«

»

Print this نوشته

به پاس خدمات فریدون آدمیت / فرخنده مدرس ـ سخنرانی در تالار انجمن سخن

آدمیت ایدئولوژی نهضت مشروطه را آزادی خواند و… راه تأسیس و عینت بخشیدن به مفهوم آزادی را در همان راهی فهمید که مشروطه خواهان و نمایندگان ملت در مجلس اول گشودند. راهی که همه ملتهای جهان و پیشگامان حکومت قانون و قانون عادلانه ی برخاسته از اراده مردم فهمیده و با موفقیت آزموده بودند.

به پاس خدمات فریدون آدمیت

با سلام خدمت دوستان حاضر در اتاق انجمن سخن و با سپاس از دوست گرامیم حشمت رئیسی که با شنیدن خبر درگذشت فریدون آدمیت یکی از فرزانه ترین روشنفکران دوران جدید ایران، تصمیم گرفت جلسه امروز را به پاس و یاد او برگزار کند.

البته پیش از آغاز هر سخنی و از قبل می خواهم از دوستان عذر خواهی کنم که جز مدت کوتاهی نمی توانم خدمتشان باشم. در هر صورت تصمیم برای آمدن من به این جلسه و ارائه یادواره بسیار کوتاهی از آدمیت به یکباره و دیشب آخر وقت صورت گرفت و به من هم از سوی تصمیم گیرنده یعنی رفیقم حشمت ابلاغ شد. البته مطمئنم که خود ایشان به همراه مسئولین اتاق انجمن سخن، کلام ارج گزارنده در باره خدمات آدمیت را به خوبی ادامه خواهند داد.

و اما در مورد فریدون آدمیت دهه های متمادی و بسیار طولانی سکوت شد. به قول یکی از دوستان جوان و محققم «جای تأسف است که از زمانی که تألیفات آدمیت به چاپ رسیده، آرا و نوشته هایش مورد نقد و بررسی قرار نگرفته و آن حالت بی توجهی دائمی که در سراسر فرهنگ ایران استمرار دارد، شامل تألیفات و تحقیقات ایشان نیز شده است.»

البته بی توجهی به آدمیت و آثارش که تا یکی دو دهه پیش ادامه داشت، به نظر من امری تصادفی نبود. و از یک بی توجهی و سهل انگاری و حتا دشمنی بسیار گسترده تر و ژرفتری برخاسته بود. آدمیت در اصل یکی از قربانیان بی توجهی دشمنانه ملتی است که در حق خود و در باره سرنوشت خود روا داشته است. غفلت و ستیز با بزرگترین و ارجمندترین حادثه ای که در زندگیش اتفاق افتاد. در زندگی که پیش از آن و تا سده ای قبل از انقلاب مشروطه سراسر غفلت زده و در خواب سپری شده بود. سکوت و ستیز در اصل با آدمیت نبود. مقاومت در برابر منطق و خرد و پذیرش ضرورت تغییر خود بود. و جدالی بود که سرانجام به سقوط در چاه بی بن نادانی ، بی اخلاقی و بی خردی و سیاهکاریهائی است که امروز کل جامعه در آن گرفتار شده است.

اما نوشتن و نقد آثار فریدون آدمیت و توجه به مقام ارجمند وی در تاریخ نگاری مدرن ایران تازه آغاز شده است. نگاه کنید و ببینید در باره جنبش و انقلاب مشروطه و در باره تاریخ بیداری ایرانیان چه همهمه و تلاطمی در کشورمان جریان دارد! ببیند که سالانه و ماهانه و روزانه چه میزان در باره این انقلاب عظیم و شکوهمند گفته و نوشته می شود و آثار منتشر می گردد، همه اینها روح خدمت بزرگ و پرقدر فریدون آدمیت را با خود حمل می کند. باز هم به قول همان دوست محققم که بحق از نخستین محققان جوانی بود که در آغاز کارش به اثر دوران جوانی آدمیت یعنی «امیر کبیر و ایران» برخورد و دیگر از زیر نفوذ نگاه خردمندانه آدمیت به تاریخ ایران بدر نیامد، او در باره آدمیت گفته است:

