«

»

Print this نوشته

شکست در غزه و چشم انداز سیاست عربی رژیم اسلامی

بخش ۵

            اوضاع ایران و کشورهای همسایه

 ‌

شکست در غزه و چشم انداز سیاست عربی رژیم اسلامی

 ‌

ــ اکنون که جنگ غزه با آتش‌بس به پایان رسیده است، ارزیابی شما از جنگ و پیامد‌های آن چیست؟

 ‌

داریوش همایون ــ آتش‌بس هنوز کاملا برقرار نشده است و حماس می‌کوشد با پرتاب موشک‌های گاهگاهی چنین وانمود کند که جنگ را برده و قدرت آن دست نخورده است. اما این دور تازه جنگ نیز مانند همه جنگ‌های شش دهه گذشته اسرائیل و همسایگان عرب‌ش بی‌نتیجه قطعی بوده است. باز اسرائیلیان در جبهه نظامی ‌پیروز شده‌اند و در جبهه تبلیغاتی شکست خورده‌اند و باز فلسطینیان سر پا مانده‌اند و یک جنگ دیگر عقب افتاده‌اند. پیروزی قطعی، از آن گونه که تا جنگ ویتنام هنجار عمومی ‌جنگ‌ها می‌بود در جهان سراسر بهم بسته ما، با تلویزیون‌هائی که ۲۴ ساعته صحنه‌های جنگ را به صد‌ها میلیون خانه می‌برند نا‌ممکن شده است. تلویزیون بیش از هر رسانه دیگر، مسائل را در تنگ‌ترین و برنده‌ترین صورت خود عرضه می‌دارد. از سوئی مجالی برای ورود در جزئیات ــ که اصل موضوع است ــ نمی‌گذارد و از سوی دیگر عواطف توده‌های انسانی را به بالا‌ترین درجه بر می‌انگیزد. در چنین شرایطی جنگ نمی‌تواند دوره خود را بگذراند و زیر فشار شورای امنیت و افکار عمومی ‌نیمه کاره به پایان می‌رسد. گذشته از این بردن جنگ گاهی بیش از باختن آن به زیان تبلیغاتی برنده است ــ حتا کم تلفات دادن گناهی شمرده می‌شود. از همین روست که «واکنش بیرون از اندازه» به عنوان فرایافت تازه‌ای به اصطلاحات نظامی ‌راه یافته است. در دوران کلاسیک جنگ، هیچ کس اعتراض نمی‌کرد که چرا یک طرف همه نیروی خود را برای بیشترین آسیب به دشمن و کمترین آسیب به خود وارد میدان کرده است.

آنچه جنگ را از حالت سرراست خود بیرون آورده جمعیت غیر نظامی ‌است. از جنگ دوم جهانی به این سو غیر نظامیان نه تنها مستقیما درگیر برخورد‌های نظامی ‌شده‌اند سهم‌شان از تلفات نیز بیش از نظامیان بوده است. این نتیجه ناگزیر توسعه تکنولوژی تسلیحاتی، و استراتژی جنگ غیرمنظم است که روند چیره بر درگیری‌های نظامی‌ شده است. به ویژه که طرف‌های ناتوان‌تر می‌کوشند با به کشتن دادن غیر نظامیان خود بهره برداری تبلیغاتی کنند. مانند‌های حماس یا حزب‌الله لبنان آشکارا کشته شدن شمار هر چه بیشتری از مردم خود را یک عنصر آموزه (دکترین) نظامی ‌خویش گردانیده‌اند. در جنگ اخیر غزه شمار فراوان کشتگان فلسطینی که صد برابر کشتگان اسرائیلی بود به یاری پوشش هیجان‌انگیز تلویزیونی ورق را به زیان اسرائیل برگرداند. جزئیاتی مانند آنکه جنگیان حماس در جامه مردم عادی و در میان آن‌ها، در خانه‌ها و کوچه‌ها و خیابان‌ها، جنگیدند و کشته شدند و دیگران را سپر بلای خود کردند پاک از نظر‌ها رفت.

