تسلط انگلستان بر خلیج فارس در صد و پنجاه سال گذشته تحول طبیعی کشورهای کرانه خلیجفارس را متوقف و از بسط روابط میان آنان جلوگیری کرد.
پایان امپریالیسم؟
آیندگان ۷ تیر ۱۳۴۸
داریوش همایون
محافل محافظهکار در انگلستان، چه رهبران حزبی و چه مطبوعات، پیکاری را در جهت آماده ساختن اذهان، در داخل و خارج آن کشور، آغاز کردهاند تا قول دولت کارگری را به تخلیه مواضع شرق سوئز پس بگیرند. پس از نخستین عکسالعملهای مقامات حزب محافظهکار در برابر کتاب سفید آقای “هیلی” وزیر دفاع و اعلام آقای رابرتسن وزیر مشاور امور خارجی، مسافرت آقای هیت رهبر حزب محافظهکار به خلیجفارس و ایران پیش آمد که با کوششی در واژگون کردن بعضی حقایق و ایجاد سوءتفاهمها همراه بود و سپس گزارشهای جانبدارانه بعضی روزنامهنگاران انگلیسی در روزنامههائی مانند تایمز که صاحب آن، رد تامسون، در کار بر پا ساختن ایستگاه تلویزیونی در ابوظبی است، و سر انجام سخنرانی اخیر آقای هیت که نقطه نظرهای قبلی خود را به تأکید بیشتر تکرار کرده است.
رهبر حزب محافظهکار این حقیقت آشکار را، اگرچه با بیمیلی، میپذیرد که دوران امپریالیسم انگلستان سپری شده است و آن کشور نمیتواند نقش پلیس بینالمللی را ادامه دهد، ولی بلافاصله به این بهانه که انگلستان همچنان باید در سیاست ذیعلاقه بماند، در مناطق معینی حق مداخله انگلستان را محفوظ میشمارد. او صریحاً میخواهد که قسمتی از نیروهای انگلستان در مواضعی در شرق سوئز بمانند و از شرق سوئز قصد او بیشتر خلیجفارس است.
مدافعان ادامه حضور انگلستان در خلیجفارس استدلال خود را بر این پایه میگذارند که شیخنشینهای این منطقه بدون حمایت انگلستان به تزلزل خواهند افتاد و جریان نفت ممکن است متوقف شود و سرمایهگذاریهای هنگفت انگلستان مورد تهدید قرار گیرد. آنها به عدم موفقیت شیخنشینها در تشکیل اتحادیهای میان خود و ناتوانیشان در حل اختلافات با کشورهای دیگر خلیجفارس اشاره میکنند و چنان که پیداست امکانات ملتهای آسیای جنوبغربی را در پر کردن جای خالی فرضی که خروج انگلستان پیش میآورد به چیزی نمیگیرند.
در ذهن آنها هیچ نمیگذرد که اگر تغییر عقیدههای مکرر مقامات انگلیسی، از جمله مداخلات خود آقای هیت نبود، و اگر عوامل انگلیسی دائماً به شیخنشینها وعده نمیدادند که حضور انگلستان به هر نحو ادامه خواهد یافت، اتحادیه امارات خلیج شانس بیشتری میداشت و رفع اختلافات با دیگر کشورهای این منطقه آسانتر میگردید. تسلط انگلستان بر خلیج فارس در صد و پنجاه سال گذشته تحول طبیعی کشورهای کرانه خلیجفارس را متوقف و از بسط روابط میان آنان جلوگیری کرد. آقای هیت و کمیسرهای سیاسی انگلیس در خلیجفارس و همه صاحبان منافعی که نمیخواهند به جزیره خود بازگردند هنوز میخواهند سیر طبیعی امور را متوقف و منحرف گردانند و عجب آنست که نتیجه کوششهای مشکوک خود را به عنوان دلیلی بر مدعای خویش میآورند.
در حالی که شیخ ابوظبی که قبلاً پیشنهاد میکرد سالی ۲۰ میلیون لیره برای نگهداری نیروهای انگلستان در خلیجفارس به آن دولت بپردازد اکنون به حقیقت خروج انگلستان از خلیجفارس گردن نهاده است، مأمورانی که چند سال پیش فرمانروای سابق همین شیخنشین را برداشتند نمیتوانند با این فکر که دیگر حکومتها به یک اشاره آنان جابجا نخواهند شد آشتی کنند.
این همه پیشرفتها که در زمینه همکاری منطقهای در این گوشه دنیا حاصل شده است، همکاریهائی که از ترکیه تا هند را میرود در برگیرد، و این همه توانائی که کشورهای این منطقه در حل مسائل داخلی و خارجی خود نشان دادهاند گوئی در مقایسه با چند هزار سرباز انگلیسی به حساب نمیآید. امپریالیسم ممکن است پایان یافته باشد، ولی نه در خلیجفارس.