«بی تردید….دکتر آدمیت بنیانگزار تاریخ نگاری مدرن در تحلیل و بررسی سرآغازهای مواجهه فرهنگ ایران و مدرنیته در دوران مشروطیت است. همچنانکه بنیادهای تاریخ اندیشه را ایشان در فرهنگ ایرانی وارد کرده و راهگشای تألیفات و تحقیقات بعدی شده اند. در واقع نوشته های دکتر آدمیت اکنون دیگر به متون کلاسیک مشروطه پژوهی و اندیشه شناسی تاریخی متجددان و مدرنهای اولیه ایران زمین تبدیل شده است و هر محقق و تحلیل گری که راجع به اندیشه های دوران معاصر تاریخ ایران و رویداد سرنوشت ساز مشروطیت دست به تحقیق یا تألیف ـ چه از دیدگاه رد و انکار یا از دیدگاه اثبات و تأئید ـ بزند، نیازمند مطالعه و مراجعه به کتابهای آدمیت است.»

از این جوان محقق یعنی علی اصغر حقدار مجموعه ای از تک نگاریهائی تحت عنوان «اندیشه های ایرانی» منتشر شده است که اولین آن «فریدون آدمیت و تاریخ مدرنیته در عصر مشروطیت» است که در آن سعی شده به گونه ای فشرده دیگاهها و تلاشهای آدمیت و زاویه اصلی نگاه وی به برجسته ترین چهره های تاریخ مشروطیت در مراحل مقدماتی آن معرفی شود. کسانی که با تلاشهای عملی و نظری و قلمی خود فرهنگ و اندیشه و چهره کشورمان را از اساس دگرگون ساختند. خود من وما در تلاش پس از خواندن این اثر بود که به اصل آثار آدمیت روی آوردیم و سپس این آثار را به یکی دیگر از بسترهای نظری کارها و بحث هائی که در تلاش انجام می شود بدل کردیم. پس از چند سالی کار بر روی تاریخ معاصر ایران و به ویژه با کار متمرکز و پیگیر بر روی تاریخ فکری جنبش مشروطه هر چه پیش رفتیم به گوشه های بیشتری از اهمیت آدمیت در این راه پی بردیم. این بود که برای نشان دادن احساس قدرشناسانه خود به این تاریخنگار برجسته مشروطیت شماره تلاش ویژه بزرگداشت صدمین سالگرد انقلاب مشروطیت را به او یعنی آدمیت تقدیم کردیم.

در این فرصت اندک و کارهای بسیار، متأسفانه امکان فراهم آوردن مجموعه ای منسجم و درخور برای معرفی آدمیت در این جمع موجود نبود. خوشبختانه در برخی از سامانه ها و وسایل ارتباط جمعی مجموعه ای از اطلاعات از زندگی آدمیت و نام تعدادی از معروفترین آثار وی جهت اطلاع علاقمندان ارائه شده است که من در اینجا از تکرار آنها خودداری می کنم. علاوه بر این در انتهای کتاب فریدون آدمیت و تاریخ ومدرنیته در عصر مشروطیت، آقای حقدار سیاهه کاملی را از آثار فریدون آدمیت و همچنین کارهائی که مشترکاً با شاگرد و بعداً همکار برجسته اش خانم هما ناطق انجام داد، منتشر ساخته است.

پس از این مقدمه اما اگر اجازه داشته باشم می خواهم به یکی دو زاویه اصلی که توجه بیشتر دست در کاران تلاش را به نگاه آدمیت به تاریخ مشروطیت جلب کرده است اشاره کنم.

