نفت‌

‌‌

نفت

 ‌

   رئيس‌ كمپاني‌ نفت‌ ايران‌ و انگليس‌ دعوت‌ كرده‌ بود كه‌ از معدن‌ بازديدي‌ كنم‌.

   در سال‌ 1901 (شهر صفر 1319)، امتياز نفت‌ تمام‌ ولايات‌ ايران‌ به‌استثناي‌ خراسان‌ و استرآباد و مازندران‌ و گيلان‌ و آذربايجان‌، به‌مستر ويليام‌ ناكس‌ دارسي‌ داده‌ شده‌ است‌ كه‌ تا شصت سال‌ به‌استخراج‌ مبادرت‌ ورزد و از عوايد، صدي‌ شانزده‌ به‌دولت‌ ايران‌، سهم‌ بدهد.

   دارسي‌، بدواً در قصرشيرين‌ شروع‌ به‌استخراج‌ معدن‌ كرد، ولي‌ به‌واسطة‌ دوري‌ راه‌ و مصارف‌ لوله‌ كشي‌، دست‌، باز داشت‌ و در صدد فروش‌ حق‌ خود به‌سرمايه‌داران‌ آلمانی برآمد. بحريه‌ دولت‌ انگليس‌ كه‌ كاملاً به‌اهميت‌ نفت‌ ايران‌ براي‌ جهازات‌ خود پي‌برده‌ بود، مانع‌ از فروش‌ شد و وسايل‌ خريد سهام‌ و تشكيل‌ كمپاني‌ را فراهم‌ آورد، و دولت‌ انگليس‌ خود نصف‌ سهام‌ را برداشت‌. سپس‌ در خوزستان‌ مشغول‌ كار شدند. هنگامي‌ كه‌ باز مي‌رفتند نا اميد شوند، يكي‌ ازچاهها فوران‌ عجيبي‌ كرد، و دريايي‌ از نفت‌ بيرون‌ ريخت‌ به‌قسمي‌ كه‌ آلات‌ و اشياء غرق‌ نفت‌ و عمله‌جات مشرف‌ به‌هلاكت‌ شدند. از آن‌ وقت‌ به‌بعد توسعه‌ غريبي‌ در كار داده‌اند. اين‌ امتياز نيز از عجايب‌ كارهاي‌ قاجاريه‌ است‌. هيچ‌ نكتة‌ جدي‌ و عميقي‌ در امتيازنامه‌ ديده‌ نمي‌شود كه‌ دلالت‌ بر تعمّق‌ و تفكر درباريان‌ ايران‌ داشته‌ باشد، مگر يك‌ نكته‌ كه‌ خنده‌آور است‌. شاه‌ و وزراي‌ ايران‌ بعد از گم‌ كردن‌ مركوب‌ به‌فكر پالانش‌ افتاده‌ و به‌كمپاني‌ گفته‌اند، چون‌ دولت‌ عليه‌ از نفت‌ «قصرشيرين‌» و «دالكي‌» و «شوشتر» سالي‌ دوهزار تومان‌ استفاده‌ مي‌كرده‌، و پس‌ از اين‌ امتياز، از آن‌ محروم‌ خواهد ماند، بايد مبلغ‌ مزبور را كمپاني‌ جبران‌ نمايد. مسيو دارسي‌ هم‌ حاتم‌بخشي‌ كرده‌، و دوهزار تومان‌ را علاوه‌ بر حق‌الشركه‌، بر عهده‌ گرفته‌ است‌ به‌خزانه‌ عامره‌ تقديم‌ دارد.

   نفت‌ اين‌ سرزمين‌ به‌قدري‌ زياد و خوب‌ است‌ كه‌ نظيري‌ برايش‌ معلوم‌ نيست‌. بعد از تماشاي‌ معدن‌، كثرت‌ نفت‌ ثابت‌ مي‌گردد. اغلب‌ چاهها را مُهر كرده‌ و علامت‌ زده‌ و بسته‌ بودند، زيرا كه‌ پس‌ از فراهم‌ آوردن‌ مقدمات‌ استخراج‌، معلوم‌ كرده‌اند كه‌ ميزان‌ نفت‌ به‌قدري‌ است‌ كه‌ صدور آن‌ امكان‌ پذير نيست‌، و مجبور خواهند بود بالاخره‌ آتش‌ بزنند. پس‌ مسدود بودن‌ را بهتر ديده‌اند. چاههاي‌ اين‌ محوطه‌ را بايد به‌سه‌ نوع‌ تقسيم‌ نمود:

   اول‌ – چاههايي‌ كه‌ حفر شده‌ و موجبات‌ خروج‌ نفت‌ از آنها فراهم‌ گرديده‌ ولي‌ عجالتاً ذخيره‌ نگاهداشته‌اند.

   دوم‌ – چاههايي‌ كه‌ نفتش‌ در حالت‌ خروج‌ و مورد انتفاع‌ كمپاني‌ است‌.

   سوم‌ – نقاطي‌ كه‌ هنوز حفرش‌ تمام‌ نشده‌ و به‌كار آنها مشغول‌اند.

   كمپاني‌ تاكنون‌ موفق‌ به‌حفر 43 حلقه‌ چاه‌ گرديده‌ و يقين‌ به‌وجود نفت‌ آن‌ نموده‌ است‌، اما كلية‌ عايدات‌ امروزه‌، فقط‌ از سه‌ چاه‌ است‌ و نفت‌ همين‌ سه‌ چاه‌ هم‌ به‌قدري‌ زياد است‌ كه‌ مجبور شده‌اند از قسمتي‌ استفاده‌ ننمايند. رئيس‌ كمپاني‌ گفت‌:

   «تا حال‌ از يك‌ چاه‌ معروف‌ به‌(ف‌ هفت‌)، شش‌ ميليون‌ تن‌ (تقريباً بيست‌ ميليون‌ خروار)، استفاده‌ كرده‌ايم‌ و هنوز هم‌ نقصاني‌ در آن‌ ديده‌ نمي‌شود.»

در ثلث‌ فرسخ‌ دورتر، چاه‌ ديگري‌ هست‌ موسوم‌ به‌ (ب‌ هفده‌)، كه‌ روزي‌ 5670 خروار از آن‌ استخراج‌ مي‌شود. اين‌ قبيل‌ چاه‌، بسيار است‌ كه‌ در نقاط‌ دور و مختلف‌ واقع‌اند و مخصوصاً آنها را بسته‌اند، زيرا كه‌ نه لولة‌ كافي‌ و نه‌ كارخانة‌ تصفيه‌ و كشتي‌ نقّاله‌ براي‌ حمل‌ آن‌ موجود دارند. هرجا را حفر مي‌كنند، همين‌طور به‌چاههاي‌ پرنفت‌ مصادف‌ مي‌شوند.

   اگر تمام‌ چاهها را باز كرده‌ و به‌كار بيندازند، ميزان‌ محصول‌ در سال‌ به‌ده‌ ميليون‌ تن‌ (تقريباً35 ميليون‌ خروار)، خواهد رسيد و اين‌، با وسايل‌ موجوده‌، دور از عقل‌ و اسباب‌ اتلاف‌ و به‌هم‌ خوردن‌ بازارهاي‌ نفت‌ دنيا خواهد شد. بنابراين‌ به‌همين‌ ميزان‌ قناعت‌ كرده‌ و بتدريج پيشرفت‌ مي‌دهند.