Author's posts
رضاشاه بنیانگذار توسعه اقتصادی ایران / دکتر مهرداد پاینده
رضاشاه از آن جمله شخصیتهای تاریخی است که بررسی نقش او در شکلگیری ساخت جامعه ایران به بازنگری دوباره نیاز دارد. یکی از دلایل عمده برای این بازنگری تسلط تحلیل ایدئولوژیک از تاریخ بر جامعه روشنفکری ما بوده است. اما ورشکستگی ایدئولوژی مارکسیسم از یکطرف، که با شکست سوسیالیسم شکلی عینی گرفت، و شکست ایدئولوژی واپسگرایانة اسلام از طرف دیگر، که با تحمیل خود بر زندگی روزمره مردم، سیاست و اقتصادِ کشورمان نقش ویرانگر ایدئولوژی را بر همه عیان کرده است، منجر به فاصلهگیری مردم و بویژه نسل جوان از چنین گزینشهای ایدئولوژیک و آمادگیشان برای بررسی عینی گذشته، حال و حتا آیندهشان شده است.
تکاپوی فرهنگی در دوره رضاشاهی (1300 ــ 1320)
مقارن 80 ـ 90 سال پيش حلقة بزرگي از انديشمندان، محققين، سياستگران، روزنامهنگاران، نويسندگان، شاعران و هنرمندان به دور موضوع ايران و مسئلة عقبماندگي كشور، از جهان پيروز آن روزگار، گرد آمده و تمام زندگي را به كار سياست و فرهنگ پرداخته و تمام هستي را سرماية به حركت درآوردن و انداختن جامعه به جادة تجدد و نوگرائي و نوسازندگي كشور كردند. براي ملت روزگاري بهتر از گذشته را پايهريزي و گذرگاههائي به سوي آينده را هموار و ايران را وارد عصر ديگري نمودند. هستيها و زندگانيهائي كه به قول داريوش همايون: “نه پيش از آن مانندي داشتند و نه در شرمندگي نسلهاي بعدي، پس از آن از درخشش افتادند.”
رضاشاه در سفرنامههایش / داریوش همایون
اکنون چندگاهی است که تاریخ، به معنی تاریخنگارانی روشن بین و توده مردمی تجربه آموخته، بر رضاشاه پیوسته مهربانتر میشود. دستاوردهای او دربرابر تاریخسازان دیگر هر روز برجستهتر مینماید….
همه آنها که راه خود را به قدرت از روی ویرانه یاد و جایگاه رضاشاه پیمودند به ویرانی افتادهاند؛ و اگر ویران کردن یاد و جایگاه رضاشاه یک پیروزی سیاسی برای آنان بود، ویرانی خودشان یک شکست تاریخی است که از زیر آوارش بدر نمیآیند.
در بارۀ عبدالحسین تیمورتاش / گفتگو با منیژه تیمورتاش
تیمورتاش با نگاه بلند و آیندهبینانه خود ـ كه شاید تنها ذاتی دولتمردان بزرگ باشد ـ بارها در خانۀ ملت در ضرورت استقرار اقتدار دولت ملی بر سراسر كشور و ایجاد نظم وامنیت و تمامیت به خطر افتادة مملكت سخن گفت و بر درستی خاموش كردن آتش نفاق و تجزیهطلبی ـ در پوشش هر شعار و هرظاهر زیبنده و فریبندهای ـ كوبید….انسجام در نظرو هدف، عدم تناقض میان حرف و عمل و بدور بودن از هرگونه عوامفریبی “روشنفكرانه”، از ویژگیهای شخصیت سیاسی تیمورتاش بود. ضروری دانستن خلع سلاح عمومی، دفاع از سركوب آشوبها و طغیانها، ایجاد نظمیه و عدلیۀ قوی و حمایت از تشكیل ارتش ملی، در اصل حلقههای به هم پیوستة یك سیاست یكپارچه و روشن در جهت ایجاد یك جامعة آرام، و امن بود كه از نظر وی تنها سیاست اصولی و پیششرط تأمین استقلال از یك سو و تأمین نان وكار برای مردم از سوی دیگر به حساب میآمد.
