«

»

Print this نوشته

به التماس افتاده‌اند / دستنوشته ها ۲۲ سپتامبر ۱۹۹۲ / داریوش همایون

‌کشوری که بیست سال پیش رفت و جزیره‌ها را پس گرفت امروز به حال و روزی افتاده است که التماس می‌کند کاری به او نداشته باشند و امری را که در آن هنگام روی داده و پذیرفته شده است امروز هم بپذیرند. اما همسایگان با استفاده از انزوا و از هم پاشیدگی جمهوری اسلامی پا را روی گلوی رژیم گذاشته‌اند. صحبت از تجاوز ایران می‌کنند و دنبال پس گرفتن جزیره هستند.

‌‌ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 به التماس افتاده‌اند

داریوش همایون / ۲۲ سپتامبر ۱۹۹۲

بیست و یک سال پیش نیروهای ایرانی در سه جزیره دهانه خلیج فارس پیاده شدند. این جزیره‌ها را انگلستان در دوران تسلط خود بر خلیج فارس به شیخ نشینهائی که با آن‌ها قرارداد داشت بخشیده بود. هنگامی که انگلستان تصمیم به بیرون کشیدن نیرو‌هایش از خلیج فارس گرفت پادشاه ایران فشار آورد که باید حقوق تاریخی ایران بر جزیره‌ها اعاده شود. پس از چانه زدنهای بسیار انگلستان خود را کنار کشید. نیروهای ایران در سه جزیره استقرار یافتند. تنب کوچک و تنب بزرگ ساکنانی نداشتند و مشگل چندانی از این بابت پیش نمی‌آمد. در ابوموسی گروهی زندگی می‌کردند که از شیخ نشین شارجه آمده بودند. به این دلیل شارجه در جزیره حضور اداری خود را حفظ کرد ولی ایران حاکمیت شارجه را بر ابوموسی نشناخت و حاکمیت خود را در آن جزیره نیز برقرار کرد.

در آن هنگام سروصداهائی از کشورهای عربی بویژه در خلیج فارس برخاست. ولی ایران آن زمان کشوری بود که همه رویش حساب می‌کردند و همه برای نزدیک شدن به آن در تلاش بودند. ایران یک نجس یا پاریای بین‌المللی نبود که رهبرش برای بدست آوردن یک دعوت مسافرت سال‌ها بیهوده به این در و آن در بزند. در آن زمان روسای جمهور کشورهای غربی در ویلای زمستانی پادشاه ایران در سویس در صف انتظار می‌ایستادند. علتش هم پول نفت نبود زیرا پول نفت امروز هم هست و‌‌ همان اندازه هم هست. ایران بیش از پول نفت، حیثیت داشت و جدی گرفته می‌شد. هنوز کیفیت انسانی رهبر آن و محتوی سیاست‌هایش به چنین درجه‌ای سقوط نکرده بود که لرزة چندش براندام مردم جهان یا لبخند تمسخر برلبان آن‌ها بنشاند. سه جزیره از آن ایران شد یعنی به صاحب اصلی‌اش برگشت و نه کسی پوزش خواست، نه به لابه و زاری افتاد.

امروز بیش از دو دهه پس از «امر واقع» و پس از آنکه عملا همه دنیا حاکمیت ایران را بر این جزیره‌ها پذیرفته بود، جمهوری اسلامی، خود را با این خطر روبرو می‌بیند که جزیره‌ها را از دست بدهد. یک کشتی حامل حدود صد نفر که می‌خواست در ابوموسی پهلو بگیرد از سوی مقامات جمهوری اسلامی راه داده نشد. پس از آن غوغای امارات متحد عربی برخاست که ایران می‌خواهد ابوموسی را بگیرد. مقامات رژیم دست پاچه شدند و مسافران آن کشتی را به جزیره راه دادند. اما مطبوعات و سخنگویان امارات متحده عربی و کشورهای عربی دیگر در منطقه دست برنداشته‌اند. مطبوعات آمریکا و انگلستان هم به آن‌ها پیوسته‌اند. مقامات دفاعی کشورهای عرب خلیج فارس با افسران آمریکائی و انگلیس در خلیج فارس جلسه کرده‌اند و در باره ابوموسی به رایزنی پرداخته‌اند.

واکنش مقامات وزارت خارجه و مطبوعات جمهوری اسلامی در برابر این حمله تبلیغاتی و دیپلماتیک نشانه ضعف و هراس روزافزون رژیم است. می‌گویند «ما که کاری نکرده‌ایم. مسافران را هم که راه داده‌ایم. ما حرف تازه‌ای نمی‌زنیم. می‌خواهیم‌‌ همان ترتیبات بیست ساله گذشته برقرار بماند.» گله می‌کنند که غربی‌ها می‌خواهند در روابط جمهوری اسلامی و همسایگانش اخلال کنند. می‌گویند مبادا کشورهای کرانه‌ای خلیج فارس خیال بهانه جوئی دارند.

کشوری که بیست سال پیش رفت و جزیره‌ها را پس گرفت امروز به حال و روزی افتاده است که التماس می‌کند کاری به او نداشته باشند و امری را که در آن هنگام روی داده و پذیرفته شده است امروز هم بپذیرند. اما همسایگان با استفاده از انزوا و از هم پاشیدگی جمهوری اسلامی پا را روی گلوی رژیم گذاشته‌اند. صحبت از تجاوز ایران می‌کنند و دنبال پس گرفتن جزیره هستند. حتی عراق پیشنهاد کرده است که ابوموسی و دو جزیره تنب را بگیرد و به شیخ نشین‌ها بدهد. عربستان سعودی و کویت و امارات متحده این پیشنهاد را رد کرده‌اند و در عوض بر تماسهای خود با آمریکا و انگلستان افزوده‌اند.

پشتیبانی مطبوعات غربی از دیدگاههای کشورهای منطقه در مورد جزیره‌های دهانه تنگه هرمز ممکن است دلائل گوناگون داشته باشد از جمله ممکن است بخواهند به رژیم اسلامی هشدار بدهند که در پی بهره برداری از وضع تازه‌ای که در جنوب عراق برنیاید.

هرچه هست برای نخستین بار پس از بیست سال موقعیت ایران در خلیج فارس مورد تهدید جدی قرار می‌گیرد. سیاستهای بیخردانه جمهوری اسلامی پای نیروهای بر‌تر خارجی را به خلیج فارس گشود. سیاست نه غربی، نه شرقی نتیجه‌اش این شد که خلیج فارس از دست ایران بدر رفت و اکنون تنها التماس و گریه و زاری برای رژیم اسلامی مانده است که با آن از منافع خودش دفاع کند.

ــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