اگر مصریها صلح را در لولههای توپ جستجو میکنند جز خونریزی و ویرانی بیشتر نخواهند یافت.
دورنمای تیره
آیندگان ۱۰ تیر ۱۳۴۸
داریوش همایون
آتشبسی که به گفته مقامات مصری دیگر وجود ندارد برای اسرائیل و حریفان اصلیش گرانتر از خود جنگ شش روزه شده است. تلفات اسرئیلیان از ۱۹۶۷ از تعداد کشتگان جنگ درگذشته است و با آن که ارتش اسرائیل پنجاه یا شصت کشته را در ماه به خوبی میتواند تحمل کند، فشار چنین وضعی را بر جبهه داخلی انکار نمیتوان کرد.
در مصر و اردن آتش بس مصیبتبار دو ساله ابعاد تحملناپذیرتری پیدا میکند. مصریها پالایشگاه سوئز را عملاً از دست دادهاند. نیممیلیون از ساکنان شهرهای (زمانی) آباد کرانههای کانال سوئز ـ سوئز، اسماعیلیه، پرت سعید و پرت فواد و پرت توفیق و قنطره ـ آواره شدهاند. درآمد بازرگانی و حمل و نقل کانال از کف رفته است. جهانگردان دیگر پول چندانی نمیآورند. آنچه کویت و عربستان سعودی و لیبی به جبران از دست رفتن کانال به مصر میدهند صرف تسلیحات میشود. متوقف ماندن برنامههای عمرانی به همراه جمعیت فزاینده (سه میلیون نوزاد در دو سال گذشته) وضعی پیش آورده است که اکنون پس از پایان سد عالی اسوان سهم سرانه زمین در مصر کمتر از هنگامی است که سد ساخته میشد.
در اردن شبحی از کشوری مانده است که پیش از جنگ تندترین سرعت رشد را در دنیای عرب داشت. بیشتر جمعیت آوارگاناند در بدترین شرایط انهدام شبکه آبیاری “غور” از جانب اسرائیلیها، باقیماندهی کشاورزی زمینهای حاصلخیز کرانه شرقی اردن را نیز به نابودی تهدید میکند. منطقهای که زمانی ثروتمندترین منطقه کشاورزی اردن بود از جمعیت تهی شده است. چریکها بسیار بیش از حکومتی در داخل حکومتاند. حکومت به سبب آنها برپا مانده است.
با این همه اعراب صلح را از راه جنگ میجویند. مصر بیشتر توپها و سربازان خود را در کنار کانال سوئز استقرار داده است و تنها ضربتهای انتقامی اسرائیلیهاست که گهگاه این تودهی متمرکز سلاح را ناگزیر به خاموشی میکند و در اردن چریکها به یورشهای انتحارآمیز خود پیوسته ادامه میدهند. سیاست رسمی اعراب ـ گرم نگه داشتن وضع تا وقتی فشار بینالمللی عقبنشینی نیروهای اسرائیل را بدون گذشتهای سیاسی اعراب تأمین کند ـ تنها بدین انجامیده است که اسرائیلیها در مواضع خود بیشتر پافشارند و آمریکائیها به وارد کردن فشار بر آنها بیمیلتر شوند.
در حالی که شوروی همه سیاست خود را بر حفظ موقعیت و حیثیت عبدالناصر گذاشته است، اعراب بیهوده امیدوارند آمریکا کار آنان و شوروی را برایشان انجام دهد. عاقلانه نیست انتظار داشته باشند که آمریکا به بهای رنجاندن و از دست دادن دوستانش در خاورمیانه عربی، در کامیابی دشمنان و حریفانش بکوشد. اکنون که همه امیدهای اعراب به شوروی است، کی میتوان تصور کرد که آمریکا به دست خود این امیدها را برآورده سازد؟
اگر مصریها صلح را در لولههای توپ جستجو میکنند جز خونریزی و ویرانی بیشتر نخواهند یافت. گفتگوهای چهار دولت هماکنون به جائی رسیده است که دستکم تا مجمع عمومی آینده ملل متحد در پائیز امسال هیچ امیدی به نتیجه نخواهد بود. آمریکا و شوروی در مذاکرات دوجانیه خود تا آنجا که به حل مسئله ارتباط دارد به کمتر توافقی رسیدهاند. ولی این تفاهم را حاصل کردهاند که در برخورد احتمالی آینده اعراب و اسرائیل دست از مداخله مستقیم باز دارند. هیولای درگیری مسلحانه آمریکا و شوروی که رهبران مصر تصویر میکنند، آن اندازه برای هیچ یک از دو قدرت بزرگ ترسآور نیست.
در شرایطی که مصریها نه توانائی جنگ دارند و نه جسارت مقابله با واقعیات صلح، تنها میتوان وخامت بیش از پیش اوضاع را در برابر دید. توانائی نامحدودی که اعراب در فریفتن خود دارند و ارگانهای تبلیغاتی عرب، که به گفته ملک حسین بدترین دشمنان آنهاست، دورنمای نومید کنندهای پیش آورده است. تیره روزی دوساله گذشته در آینده قابل پیشبینی ادامه خواهد یافت. تنها میزان آن افزوده خواهد شد.