حرکت سوم اسفند اجماع نخبگان سیاسی بود نه کودتا/ گفتگو با حمید احمدی
«کار، کار انگلیسی ها است.» جمله آشنایی است که برای روایت و تحلیل تاریخ ایران در ١٢۰ سال گذشته بارها استفاده شده است. حضور نیروهای خارجی مثل روسیه و انگلیس در آن حوالی تاریخی کار تحلیلگران را برای پیدا کردن متهم در دادگاه مشکلات ایران آسان میکند. اما سند قاطعی در کار نیست تا نشان دهد کودتای سوم اسفند ماه ١٢٩٩ هجری شمسی کار آنهاست. بیشتر بازیگران عرصه سیاسی ایران از هرج و مرج و ناامنی به ستوه آمدند و با یک اجماع به یک حرکت نظامی شبه ــ کودتا دست زدند. بررسی نقش انگلستان و اقوام در این حرکت سیاسی ــ نظامی از زبان دکتر حمید احمدی، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران با تکیه بر اسناد موجود موضوع این گفتگو است.
انقلاب مشروطه سرمشق زندهای که باید از آن پیشتر رفت
در تاریخ، ما دوگونه شکست داریم، شکست سیاسی و شکست تاریخی. شکست سیاسی، مغلوب شدن در برابر اوضاع و احوال است؛ و میتواند در اوضاع و احوالی دیگر جبران شود. شکست تاریخی مغلوب شدن در برابر زمان است؛ سپری شدن و بیموضوع شدن است. انقلاب مشروطه شکستی سیاسی خورد. طرح یا پروژه اصلی آن در سده بیستم ناتمام ماند و در پایان با انقلاب اسلامی به زیر افتاد. ولی طرح مشروطه خواهی زنده است و هنوز در بنیاد خود اعتبار دارد و در نتیجه دچار شکست تاریخی نشده است. برعکس انقلاب اسلامی که پیروزی سیاسی تمام عیار و بسیار کاملتری از مشروطه داشت از نظر تاریخی شکست خورده و بیموضوع است؛ چیزی جز درسهای تلخ برای آینده ندارد.
از خدمت تا خیانت / درباره پیشهوری و فرقهی دمکرات آذربایجان / رابعه موحد
تشکیل حکومت خودمختار زیر چتر بیگانه آتشبازی کودکانهای را در گوشهی خانهی پدری بر پا کرد و ویرانی بسیار به بار آورد. روزی رسولزاده نام قطعهای از خاک ایران بزرگ را به نام اجنبی زد. روزگاری دیگر میرزای جنگل خواست دیواری وسط خانهی همهی ایرانیان بکشد و روزی دیگر پیشهوری قطعهای از خاک همهی ایرانیان را به نام جمهوری آذربایجان نامگذاری کرد و همگی به سرنوشت یکسان دچار میشوند. گویا سامان نمیدهد این خطه بر هر آن کس که کمر به بیسامانیاش میبندد. نگونبختی نهایی پیشهوری این بود که او پس از برچیده شدن بساط فتنهی آذربایجان و شکست پروژهی خیانت همچنان متوجه عملکرد خود نشد. بلکه گلهمند نیمهتمام ماندن خیانت خویش بود. او معترض پشت کردن شوروی به او در انجام مأموریتش بود.
مرگ از نگاهِ داریوش شایگان
کتابی میخواندم که نویسندهاش تصویر حکیمانهای از مرگ داده بود. نوشته بود که برای یک جوان زندگی همچون خیابانی طولانی و پر از درخت در روبهروست. اما هرچه جلوتر میروید خیابان پشت سر طولانیتر میشود خیابان روبهرو کوتاهتر. به جایی میرسید که در مقابلتان فقط یک افق وجود دارد. خیابان به انتها میرسد و پشت سرش یک خیابان دور و دراز است. من هم به جایی رسیدهام که روبه رویم دیگر خیابانی نیست. پشت سرم خیابان طویلی است. روبهرویم دیگر راهی نیست
…
داريوش شايگان مهمان خانه دکتر جواد طباطبايی. مهر ١٣٩٦
قلب ماهیت جنگ میهنی ایرانیان در «آگورای» روشنفکری / علی کشگر
شگفت ما از این است که چرا مقاومت در برابر متجاوزین و بیرون راندن دشمن از میهن و دفاع از سرزمین، بازگرداندن امنیت به مرزهای کشور در ظرافتهای ادبی مسئولانه و میهن دوستانه آرش جودکی راه نیافته است؟ چرا نپرسیده است که معنای تاریخی حضور دلاورانه ارتش ایران در این جنگ چه بود و چگونه بار دیگر میخ میهندوستی ایرانی ـ به ویژه در این حضور ـ به تابوت آن «مرده» خورد و پایان روایت دروغین «امت» بودن ملت ایران در همان جنگ نوشته شد.
