پايان سخن
«يادنامه داريوش همايون»، گلچينی که در اينجا به انتهای خود رسيده است، مسلماً، با نظر به محدوديتهای بيشمار، نتوانسته همه نامها و نشانها را در دل خود جای دهد، نام و نشان همهی کسانی که از دور و نزديک، در لحظههای کوتاه برخورد، يا در درازای سالهای طولانی همراهی، يا حتا مخالفت، دستی به شعله روشنیبخش زندگانی داريوش همايون رسانده و هر يک به گونهای و به سهم خود دستهای خويش را در فروزش بيشتر اين شعله و پراکندن پرتوهای آگاهی دهندهی آن بکار گرفتهاند. اين يادنامه بیترديد قدرشناسی از همهی آنان را در دل نهفته و سپاس و ارجشان را میشناسد.
اما اين دفتر را نمیتوان بدون آوردن نام دکتر ايرج اشراقی و ابراز قدرشناسیهای بیکران از ايشان به پايان برد. ما که سالهاست، نه تنها در کارهای سياسی، فکری و فرهنگیمان، چه در «مجموعه فرهنگی سياسی تلاش» و چه در پايه گزاری و آغاز فعاليت «بنياد داريوش همايون برای مطالعات مشروطهخواهی» همواره پشتمان، به پشتيبانیها و تشويقهای دلگرمکنندهی دکتر اشراقی، بوده است، بلکه همچنين خود از نزديک شاهد آمادگی و استواری ارادهی ايشان در خدمت به اشاعه انديشه و آگاهی، در ميان ايرانيان و به دست ايرانيان، با هر نگرش و از هر جهانبينی، بودهايم، نمیتوانيم بدون قدردانی از ياریهای ايشان به پايان اين يادنامه برسيم و سپاس از حمايتهای بیدريغ ايشان را به ويژه در ياری به انتشار افکار و انديشههای، داريوش همايون، اين فرزانه تاريخ معاصر ايران، بيان نکنيم؛ سپاس از انسانی که به گفته داريوش همايون و به تجربهی ما در پافشاری و پايداری در اشاعه فرهنگ رواداری و فرهنگ آزاديخواهی و ايران دوستانه همواره شايسته احترام است.