«

»

Print this نوشته

تاریخ جامع ایران، تاریخ آگاهی ما است / دکترجواد طباطبایی

چرا هگل می‌گوید که ایران رایش بود؟ علت آن این است که در تاریخ فلسفه و تفکر آن‌چیزی که مهم است وحدت در کثرت است. می‌گوید که ایران آغاز تاریخ است. ایران نخستین امپراتوری که امروز از آن می‌فهمیم نیست. ایران اصولا وحدتی است از کثرات که نه این وحدت کثرات را از بین می‌برد و نه کثرات اختلالی در وحدت ایجاد می‌کند. این تلقی‌ای است که هگل از طریق نویسندگان یونانی از ایران پیدا کرده است. این سخن مهمی است به خاطر اینکه کارهای مهمی که پیش از این درمورد تاریخ پیش از اسلام صورت گرفته همین مساله را تاکید می‌کنند

Tabatabaieتاریخ جامع ایران، تاریخ آگاهی ما است

دکترجواد طباطبایی

ایران سرزمین کهنی است که تاریخی کهن و طولانی دارد اما همه کشورها مثل ایران زمین صاحب تاریخ کهن و ملی نیستند. من صحبتم را با تاکید بر نکته تاریخ ملی و اهمیت آن آغاز می‌کنم. در اینجا هم چندین بار گفته شده که تاریخ نوشته شده تاریخ ملی ما است. به نظرم تاریخ ملی داشتن مساله مهمی است چرا که یک ملت می‌تواند تاریخ بنویسد اما باید گفت که خیلی از کشورها مانند ایران نه تاریخ دارند و نه ملت. معمولا گفته می‌شود که در تاریخ فلسفه هگل نیز آمده و در ایران نیز ترجمه شده تاریخ جهانی با ایران کوروش آغاز می‌شود، چرا که کوروش نخستین بار دولت را با معنای دقیق امروزی آن درست کرد. اما اصطلاح مهمی که هگل به کار می‌برد کلمه رایش است. هگل معتقد است که ایران یک امپراتوری عظیم و رایش بود. اما معادل همان کلمه رایش را ما قبلا داشتیم و آن شاهنشاه به فارسی بوده است. چرا هگل می‌گوید که ایران رایش بود؟ علت آن این است که در تاریخ فلسفه و تفکر آن‌چیزی که مهم است وحدت در کثرت است. می‌گوید که ایران آغاز تاریخ است. ایران نخستین امپراتوری که امروز از آن می‌فهمیم نیست. ایران اصولا وحدتی است از کثرات که نه این وحدت کثرات را از بین می‌برد و نه کثرات اختلالی در وحدت ایجاد می‌کند. این تلقی‌ای است که هگل از طریق نویسندگان یونانی از ایران پیدا کرده است. این سخن مهمی است به خاطر اینکه کارهای مهمی که پیش از این درمورد تاریخ پیش از اسلام صورت گرفته همین مساله را تاکید می‌کنند مانند خانم هلن اشمست، مورخ دوره هخامنشی است و او هم به همین نتیجه می‌رسد و در مقاله‌ای اشاره‌ای به گفته هگل که عرض کردم آورده است و می‌گوید که هگل دویست سال پیش همین نکته را درمورد ایران فهمیده بود که ایران تاریخ پیچیده‌ای داشته و قابل تامل فلسفی است و از طرف دیگر تاریخی است که برای نخستین بار تاریخ جهان با آن آغاز می‌شود. اما هگل یک نکته دیگر هم گفته که ما آن را نمی‌شناسیم و آن عبارت از این است که او این نکته را یک‌بار در تاریخ فلسفه و یک‌بار هم در درسگفتارهایش درمورد فلسفه دین اشاره کرده است. هگل در آنجا از زرتشت به عنوان دین باستانی ایران یاد می‌کند و می‌گوید همان‌طور که گفتم تاریخ جهانی با ایرانیان آغاز می‌شود و معنای دقیق دولت در ایران شکل گرفت، باید گفت که در دین اینها هم اتفاقی افتاد که زرتشت می‌گوید اهورامزدا نور است. حرف مهمی است و این نخستین بار در اینجاست که دین به معنای غیر تجسدی ظهور می‌کند و در تاریخ ادیان نیز این مساله بسیار مهمی است که هگل اصطلاح دین مبین را به کار می‌برد که برای نخستین بار این را به کار می‌برد. نوری که در اینجا گفته می‌شود هگل معتقد است که نور، عین آگاهی است. ایرانی‌ها گفتند اهورامزدا نور، است یعنی نور علم است و خداوند علم است و به تعبیر هگل خداوند آگاهی است و این مفهوم دوم فلسفه هگل است. آن‌چیزی که من از این مطلب که بسیار اجمالی اشاره کردم، استنباط می‌کنم این است که ایرانی‌ها به این اعتبار ملت بودند و در دوره‌هایی حتی ملت‌ها توانسته‌اند دولت‌های خود را ایجاد کنند. این به آن معناست که ایرانی‌ها ملتی بودند که با آگاهی از ملت بودن خودشان وقتی ما به دوره اسلامی می‌آییم می‌بینیم که این وضعیت در این دوره هم ادامه می‌یابد. در این دوره با اینکه زبان عربی هم در بین تاریخ‌نویسان بوده اما کسانی هم بودند که با تاریخ‌نگاری فارسی به زبان فارسی هم می‌اندیشیدند. البته بدیهی است که معنای ملت را که امروزه از کلمه Nation از انگلیسی ترجمه کردیم به این معنا به کار نمی‌رفته اما اینکه ایران و ایرانی به کار می‌رفت و به صورتی که در شاهنامه هم به کار رفته هم جانشین مفهوم ملت و هم دولت است و از طرف دیگر آگاهی ملی ما است که در تاریخ ما بیان شده است. حتی بیهقی هم با نگارش تاریخ وجه دیگری از ملی بودن و آگاهی را نشان می‌دهد. این سخنانم برای این بود که ما تاریخ ملی داریم و ما به عنوان ملت، تاریخ می‌نوشتیم و ما به عنوان ملتی که دارای آگاهی تاریخی است تاریخ نوشتیم. از اینجا من نتیجه می‌گیرم و آن این است که افق تاریخ جامع، تاریخ ملی ما است. ما به عبارتی تاریخ ملی و آگاهی خودمان را نوشتیم چرا که آن‌چیزی که بیرون از اینجا نوشته شده مانند تاریخ کمبریج، تاریخ دولت ایران یا تاریخ کشور ایران می‌تواند باشد اما وجه دیگر تاریخ ما که بسیار ما [مهم] است و آن تاریخ ملی و آگاهی ما است نبوده است ولی آن‌چیزی که به نظرم بسیار مهم است این تاریخ طرح تاریخ ایران است و به این اعتبار باید گشوده باشد و در آینده به تدریج تبدیل به تاریخ ملی ایران شود. این چیزی است که در افق باز آینده امکان‌پذیر خواهد شد. دلیل سخنم این است که ما در یکی دو دهه اخیر در منطقه‌ای قرار گرفتیم که کشورهایی ایجاد شدند که نه در معنای دقیق کلمه، کشور هستند بلکه جعل‌های جدید کشور هستند، بنابراین تاریخ ندارند و بیشتر از هر چیز تاریخ ملی ندارند چرا که تاریخ ملی، تاریخ آگاهی است. یک اتفاقی که در حال رخ دادن است غارت تاریخ ملی ما است و این مساله است که انتشار چنین اثری حساسیت خاصی به آن می‌دهد.

روزنامه اعتماد