آتاتورک ـ و جانشینان بلافصل او ـ تا ۱۹۵۰ ظواهر و نهادهای بیرونی ترقی و نوگرائی را بر جامعهای که عمیقاً ارتجاعی است تحمیل کردند. دمکراسی در آن سیسال نمائی بود برای قدرت مطلق آتاتورک و دیکتاتوری یک حزبی جمهوریخواهان خلق.
آزمایش ترکیه
آیندگان ۲۱ خرداد ۱۳۴۸
داریوش همایون
کشوری که نخستوزیر ایران به آن سفر کرده از کشورهای با اهمیت دنیاست. یک پل واقعی بین اروپا و آسیا، نگهدارنده تنگههای بسفر و داردانل و یکی از معدود کشورهائی که انقلاب اجتماعی و دمکراسی سیاسی را با هم تجربه میکنند. ترکها که زمانی جنگیان خوبی بودند و در قرنهای امپراتوری بزرگ خود نمایش غریبی از کارگر بودن یک نظام اداری ویران و بیکفایت دادند، اکنون دارند دنیا را از مهارت سیاسی خود به شگفتی میاندازند. در آزمایش آنها عوامل زیادی برای خوشبینی نمیتوان یافت. باوجود این به رغم همه دشواریها ثبات خود را نگه داشتهاند و بر رویهم کامیاب شدهاند.
از پنجاه سال پیش ترکیه میدان نبرد دو سنت مذهبی و نوگرائی بوده است.
آتاتورک ـ و جانشینان بلافصل او ـ تا ۱۹۵۰ ظواهر و نهادهای بیرونی ترقی و نوگرائی را بر جامعهای که عمیقاً ارتجاعی است تحمیل کردند. دمکراسی در آن سیسال نمائی بود برای قدرت مطلق آتاتورک و دیکتاتوری یک حزبی جمهوریخواهان خلق.
در آن سال حزب دمکرات توانست پیروزی را در انتخابات نصیب خود کند. رهبران حزب جمهوریخواه خلق، قسمتی به سبب نفوذ آمریکا و قسمتی بخاطر دمیدن جان تازهای در کالبد جامد سیاست ترکیه، فعالیت آن حزب را ممانعت نکردند و این سنت در ترکیه آغاز شد که انتقال قدرت از راههای مسالمتامیز ممکن است.
حزب دمکرات برخلاف جمهوریخواهان خلق بر سنت مذهبی تکیه کرد. دههِ [عدنان] مندرس دوران ارتجاع و انتقامجوئی از اصلاحات و نوآوریهای آتاتورک بود. وی با میدان دادن به عوامل مذهبی و با بخششهای مالیاتی و کمکهای دیگر به کشاورزان خود را قهرمان و نجات دهنده و موجود مقدسی برای اکثریت بزرگ کشاورزان ترکیه ساخت. ارتش در ۱۹۶۰ او را برکنار و اعدام کرد ولی هنوز در ترکیه حزبی میتواند بیشتر اکثریت بدست آورد که با مندرس نزدیکتر باشد.
ارتش و دانشجویان و حزب جمهوریخواه خلق و حزب کارگران ترکیه در چپ آن به درجات گوناگون ادامه دهندگان سنت نوگرائی آتاتورک هستند. ولی اکثریت بزرگ رأیدهندگان، دهقانان اناتولی، امیدی برای پیروزی هیچ حزب ترقیخواه نمیگذارند.
این سرخوردگی از ارتجاع و محافظهکاری چارهناپذیر رأیدهندگان ترک دمکراسی را از چپ نیز، همچنان که از راست، به خطر انداخته است. نه تنها حزب “ناسیونالیست عمل” به رهبری تورکش که طرفدار پانتورکیسم است، و افراطیون دیگر راست، بلکه اکثریت بزرگ عناصر چپ نیز اکنون به نحو فعال بر ضد شیوههای دمکراتیک مبارزه میکنند.
با اینهمه دمکراسی ترکیه، به برکت میانهروی سلیمان دمیرل، نخستوزیر و رهبر حزب عدالت، پایدار مانده است. دمیرل اگر چه ناگزیر بسیاری از اصلاحات ضروری را به تعویق افکنده ولی از بسیاری تندرویهای عناصر دستراستی حزب خود نیز جلو گرفته است به رهبری یکی از بهترین استعدادهای سیاسی ترکیه اکنون بزرگترین امید آن کشور در پیروزی آزمایش انقلاب اجتماعی از راههای دموکراتیک به شمار میرود.
و ارتش، که پس از کودتای ۱۹۶۰ قدرت را باز به سیاسیون داد و در ۱۹۶۵ برتری حزب عدالت را بدون مخالفت گردن گذاشت، به دقت نگران تحولات است. افراطیون راست و چپ برای رخنه در صفوف آن رقابت میکنند، ولی چنان که بحران سه هفته پیش بر سر اعاده حقوق سیاسی رهبران حزب سابق دمکرات نشان داد، ارتش همچنان در مرکز قرار دارد و از توانائی کافی برای حفظ موازنه کنونی برخوردار است.
توانائی سیاسی ترکها درست در اینجاست حزبی که روی موج ارتجاع به قدرت رسیده در کار تکمیل انقلاب اجتماعی است که مخالفانش میخواهند، ارتشی که کودتا کرده نگهبان دمکراسی است. و آن تودههای بزرگ پر از شور و تعصب مذهبی در ستایش از آتاتورک مردی که همه ساختمان غیر مذهبی جامعه ترک ازوست، بیاختیارند.
با چنین ظرفیت غیرعادی برای جمع تضادها عجب نیست اگر ترکیه در موفقیت تجربهای که در میان کشورهای رو به توسعه کم مانند است، تا اینجا آمده باشد.