در ایام کریسمس و در آستانه فرارسیدن سال نو میلادی مراتب تهنیت و شادباش خود را به تک تک هممیهنان مسیحی خویش اعلام میداریم و از صمیم دل آرزو میکنیم و امیدواریم که این هممیهنانمان در درون آن «خاک مهربانان» و در سرزمین خودشان، در برگزاری مراسم، آئینها و عبادات و جشن و سرور خود و خانوادههایشان از همان امنیت و آزادی، برخوردار باشند که همه ایرانیان پراکنده در سرزمینهای آزاد جهان در برگزاری جشن نوروز برخوردارند.
در آستانه سال نومیلادی ۲۰۱۵
فرخنده مدرس
در ایام کریسمس (Christmas) و در آستانه فرارسیدن سال نو میلادی مراتب تهنیت و شادباش خود را به همه مردمان جهان که تعلق خاطری دینی، آئینی یا فرهنگی با این روزها دارند، خاصه به تک تک هممیهنان مسیحی خویش اعلام میداریم و از صمیم دل آرزو میکنیم و امیدواریم که این هممیهنانمان در درون آن «خاک مهربانان» و در سرزمین خودشان، در برگزاری مراسم، آئینها و عبادات و جشن و سرور خود و خانوادههایشان از همان امنیت و آزادی، برخوردار باشند که همه ایرانیان پراکنده در سرزمینهای آزاد جهان در برگزاری جشن نوروز برخوردارند.
در هیچ ایامی به اندازه روزهای جشن و شادمانی همگانی، زیبایی، سرور و مزیتِ زیست در میان پیروان ادیان و آئینهای گوناگون و رنگارنگ آشکار و محسوس نمیگردد، چه در لحظههای شادمانی و جشن کسی به فکر کشیدن خط تفکیک میان «خود» و «دیگری» نیست. و در این چندین سال گذشته و سالهای شوریدن بر فرهنگ تبعیضآمیز حکومت اسلامی، شاید در میان کمتر مردمانی به اندازه ایرانیان معنای بیزاریآور «خودی و غیرخودی» به بحث گذاشته و در باره معنای رواداری به عنوان جایگزین منش و فرهنگ «خودی و غیرخودی» اندیشه شده باشد. ما آرزو میکنیم همه ایرانیان ساکن در میهنمان و خاصه پیروان ادیان و فرهنگهای گوناگون در روزهای خاص دینی و فرهنگیشان، همان احساس یکپارچگی و یکدلی با عموم مردممان را داشته باشند که همه ایرانیان در هنگام فرارسیدن نوروز از آن بهرهمند میشوند. البته در شرایطی که هر روز اخبار دلخراش از جنایت و خشونتهای ضد انسانی از سوی گروهای متعصب دینی و قومگرا و نژادپرست، علیه «دیگران»، از گوشههای جهان به گوش میرسد، داشتن احساس یکدلی و یگانگی در میان گروههای کوچکتر قومی، فرهنگی و دینی بیش از حد انتظار است. نقش رژیمهای متعصب و گروههای فشار و بعضاً کوردل و نادان یا بیاعتنائی بسیاری در زهرآگین کردن بستر همزیستی و از میان بردن زمینه رشد و قوام حس یگانگی و یکدلی و در نهایت آسیب به همبستگی ملی تعیین کننده است. بنابراین، در چنین شرایطی، تنها اعلام آرزوهای نیک برای هممیهنان یا اقلیتهای دینی، قومی و فرهنگی در گوشههای دیگر جهان کافی نیست.
با نگاه به فرهنگ و رفتار و سیاستهای تبعیضآمیزی که حکومت اسلامی به ویژه علیه ادیان و مذاهب دیگر در کشورمان داشته و هنوز هم کانون اصلی قدرت و گروههای فشار دنبالهروی آن با سرسختی بدان ادامه میدهند، بر ما ایرانیان، که این همه به امر یکپارچگی و احساس همبستگی ملی قدر و ارزش میگذاریم، لازم است از حد ابراز آرزو و امید فراتر رویم و به این پرسش بازگردیم که چه چیز در میهن ما بستر فرهنگ تبعیض را فراهم و تداوم آن را ممکن ساخته است.
تغییر فرهنگ و منش «خودی و غیرخودی» نیازمندِ در پیش گرفتن منش و کردار و رفتاریست که ساخته شدن بستر فرهنگی و فکری رواداری را ممکن میسازد. و تغییر فرهنگ و فکر، پیش و بیش از هر چیز، به روشنگری نیازمند است. برای روشنگری تنها داشتن دانش کافی نیست؛ به همراه آن آزادمنشی و آزاد بودن از هرگونه ملاحظات تنگنظرانه به هر نام و صورتی نیز شرط است.
این وظیفه انسانهای آگاه، شرافتمند و متعهد به اخلاق انسانی است که با همه دانش و قوای اخلاقی و بشردوستانه خویش، در برابر تنگبینیها و تعصبهای دینی و فرهنگی برتریجویانه، به ویژه در میان «خودیها»، استوار بایستند و در مقابله با تداوم آن زبان فرونبندند.
چنان که آقای حسن یوسفی اشکوری در پاسخ به سخنان تبعیضآمیز و کوردلانه علیه حقوق بهائیان هممیهنمان از سوی یکی از «آیتاللههای» حاشیه حکومت نشان داده است. نوشته اخیر ایشان ـ «حقوق شهروندی به روایت آیتالله موسوی بجنوردی» ـ در دفاع از حقوق شهروندی همه ایرانیان نمونهایست از روشنگری برپایه دانش، تعهد اخلاقی استوار به دفاع از حقوق برابر انسانها، توضیح روشن حقوق شهروندی و تکیه بر جایگاه درست مفهومی این حقوق، چه بر بستر حقوق برابر فردی و انسانی و چه در پیوند با معنای ملت و دولت و میهن.
علاوه بر همه امتیازهای فوق، نوشته آقای اشکوری در پاسخ به این «آیتالله» اهل تبعیض و وامدار اهل قدرت، بیانیهایست شیوا و مستدل در دفاع از حقوق پیروان ادیان دیگر؛ دفاعیست استوار و اخلاقی، بیهیچ ملاحظه و امتیاز ویژهای برای دین و مذهب خویش که دین و مذهب اکثریت ایرانیان به حساب میآید؛ بیانیهای همپیمان با حقوق بشر، از سوی مؤمن مسلمانی که خود از مزیت زیستن در دل و دامان مهر مؤمنین به دین عیسی مسیح برخوردار شده و «ممکن بودن زیست مؤمنانه در یک جامعه عرفیگرا» و آزاد را تجربه کرده و تجربه مثبت این برخورداری و زیست را الگوی تغییر فرهنگی و منشی همکیشان و همدینان خود در میهن خویش و مبنای روشنگریهای خود قرار داده است. بیتردید آموختن از ایشان در تقویت فرهنگ رواداری در ایران غنیمتی است.