همانطور که پیش از این گفته شد فریدون آدمیت در شناساندن اهمیت انقلاب مشروطه و مقدمات نظری و اجتماعی آن که از سده ای پیش تر آغاز شده بود تلاشهای بسیاری کرد. در کنار گرد آوری، تنظیم و تجدید چاپ بسیاری از متون واسناد این دوره تاریخی اعم از مکتوبات و نامه ها، روزنامه ها در نسخ چاپی یا خطی، دست به بررسی و ارزیابی علمی این آثار زد. کار دیگر وی بررسی اندیشه ها و عملکرد چهره ها و شخصیت های مؤثر این تاریخ بوده است. زندگی و آثار و اقدامات چهره های تاریخی چون قائم مقام، امیرکبیر، فتحعلی آخوند زاده، طالبوف تبریزی، حسین خان سپهسالار و چهره های بسیار دیگری یا در آثاری مستقل و یا در خلال آثاری که به ایده ها و اندیشه های جنبش مشروطه و یا پیامدهای انقلاب مشروطه پرداخته اند، مورد توجه و بررسی وی قرار گرفته اند. اما آنچه که همه این تلاشهای پژوهشی و علمی را به هم متصل می سازد و به عنوان رشته ای به هم پیوسته تلاشهای آدمیت را به صورت یک پرژوه تمام عیار می نمایاند، سعی وی در تبیین و نشان دادن اهمیت نقش این افراد و اندیشه ها و معنای ژرف اقدامات آنها در تغییر دوران در ایران است. بعبارتی بر دوش و بر نوک قلم کسانی چون قائم مقام، امیرکبیر، مستشارالدوله، میرزا حسین خان سپهسالار، میرزا فتحعلی آخوند زاده، طالبوف تبریزی، میرزا آقا تبریزی، میرزا ملکم خان، میرزا آقاخان کرمانی ایران از دوران غفلت و خواب قرون وسطایش به دوران جدیدش منتقل گردید. و این انتقال با همه کج و راستی ها و کم وکاستی هایش با تحقق انقلاب مشروطه و تأسیس نهاد قانون و تأسیسف خانه ملت و نهاد قانونگذاری برخاسته از اراده ملت برگشت ناپذیر گردید.

و فریدون آدمیت از نخستین فرزانگانی بود که نطفه های این انتقال و جابجائی تاریخی کشورمان از دورانی به دوران دیگر را دید و به معنای پراهمیت آن پی برد و پیامدهای آن را و تلاشهائی که برای تثبیت آن به دست مشروطه خواهان دوران انقلاب و از طریق تدوین قانون اساسی مشروطیت و در بحثهای نخستین نمایندگان ملت ایران در پارلمان ایران صورت گرفت به رشته تحریر درآورد. امروز بسط و گسترش این نگاه به نسل های بعدی فریدون آدمیت واگذار گردیده است و چه بسا جای امیدواری و شادمانی است که در بررسی و تدوین اندیشه مشروطه خواهی و نظریه پردازی در باره حوزه های مختلف این اندیشه و تحولاتی که با مشروطیت در ایران آغاز شد، آدمیت فرزندان برومندی یافته و از خود بجای گذاشته است.

آدمیت ایدئولوژی نهضت مشروطه را آزادی خواند و برخلاف بسیاری از سیاستبازان و روشنفکران ایرانی دهه های پس از نخستین ناکامی های انقلاب مشروطه که مفاهیم را جز در صورت وهم آلود و نامشخص و قالب های میان تهی، نفهمیده و هنوز هم بسیاری نمی فهمند، راه تأسیس و عینت بخشیدن به مفهوم آزادی را در همان راهی فهمید که مشروطه خواهان و نمایندگان ملت در مجلس اول گشودند. راهی که همه ملتهای جهان و پیشگامان حکومت قانون و قانون عادلانه ی برخاسته از اراده مردم فهمیده و با موفقیت آزموده بودند. آدمیت پیامد نیک انقلاب مشروطه را تأسیس حکومت قانون و بنای حکومت قانون بر پایه اراده ملت می دانست و از آن همواره دفاع کرد.