نگهداشت جمهوری اسلامی به بهای ایران؟ ـ آرش جودکی
دگرگونی سخن من که پیگیری جنگ را پس از آزادی خرمشهر بیهوده و خونین خوانده بودم، به : «عجبا که آزادی خرمشهر موجب افسوس آرش جودکیست! از آن رو که بهرهاش، به خیال او، به جمهوری اسلامی رسید!»، نامی جز زشتکاری ندارد. چون در پسِ ترفندِ بازبستن چنین ایستاری به من، نیرنگی است که میخواهد تنها راه سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی را دستاندازی بیگانه و جنگ داخلی وابنمایاند و سپس به دستاویز هشدارِ همایون که سرنگونی رژیم را «به بهای تکه پاره شدن ایران یا جنگ داخلی یا تکرار وضع عراق» نمیشایست، با یکسانسازی استراتژی و تاکتیک همایون در این میان، اندیشهی او را به سود ایدئولوژیِ اصلاحطلبی هزینه کند.
هر «بازاندیشی آرمان» داریوش همایون منوط به حفظ ایران بههر قیمت است! / علی کشگر
امیدوارم دوستم جودکی عنایت و توجه کافی بفرمایند؛ داریوش همایون هنگامی که حدود بیستوپنج سال پیش آن «منشور» را مینوشت، هنوز نه غول طالبانی از غار بیرون آمده بود، نه آمریکا به عراق لشکر کشیده بود، نه عفریت جنگِ همه با هم، از بیگانه و برادر، منطقه را گرفته بود، نه هیولای داعش سربرآورده بود، نه هیچ «دولت عربی ـ اسلامی» فروریخته بود، نه هنوز جهان ـ پس از جنگ سرد ـ به ناآرامی و آشفتگی امروز بود، نه ترکیه در صدد اشغال خاک دیگری بود و نه عربستان در اتحاد با اسراییل با پشتیبانی ترامپ برای ایران شاخ و شانه میکشید و میخواست «جنگ را به داخل ایران بکشد». خلاصه هیچ یک از این مسببین هراس نبودند که داریوش همایون بخواهد با آنها کسی را بترساند تا از ترس همه را لَخت و لَنگ کند. یا «سالوس» باشد و همزبانی با حکومت اسلامی را بجوید، تا جایی که حرف زدن خود را فراموش کند. نه! در همان زمان هم که هیچ یک از اینها نبود، اما الویت داریوش همایون همان بود که نوشت: «استقلال و تمامیت ارضی و یگانگی ملی ایران برای ما از همه بالاتر است.» «حتا از خودِ ما». پس این موضعی مبتنی بر لحظه و شرایط و موقعیت نیست، به سمت و سو و درجه تندی بادها هم ربطی ندارد، نسبتی هم با هیچ هراس و ترسی هم با هیچ منبعی و مرکزی ندارد، بلکه منشور و نظرگاهیست که ما از آنجا به همه چیز مینگریم تا چشم میبیند این منشور بکار ما میآید و کاملاً هم روزآمد است.
پایان جمهوری اسلامی، نهفتی که گشته فاش! نامه به علی کشگر ـ آرش جودکی
واکنش من به چگونگی بازتاب خبر پیشکش لوح تقدیر به آقای جواد طباطبایی از سوی حسن روحانی، در صفحه فیسبوک سامانه «بنیاد داریوش همایون برای مطالعات مشروطهخواهی»، یادداشتی از سوی گرداننده آن صفحه، آقای علی کشگر، در پی داشت که در همان سامانه، با نام «تقدیر رئیسجمور از دکتر جواد طباطبایی» یافتنی است. این نامه پاسخی است به آن یادداشت.
ایرانیان کجا ایستادهاند: له یا علیهِ دختران خیابان انقلاب؟ / محمد مالجو
مبارزهی مدنی دختران خیابان انقلاب برای الغای حجاب اجباری در چه بافتی از نگرشهای ایرانیان به مقولهی حجاب اجباری آغاز شده است؟ نگرش چه بخشهایی از مردم در چه جغرافیاهایی به چه میزانی له یا علیهِ دختران خیابان انقلاب است؟ برای ارائهی پاسخی تجربی به این پرسشها بر دادههای حاصل از سومین موج از «پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان» که در دفتر طرحهای ملیِ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تهیه شده است تکیه خواهم کرد.