«

»

Print this نوشته

در این شماره

سردبیر تلاش ـ فرخنده مدرس

در این شماره

«جمع نشدن در سطح خیابان‌ها به معنای تمام شدن جنبش نیست.»
پذیرش این گفتة مهندس میرحسین موسوی، از جانب بخشی از نظاره‌گران بیرون و به ویژه برکناران از آنچه در درون کشور می‌گذرد، چندان آسان نمی‌نماید. زیرا قضاوت بخش بزرگی از انسان‌ها بر پایة آنچه به عینه ـ و بیشتردر لحظه ـ می‌بینند شکل می‌گیرد آن هم در شرایطی که:

در کشورهائی در خاورمیانة عربی ـ اسلامی، کشورهائی که دهه‌ها ایستائی آن‌ها را به رنگ «ثبات» می‌فروختند و نه چندان دیرزمانی پیش، «گوشه بیزار کنندة جهان ما» نامیده می‌شدند، زمین لرزه‌های سیاسی در حال فروانداختن رژیم‌ها یکی پس از دیگری‌اند و خروش و خشم مردمانشان هر روز در تجمع‌ها و زد و خوردهای خیابانی با نیروهای امنیتی و نظامی به نمایش گذاشته می‌شوند. در حالی که ادامه حضور مردم این سرزمین‌ها در خیابان‌ها و بی‌باکیشان در برابر بالا رفتن آمار کشته‌شدگان و قربانیان، نه تنها سیل توجه و حمایت‌های جهانی را به سوی آن‌ها کشیده است، بلکه از سوی همانان به محک «استواری»، «تداوم» و نمونه‌های «پیروز» در منطقه از جمله در مقایسه با کشور ما بدل شده‌اند.

اما کشور ما هنوز مانده در دست ته مانده‌ای به نام جمهوری اسلامی، با سرانی با افکاری بغایت کهنه و پوسیده و مملو از خرافات که به کانون‌های رقابتی سخت و سراسر غیراخلاقی برای انحصار قدرت حکومتی تقسیم شده‌اند. فریاد اصلاح‌طلبی سرکوب شده و سران و سخنگویان جنبش سبز و حتا بسیاری از فرزندان آن انقلابی که چنین رژیمی را برپا ساخت، در حبس خانگی یا در زندانند، به همراه روزنامه‌نگاران، فعالین سیاسی جوان و پیر همه در کنار هم به یک اتهام ـ آزادیخواهی و دفاع از حق برابر هر ایرانی در مشارکت سیاسی. موج جدید تبعیدیان تازه و حضور پناهندگان سیاسی ایرانی آواره در عراق و ترکیه و… دوباره اوج تازه‌ای گرفته است. و در بیرون: ناامنی و ناآرامی در مرزهای ایران که در محاصره دولت‌های مخالف و هراسناک از حکومت اسلامی و نیروهای نظامی ماجراجوی آن قرار دارند، گرایش تجزیه‌طلبی نیز به موازات رشد دشمنی خارجی، بازار تازه‌ای یافته است. و بخشی از نیروهای سیاسی بدور از میهن تاب و شکیبائی همگامی و پشتیبانی از جنبشی که می‌خواهد همه کار‌ها را بدور از خشونت و گام به گام پیش برد را نداشته و اصلاً سهمی از خود در آن نمی‌بینند، هردم «طرح تازه‌ای» را با الهام از نمونه‌های افغانستان، عراق و لیبی پیشنهاد و تبلیغ می‌کنند.

در چنین شرایطی به دومین سالگرد جنبش سبز رسیده‌ایم و بسیاری می‌پرسند: آیا «جنبش سبز» شکست نخورده است، آیا تمام نشده است؟ با چشم دوختن به تصویر کلی فوق، هم‌صدا شدن با مهندس میرحسین موسوی مبنی بر «تمام نشدن جنبش سبز» برای کسانی که در دوردست‌ها نشسته‌اند، آسان نیست. اما برای خود ما ایرانیان در تبعید چطور، ما نیز، که هر چند دوریم، آیا از شمار برکنارانیم؟

صرف نظر از روحیه‌ شکنندة ناپایداران و یا انگیز‌های سیاسی‌کاران، کسانی که پاسخ «آری» را سهل و «سبکبار» از آستین بیرون می‌کشند و در برابر این پرسش‌ها تبلیغ می‌کنند، نه تعریفی از «پیروزی» در ایران دارند و نه معیاری برای «استواری» و نه تصوری از «تداوم» و نه شناخت روشنی از آنچه در این سه دهه در متن جامعه دگرگون شدة ایران رخ داده و نه درکی از مضمون تاریخی که جنبش سبز از درون آن سر برآورده است، نه آشنائی با آن «ایران تازه‌ای» که «در دل سرد زمستان سی سالة خود» جنبش سبز را «همچون غنچه‌ای» پرورید و در خرداد ۸۸ به نمایش گذاشت و همة ما را «در تماشای قیام قامت باغش» به شگفتی و شور کشاند. بدیهی است برای کسانی که عمق تحولات درونی جامعه ایرانی را دهه‌هاست زیر نظر دارند و دگرگونی‌های همه سویة نگرشی، ارزشی، الگوئی و گرایشی آن را دیده و در نمودار ساختن، گستردن و ستودن آن‌ها دستی داشته‌اند، چنین پاسخ‌های «سهل» و سبُِکی نمی‌توانند مکان درنگی، هر قدر کوتاه، باشند. به نظر ما بررسی ریشه‌ها و بستر تاریخی شکل‌گیری جنبش سبز در ایران در دهه‌های گذشته، تنها سرچشمه یافتن پاسخی درست به پرسش‌ از تداوم و سرزندگی این جنبش است.

با این باور است که بار دیگر عزم را جزم کردیم و با پرسش‌های خود به حوزه‌های مختلف زندگی و فعالیت‌های اجتماعی در سه دهه گذشته، نمونه‌وار، سرزدیم و با یاری گرفتن از قدرت تحلیل دست‌درکاران و تحلیل‌گران رویش و پویش در آن حوزه‌های مختلف زندگی فرهنگی و اجتماعی میهنمان، به بررسی آنچه که پیش از خرداد ۱۳۸۸ رخ داده و در جنبش سبز به نمایش گذاشته شده بود، پرداختیم.

این شماره ـ دومین دفتر سبز تلاش ـ گرد آمده، از دل این پرس و جو‌ها و گفتگوهاست و به مناسبت فرا رسیدن دومین سالگرد جنبش سبز، با نگاهی قدر‌شناسانه و ستایشگرانه به همة تلاش‌ها و تمامی کسانی که در راه سربلندی و والائی اخلاقی، فرهنگی و سیاسی ایران و استقرار نظام آزادی می‌کوشند و همچنان در راه تداوم و تقویت جنبش سبز گام برمی‌دارند. از همه همکاران در این شمارة تلاش که ما را در گردآمدن مطالب دفتر سبز دوم یاری دادند، سپاسگزاریم، به ویژه از خانم ماندانا زندیان که برخی از مقاله‌ها و همچنین بخشی از مصاحبه‌ها به همت و لطف و همکاری ایشان فراهم گردیده است.