سبز که شدم / چشمانم پر از آب شد / و آرزوهایم / در چشمانم شنا آموختند / تا در خیابانها / مکث بین دو نگاه / و دو حنجره را / آب پاشی کنند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آبپاشی
عاطفه گرگین
سبز که شدم
چشمانم پر از آب شد
و آرزوهایم
در چشمانم شنا آموختند
تا در خیابانها
مکث بین دو نگاه
و دو حنجره را
آب پاشی کنند.
«به پیشباز سَحَر»، اثر فریدون رسولی