هرچند جدال و تلاش برای استقرار قدرت مجلس قانونگذاری ایران و استقرار و استحکام بنای حکومت قانون برپایه اراده ملت و حتا تشکیل نخستین مجلس مشروطه و تدوین قانون اساسی آن به کمال و تمام به ثمر نرسید و از نیم سدهای پس از انقلاب مشروطه و با انقلاب اسلامی و تأسیس حکومت دین در ایران به بند تعطیل گرفتارشده است، اما ناتمام ماندن این تلاشها هرگز در نگاه آدمیت نه به منزله نفی تاریخی و بازگشت ناپذیری این انتقال است و نه موجب تردید در اصل و جوهره خواست مشروطهخواهان و ایدههای مترقیانه مشروطهخواهی، که همگی بر محور استقرار اراده ملت و تأسیس آزادی از مسیر استقرار حکومت قانون قرار داشتند.

فریدون آدمیت در توضیح معنا و مفهوم سیاسی فرمان و دستخط مشروطیت و با استناد به اسناد تاریخی آن دوره بر اصل درآمدن ایران در زمره کشورهای صاحب حکومت قانون و صاحب پارلمان تکیه کرده و معتقد است که این برداشت و این مضمون از این فرمان و حوادثی که به صدور آن ختم شد، انکارناپذیر و تقلیل نایافتنی است. او در اثر خود «ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران» مینویسد:

«از نظر حقوق اساسی این نکته قابل ذکر است که از روزی که دستخط تأسیس مجلس ملی به امضای شاه رسید، در اسناد رسمی و در افکار عام به فرمان «مشروطیت» تلقی گردید. و آن تلقی صحیحی بود. متحدالمآل رسمی تلگرافی دولت به سفارتخانههای ایران که به زبان فرانسه مخابره شد، اعلام میدارد: به موجب دستخط همایونی دولت ایران در عداد ممالک «کنستی توسیونل» در آمد، دولت متوقف فیها را آگاه نمائید. نماینده سیاسی در لندن مینویسد: دوستداران آزادی به دولت «مشروطه» و انتخاب پارلمان ملی ایران حسن عقیده دارند.»

فریدون آدمیت در همانجا در وصف حال کاردار انگلیس، پس از اطلاع از فرمان شاه، و به نقل از وی مینویسد:

«کاردار انگلیس از فرمان شاه مبنی بر اعلام حکومت نمایندگی حیران ماند؛ در خیال او نمیگنجید، مینویسد (کاردار انگلیس): در مملکتی در اوضاع کنونی ایران تشکیل پارلمان بتصور نیاید. هرچند تردیدی نیست که مردم به نیروی خویش آگاهی یافتهاند و مصمم گشتهاند که خود را از شر ارباب ظلم برهانند.»

استنادات فریدون آدمیت به اسناد تاریخی برای نشان دادن تعبیر عمومی از فرمان شاه در آن هنگام به عنوان «فرمان مشروطیت» و بلافاصله تکیه بر محتوای مشروطیت به معنای حکومت قانون و تشکیل پارلمان بدرستی تکیه بر تغییر تاریخی و بنیادین در ساختار نظام سیاسی کشور از خودکامگی به حکومت قانون و علاوه بر آن نخستین گام برای استقرار پایههای مشروعیت قدرت بر اراده مردم و ملت بود. این نکات بسیار مهمی که آدمیت به عنوان نخستین تاریخنگار مدرن جنبش مشروطیت بر آنها انگشت گذاشته است، متأسفانه همواره ـ و این روزها بیشتر از همیشه ـ توسط کسانی که با برداشتهای سطحی بحث مشروطهخواهی را چه دردوستی و چه در دشمنی، به دفاع از شکل خاصی از حکومت تقلیل داده و میدهند ، پاک نادیده گرفته شدهاند.

