در پاکستان، چنانکه در بیشتر سرزمینهای خاورمیانه یا آسیای جنوبی و آفریقا و آمریکای لاتین ـ آنچه کشتی حکومت را غرق در گردابها کرد در تحلیل آخر نارضائی تودههای مردم بود ـ مردم عادی کوچه و خیابان، کارگران کارخانهها و کشاورزان روستاها…
***
آیندگان یکشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۴۸
در برابر آشفتگیها و انفجارهای گاهگاهی که در پیرامون ایران و در سراسر دنیای عقبافتادهٔ جنوبی روی میدهد ثبات و آهنگ منظم پیشرفت این کشور تضاد رضایتبخشی دارد. واژگونی رژیم ایوب خان در پاکستان، پس از دورهٔ حکومتی که به هیچ روی خالی از جنبههای مثبت و قابل ستایش نبود، این سئوال را با تأکید بیشتر مطرح میسازد که چرا در کشورهائی با شرایط کم و بیش همانند اقتصادی و زمینههای مشترک فرهنگی و اجتماعی، یکی پایدار میماند و پیوسته به پیش میراند و دیگران پیاپی دستخوش شورشها و از مزیتهای ثبات بیبهره میشوند.
در پاکستان، چنانکه در بیشتر سرزمینهای خاورمیانه یا آسیای جنوبی و آفریقا و آمریکای لاتین ـ آنچه کشتی حکومت را غرق در گردابها کرد در تحلیل آخر نارضائی تودههای مردم بود ـ مردم عادی کوچه و خیابان، کارگران کارخانهها و کشاورزان روستاها که اگر چه در این گونه کشورها وزنه سیاسی ندارند ـ زیرا پراکندهاند و ناتوان ـ ولی مانند همیشه و همه جا؛ وزنه تاریخی با آنهاست و در پایان کار بر حکومتکنندگان غافل غالب میآیند.
آرزوهای این مردم برای بهروزی، برای گرفتن سهم منصفانهای از امکاناتی که هر اجتماعی میتواند برای مردمش فراهم سازد و بهره بردن از میوههای کار خود، معمولاً به دست رهبران و گروههای حاکم کستاخ از قدرت خود و بیخبر از عمق جریانهای درونی جامعه ناکام میماند. و هر جا چنین است دیر یا زود باید انتظار واژگونی نظام حاکم را داشت.
آنچه حکومتهای ثابت را از رژیمهای بیثبات جدا میکند عدم توسعه منابع اقتصادی و آماده نبودن نیروی انسانی و شرایط اجتماعی پیش از نظام صنعتی نیست. در این دشواریها همه کشورها و حکومتهای دنیای عقب افتاده یا رو به توسعه مشترکاند. اما بعضی حکومتها به مردم نه به عنوان حاملهای بار قدرت و سلطه طبقه حاکم، بلکه به چشم دارندگان واقعی، اگر چه ناشادتر، کشور مینگرند که باید به یاریشان شتافت و دست ستم و فساد را از سرشان کوتاه کرد و سهم سزاوارتری به ایشان داد.
اگر ایران در میانه این صحنه بیثباتی سیاسی و آشفتگی اجتماعی آرام و پایدار مانده به سبب آنست که رهبری سیاسی ایران از اصلاحات، هر چند هم دردناک، نهراسید و با اقدامات انقلابی مانند اصلاحات ارضی و مبارزه با فساد پایههای کشور را استوار ساخت. هشت سال پیش شاهنشاه از نفوذ سیاسی بزرگ زمینداران پروا نکردند و امروز وزنه میلیونها روستائی آزاد شده است که از مهمترین عوامل ثبات کشور بشمار میآید. حرکت مبارزه با فساد که اکنون با سازمان بازرسی شاهنشاهی دستگاه اجرائی ضروری خود را یافته در برابر مقام و موقع تجاوز کنندگان به حقوق عامه از بر طرف ساختن یکی از بزرگترین مایههای نارضائی عمومی باز نایستاد.
هر یک از این اقدامات میتوانست در تثبیت وضع جامعهای مانند پاکستان موثر باشد. اگر حکومت خود در پی اصلاحات ارضی برمیآمد، یا سهمی از سودهای گزاف صاحبان صنایع به کارگران میداد یا به جلوگیری از فساد و رشوهخواری برمیخاست موجبی برای قیام مردم نمیماند. اگر تودههای مردم را با اقدامات عملی به سود آنها دلخوش میساختند، نیازی به سپردن زمام کار، اول به اجامر و اوباش و بعد به ارتش نبود.
ایران در دهه گذشته از جهت پیشرفت مداوم در حفظ آرامش عمومی نمونه موفقی به دست داده است. توسعه روز افزون اقتصادی آن مسائل جامعه را برخلاف مواردی از قبیل پاکستان حادتر نساخته بلکه در محیط رضایت همگانی حاصل گردیده است. این سرمشقی است که هنوز بسیاری از کشورها میتوانند به کارگیرند.