«

»

Print this نوشته

فرصت برای آلمان / آیندگان ۱۶ اردیبهشت ۱۳۴۸ / داریوش همایون

‌آلمان غربی را تا مدتها “غول اقتصادی و گورزاد سیاسی” توصیف می‌کردند. در واقع نیز آلمانها در بعضی زمینه‌های اساسی ـ چه در سیاست‌های داخلی و چه در روابط خارجی ـ چنان ضعف‌های غیر قابل توضیحی نشان می‌دادند که بی‌تناسب بودن آن با قدرت اقتصادی‌شان ناظران را سرگشته می‌ساخت.

آلمان غربی را تا مدتها “غول اقتصادی و گورزاد سیاسی” توصیف می‌کردند. در واقع نیز آلمانها در بعضی زمینه‌های اساسی ـ چه در سیاست‌های داخلی و چه در روابط خارجی ـ چنان ضعف‌های غیر قابل توضیحی نشان می‌دادند که بی‌تناسب بودن آن با قدرت اقتصادی‌شان ناظران را سرگشته می‌ساخت.

تنها در یکی دو سال گذشته اندک نشانه‌هائی از یک سیاست مستقل آلمانی و تمایلی به جسارت در اندیشه و عمل از آن سامان ظاهر گردیده است، “سیاست شرقی” براندت؛ که از دوران شرودر آغاز شده بود، مذاکرات با شوروی، که از دسامبر گذشته جریان دارد، ایستادگی‌هائی دربرابر سیاست اروپائی منفی دوگل، و اکنون حرکتی برای یافتن جای واقعی آلمان در جهان، که طبعاً جنبه اقتصادی آن نیرومندتر است.

آلمان بازار داخلی وسیعی دارد که از پیمان رم به بعد بازار مشترک را نیز در بر می‌گیرد و به درجه ژاپن وابسته به صادرات نیست.

بیشتر به همین دلیل، آلمانها در بیست سال گذشته آن شور و تحرک ژاپنی را به گستراندن خود در سراسر جهان نشان نداده‌اند. اکنون بیم عقب ماندن از ژاپن، که از هم اکنون در تولید ناخالص ملی از آلمان فدرال پیش افتاده است، و فشارهای تورمی داخلی آلمان‌ها را وادار کرده است که بیش از گذشته در پی بیرون آمدن از محدوده‌ی بازار مشترک باشند. صدور سرمایه برای آنها تنها یک وسیله گسترش خارجی نیست، یکی از بهترین راه‌های تثبیت اقتصادی نیز هست.

ایران درست مصادف با چنین تحولاتی در آلمان غربی نظرخود را متوجه افزایش همکاری‌های اقتصادی با آن کشور کرد. آلمانها در صد سال گذشته ایران را از نزدیکترین یاران خود در این منطقه جهان یافته‌اند. از اواخر قرن نوزدهم تا نیمه قرن بیستم ایرانیان به آلمان به چشم وزنه متقابلی در برابر روس و انگلیس می‌نگریستند و نقشی که آلمان در پایه‌گذاری صنعت نوین در ایران بر عهده گرفت اثر فراموش نشدنی بر ذهن ایرانیان نهاد. پس از جنگ دوم جهانی همکاری‌های سود بخش گذشته بار دیگر به مقیاس قابل ملاحظه از سرگرفته شد.

با این همه دولت هویدا امکانات بسیار وسیع‌تری در این همکاری‌ها می‌دید و اقدامات آن در به خود آوردن آلمان غربی نسبت به زمینه مساعدی که در ایران دارد ممکن است افق‌های تازه‌ای بر روابط دو کشور بگشاید. دعوت از صدراعظم و وزی دارائی آلمان غربی به ایران و سفر اخیر نخست‌وزیر ایران و هیئت نیرومندی مرکب از مقامات درجه اول سازمان برنامه و بانک مرکزی و شرکت ملی نفت به آن کشور، می‌رود که نتایج محسوس‌تری از گذشته داشته باشد.

این که ایران ترجیح می‌دهد با آلمان سروکار داشته باشد علاوه بر سنت دوستی نزدیک گذشته ناشی از تشخیص این واقعیت است که اقتصادهای دو کشور در زمینه‌های فراوان می‌توانند مکمل یکدیگرباشند. کاردانی آلمانی ـ که در ایران اعتماد همگانی را جلب کرده ـ و سرمایه آلمانی میدان عمل کم نظیری در ایران دارند و نفت و مواد خام و نیمه ساخته شده ایران بازار رو به افزایشی در آلمان می‌توانند داشت.

برای آلمان غربی، که عملاً از خاورمیانه بیرون رفته است و تا وقتی اختلاف اعراب و اسرائیل بدین شدت باشد چندان راهی به دنیای عرب نخواهد داشت، ایران مهمترین کشور خاورمیانه‌ای است. دوستی آن هم استوار و هم سودمند است. نیاز آن به متنوع ساختن منابع درآمد نفتی مستقل از کمپانی‌های بزرگ بین‌المللی ـ امری که تا کنون به نحو باور نکردنی از جانب آلمانها مورد غفلت قرار گرفته بوده است ـ کاملاً تطبیق می‌کند. اقتصاد شکوفانش عطش سیری‌ناپذیر به کالاهای سرمایه‌ای آلمان دارد؛ ثبات سیاسی کم مانندش جای تردید و نگرانی برای هر سرمایه‌گذار آلمانی، که در جستجوی عرصه‌های گشاده‌تر باشد، نمی‌گذارد.

آلمانها هنوز راه بسیار دارند تا تصویر سیاسی خود را در ذهن دیگر مردمان به پایه واقعیت اقتصادی خود برسانند.

دوراندیشی و اغتنام فرصت آنان در مورد ایران یکی از نشانه‌های غلبه روحیه سیاسی تازه ایشان خواهد بود. دولت ایران آنچه از جانب خود توانسته در نشان دادن این فرصت‌ها کرده است.