«

»

Print this نوشته

انقلاب ۲۲ بهمن ۵۷ ضد «زن، زندگی، آزادی» / فرخنده مدرّس

آقای میرحسین موسوی، ضجۀ روح‌شکنِ مادرانِ آن دخترانِ دلبندِ در بند انداخته، با تیر به خاک افتاده، از بلندی پرتاب شده و آن فریادِ دادخواهانۀ مادرانِ آن چشمانِ آهووشِ از دست رفته، که از شنیدنش قلب‌ها به آتش کشیده می‌شوند، را نمی‌توان با چنن خدعه بزرگی از طنین انداخت. خیر! نمک بر زخم‌ها نپاشید، دروغ نگویید و مردم را فریب ندهید؛ بنیاد انقلاب ۲۲ بهمن ۵۷ بر «زن، زندگی، آزادی» نبوده و نیست.‌ ‌

Fois2

‌ ‌

انقلاب ۲۲ بهمن ۵۷ ضد «زن، زندگی، آزادی»

فرخنده مدرّس

شاید اگر از نظر تکنیکی ممکن می‌بود و می‌شد همۀ گفتار، نوشتار و فعالیت‌‌هایِ در خدمت تدارک انقلاب ۵۷ و سیاست‌ها و اقدامات رژیم اسلامیِ برآمده از آن انقلاب را به دستگاه دروغ‌سنجی بست، بی‌تردید آن دستگاه لحظه‌ای از سوت و صفیر نمی‌افتاد. یکی از برجسته‌ترین شاخص‌های انقلاب ۵۷ و رژیم اسلامی خدعه و فریب‌کاری‌ست. به هیچ‌روی زیاده‌‌روی نخواهد بود، اگر بگوییم که سران و کارگزاران این نظام و همۀ کسانی که تا کنون در پاسداری آن کوشیده‌اند، چه در لحظۀ کسب قدرت و چه در مقام حفظ آن بارزترین مصداق «جوفروشان گندم‌نما» بوده‌اند. کالای هیچ «جوفروش گندم‌نمایی»، در صورت علم و اشراف به کذبِ آن، خریداری نخواهد یافت. از این‌روست که آزادی یک ضرورت است و از این رو نیز هست که در جوامع آزاد و دمکراتیک گسترش آگاهی، به عنوان یک ارزش، شناخته و در تضمین و تأمین آن تلاش‌های بسیاری صورت می‌گیرد.

از همان آغاز تدارک انقلابی ۵۷ و به روایت اسناد انکارناپذیر، که سیاهه‌اش حکایت هفتادمن کاغذ است، فضای فکری آلوده به خدعه و فریب فراهم آمد، آب مسمومی از گفتار، پندار و کردار پلید انباشته شد که اصرار به ماندن و شنا در آن جز به مرگ وجدان و اخلاق نمی‌انجامید. مردم دسته دسته از آن آب بیرون زدند و بخش بزرگی از فرزندان ایران را، در حذر از آسیب آن، در پناه حمایت گرفتند. صیانت پدران و مادرانِ بیدار شده از آن جهالت و خودفریبی ۵۷، موجب شد که بخش بزرگی از نسل‌های تازه، اصلاً تنی در آن آب مسموم تر نکنند. تا جایی که ممکن بود، فکر و فرهنگ‌شان‌ در فضای دیگری پرورش یافت. در این روان‌های جوان راست‌گویی، کردار نیک و سلامت نفس، به ویژه در سیاست، شور و شوقی برمی‌انگیحت. همچنان‌که، هنگامی که میرحسین موسوی رو ـ در ـ روی ابله بزرگ نظام سراپا خدعه و فریب ایستاد و دروغگویی‌های وی را به چالش کشید، جوانان به او اعتماد کردند و پس از رأی‌گیری، زمانی‌که روی صیانت آرای مردم ایستاد و دستبردهای دزدانه به آن آرا را برملا نمود، جوانان و بخش بزرگی از مردم حامی او شدند. این یکی از روایت‌های «ارجمند» شدن موسوی بود و روایت دیگر، «واندادنش» در برابر خشم رهبر نظام و قبول فرمان حصر خانگی وی.

اما رهبر جنبش سبز آن سرمایۀ بدست‌آمده و برخاسته از اعتماد مردم را باخت، نه از آن رو که عاشق «امام امت» و پیشوای انقلاب بود و او را «جان بیدارش» می‌خواند. نه! تنها از این رو نبود، سقوط موسوی از مقام «ارجمندی» از آن رو بود، که او حاضر نشد، از آن آب مسموم ۵۷ و فضای آلوده به دروغ و فریب در دفاع از نظام اسلامی پلیدکار با آرمان‌های ضدایران و ایرانی بدرآید. او اگر از آب بیرون آمده بود، می‌توانست بپذیرد که ام‌الفساد همان «جان بیدار» و ریشۀ همۀ تبه‌کاری‌ها گفتمان انقلاب ۵۷ بوده است. موسوی آنقدر در آن فضا شناور ماند که ایمانش نیز سوخت و فاسد شد. موسوی آن منزلت و اعتماد بازیافته در «جنبش سبز» را در تداوم‌بخشی عمر رژیم تبه‌کار و فاسد، صرف کرد و به موازات آن دروغ گفت. شرح روند از میان رفتن آن اعتماد و از دست رفتن منزلت موسوی را، در همین چند روز گذشته، در برخورد به انتشار پیام آلوده به ناراستی‌اش «برای نجات ایران»، را از زبان همان جوانان سرخورده از «جنبش سبز» شنیده‌ایم و از تکرار آنها می‌پرهیزیم.

اما خلاف‌گویی و مغلطۀ بزرگ در آن پیام را نمی‌توانیم نادیده گرفت؛ موسوی در لابلای حرف‌های «شاعرانه» و «عارفانه»، شالودۀ انقلابِ ضدزن و ضد آزادی ۵۷ را از سنخ شعار «زن، زندگی، آزادی» در رستاخیز ملی ایرانیان تلقی نموده است! در نادرستی این داعیۀ غلط همین بس که یادآوریم، آن روسری‌هایی، که در این رستاخیز در آتش خشم ایراندخت‌های دلاور ایران سوزانده شدند، با زور همان انقلاب و با عربدۀ «یا روسری یا توسری» بر سر مادران این دحتران کشیده و از همان آغاز حقوقِ‌ این مادران و دختران، زیر پاهای تک تک مسئولین انقلاب و صاحب‌منصبان نظام ، در این چهل و اندی سال، از جمله زیر پای نخست‌وزیر «مجبوب امام» له شد. ضجۀ روح‌شکن مادران آن دختران دلبندِ در بند انداخته، با تیر به خاک افتاده، از بلندی پرتاب شده و آن فریاد دادخواهانۀ مادران آن چشمان آهووش از دست رفته، که از شنیدنش قلب‌ها به آتش کشیده می‌شوند، را نمی‌توان با چنین خدعه بزرگی از طنین انداخت. خیر! نمک بر زخم‌ها نپاشید، دروغ نگویید و مردم را فریب ندهید؛ بنیاد انقلاب ۲۲ بهمن ۵۷ بر «زن، زندگی، آزادی» نبوده و نیست.

#ننگ_بر_فتنه_۵۷