالف جمهوری اسلامی می‌سازد. فدائیان می‌توانند راه تازه‌ای نه تنها پیش پای نیرو‌های چپ بگذارند بلکه به سهم خود سرتاسر سیاست ایران را برای رفتن به پیشباز هزاره تازه ملت ما آماده سازند. در عین حال می‌توانند پا در گل کشاکش‌های سیاسی و ایدئولوژیک یادگار دوران تراژیک تاریخ ما نیروی خود را بفرسایند تا در پایان از آن همه سرمایه انسانی که در چهل ساله گذشته در پای سازمان ریخته شده است چیزی به دست نماند.

تکلیفی که تاریخ سازمان فدائیان ایران بر دوش آن نهاده است به هیچ روی آسان نیست. سنگینی آن چهار دهه، آزادی رفتار را می‌گیرد. ولی مسئولیت سازمان از بار تاریخ ناشاد آن نیز سنگین‌تر است. پیروزی در این تازه‌ترین پیکار سازمان که من در کنار همه دوستان فدائیان آرزومند آن هستم و به خوبی امکان دارد، پاداشی درخور خواهد بود. بازسازی سازمان فدائیان ایران برای آنکه سهم خود را در ساختن ایرانی متفاوت از گذشته ادا کند به هر گزینش دشوار و تلخی که من از نزدیک می‌شناسم می‌ارزد. آن ایران متفاوت جامعه‌ای خواهد بود که مبارزه سیاسی در آن از خشونت عاری باشد و منافع ملی بالای منافع گروهی، با همه اولویت و اهمیتی که باید به آنها داد، نهاده شود؛ ایرانی که در کنار مبارزه و رقابت، همرائی و مصالحه را نیز به عنوان اجزاء فرایند سیاسی بشناسد.

بویة قدرت سیاسی و بهره‌گیری از منابع قدرت و دلنگرانی واپس ماندن در مسابقه در همه هست ولی اینهمه هنوز بیشتر در تصورات مایند و اگر هم واقعیت داشته باشند در جاهای دیگری هستند که می‌باید به جستجوشان رفت. قدرت سیاسی در پیشرو‌ترین و آگاه‌ترین لایه‌های اجتماعی ایران است که سه دهه گذشته را به بیهوده نگذرانده‌اند و با فضا‌های ایستای بسیاری از بیرونیان فاصله‌ای روز افزون می‌گیرند. منبع قدرت توده جوانی است که سخنان و رویکرد‌های تازه‌ای می‌خواهد و از اندیشه‌ها و شعار‌های واگردانی و از نو بسته بندی شده پنجاه سال پیش خسته شده است. مسابقه واقعی در رسیدن به آن لایه‌های پیشرفته است که سر به میلیون‌ها می‌زنند. بخت سازمان فدائیان ایران در چنان مسابقه‌ای از هیچ گرایشی کمتر نیست ولی مانند همه شرکت کنندگان جدی مسابقه می‌باید امروزی شود.

یک جریان عمومی سیاسی در ایران هست که از زیاده روی در هر صورت آن، راست و چپ، سرخورده است و از هیچ خواست حداکثری، از هیچ آرمانی که جنگ‌های تازه‌ای را در جامعه راه اندازد، پشتیبانی نخواهد کرد. امیدوارم سازمان فدائیان ایران از این جریان اصلی دور نشود.

با بهترین آرزو‌ها برای کنگره سازمان فدائیان ایران (اکثریت)

۳ فوریه‏ ۲۰۰۷