و اما نکته بسیار مهم دیگری که ستایش ما از خدمات آدمیت را صد چندان کرده و مستدل تر می کند، آشکار ساختن ارزش فکری و بسیارغنی و ظرفیت اندازه نگرفتنی فرهنگی نهفته در نهضت مشروطیت است. آدمیت از این منظر انقلاب مشروطیت را به یک نهضت فکری و فرهنگی آن گونه که شایسته آن نهضت بوده است ارتقاء داد. در این حوزه البته اندیشمندان جدیدمان و محققین تاریخ اندیشه و اندیشه سیاسی در ایران کسانی چون دکتر جواد طباطبائی مرزهای این ظرفیت تمام ناشدنی را بسیار فراتر از آن چه که آدمیت نشان داده بود، برده اند. در این زمینه نظر دوستان را به آثار ایشان به ویژه «مکتب تبریز» و «نظریة حکومت قانون در ایران» که امیدواریم هر چه زودتر در دسترس همگان قرار گیرد که من اقبال آن را داشته ام که تنها تکه هائی از این کتاب جدید را بخوانم، جلب می کنم. با همه اینها نباید فراموش کرد که از این نظر ما بسیار وامدار آدمیت هستیم. برای روشن تر ساختن این نکته در خاتمه سخنانم ترجیح می دهم از بیان و قلم قدرتمند داریوش همایون بهره گیرم. داریوش همایون در تلاش ۲۶ شماره ویژه صدمین سالگرد مشروطیت نظر خود را در باره آدمیت با این پرسش آغاز می کند:

«دوتوکویل جنبش مشروطه ایران؟

به جنبش مشروطه، شامل مرحله انقلابی، همه گونه نگریستهاند. خود رهبران جنبش نیز، عموما، در باره معانی و ابعاد آن نه همرای بودند و نه تصور درستی داشتند. آن جنبش و انقلاب مانند هر فرایند تاریخی دیگر، نگرندگان و تحلیلگران خود را لازم میداشت تا به درستی شناخته شود. در رویداد تاریخی نیز مانند اثر هنری، منتقد، به معنی چشم بیننده و ذهن تحلیلگر، نقشی سازنده حتا آفریننده دارد. دمکراسی آمریکائی در مراحل آغازین خود منتظر آلکسی دو توکویل فرانسوی بود تا برخود امریکائیان نیز آشکار شود؛ و آن آگاهی طبعا به نیرومند شدن و تحقق یافتن دمکراسی ویژهای که در زمین دست نخورده قاره نو سر بر میزد کمک کرد.

فریدون آدمیت جنبش مشروطه را از اینکه در تصویر سردر مجلس و توپ و ستار خان ــ که جامعه سیاسی و روشنفکری ایران را در هشتاد ساله گذشته برداشته بود ــ فروکاسته شود بدرآورد؛ و چشمان ما را بر پیام اصلی و دورانساز آزادی و ترقی، بر تجددی که همه معنای مشروطهخواهی بود، گشود. او تاریخ مشروطیت را در پهنه اندیشه و بحث سیاسی بررسی کرد که زمینه اصلی آن جنبش بود. سردر مجلس و توپ و ستارخان جای مهم خود را از دست ندادند ولی پس از خواندن آدمیت دیگر نمیشد جنبش مشروطه را در کلیت آن، یعنی نوسازندگی سرتاسری جامعه ایرانی، شامل فرهنگ و سیاست، و ورود به جهان امروزین، ندید. اما کوشش او نیز مانند خود پیام جنبش مشروطه در غوغای کشاکشهای سیاسی گم شد و منتطر نسل تازهای از پژوهشگران ماند که فارغ از سیاستبازیها دارند مشروطیت را در جای شایستهاش به عنوان سرآغاز “عصر جدید” ایران میگذارند. آدمیت را نمیتوان دوتوکویل مشروطیت ایران نامید ولی اگر اصراری در این باشد، نزدیکتر از او کسی را نداریم.»

فروردین ۱۱, ۱۳۸۷

http://talashonline.net/1387/01/be-pase-khadamat-freydoon-adamiyat/