 ‌

ــ گزارش‌هائی می‌رسد که حماس دارد با کمک جمهوری اسلامی ‌برای دور بعدی آماده می‌شود. آیا با توجه به قاطع نبودن نتیجه جنگ باز شاهد تکرار چنان صحنه‌هائی خواهیم بود و از این جنگ ویران کننده هیچ درسی گرفته نشده است؟

 ‌

داریوش همایون ــ در تهران و اورشلیم بلافاصله به بررسی درس‌هائی که برای دور بعدی می‌توان گرفت پرداخته‌اند. در این هیچ تردید نیست که حماس شکست بدی خورده است و سپاه پاسداران که وزارت جنگ حماس به شمار می‌رود در کار فرستادن سلاح‌های تازه و اندیشیدن تاکتیک‌های موثر‌تر برای حماس است. اینکه دور بعدی کی و چگونه آغاز شود بستگی به درسی دارد که فلسطینی‌ها از پیامد‌های شکست گرفته باشند. حماس تنها از نظر سیاسی اشتباه نکرد که به اسرائیل بسجیده و درس‌های لبنان را به خوبی فرا گرفته بهانه دلخواه‌ش را داد. از نظر نظامی ‌نیز نیرو‌های حماس از کاری بیش از پرتاب موشک‌های پراکنده، هر چند صد‌ها، از خانه‌ها و کوچه‌های پر جمعیت بر نیامدند که گلوله‌ها و بمب‌های بلافاصله اسرائیلی را بر محل به دنبال داشت. جنگاوران حماس در آپارتمان‌های پر از پای دام booby trap به انتظار کشتن و ربودن اسرائیلیان نشستند و آن‌ها نیز بجای پیشباز خطر، خانه‌ها را بر سر هر که در آن بود ویران کردند. رهبران حماس البته جز یکی دو تن تا همین چند روزه در بیمارستان‌ها پناه گرفته بودند.

کمک مالی حماس به ساکنان بیست و چند هزار خانه‌ای که ویران شده یا آسیب دیده است عامل دیگری خواهد بود. در لبنان یک سال و نیم پیش حزب‌الله به هر صاحب خانه ویران شده ۱۲ هزار دلار اسکناس بسته بندی شده نو که به فوریت از تهران رسیده بود داد و کمک صد‌ها میلیون دلاری بعدی رژیم تهران برای باز سازی محله‌های شیعیان به کار افتاد. این بار حماس نتوانسته است از آن پول‌ها به کسی بدهد. باز سازی غزه نیز در گرو توافق با اسرائیل است زیرا عملا هر کیسه سیمان آن می‌باید از اسرائیل بیاید. هر چه هم در تهران بخواهند تا واپسین فلسطینی با اسرائیل بجنگند در غزه کمتر گرایشی به تکرار آن سه هفتة دریافت ضربات پیاپی می‌توان دید. اگر دور دیگری در کار باشد کشتگان و آسیب‌های جنگ سه هفته را می‌باید ضرب در ده و بیشتر کرد. جمهوری اسلامی ‌تصمیم دارد موشک‌های فجر به حماس بدهد که تا تل‌اویو را خواهد پوشاند و به خوبی می‌توان پاسخ اسرائیل را پیش‌بینی کرد. دور تازه اساسا جنگی با غیرنظامیان خواهد بود. حماس خواهد کوشید غیرنظامیان بیشتری را از اسرائیلیان بکشد و شمار بیشتری فلسطینی را به دم ماشین جنگی اسرائیل بدهد.

 ‌

ــ به این ترتیب آیا باز هم می‌توان گفت که جنگ در غزه بر رویهم باعث تغییرات مهمی ‌نشده است؟

 ‌

داریوش همایون ــ جنگ نمی‌تواند بی‌پیامد‌هائی باشد. در معادله اسرائیل ـ فلسطین این جنگ موازنه نیرو‌ها را میان اسرائیل و اعراب تا اندازه قابل ملاحظه‌ای عوض کرده است. این تغییرات را می‌توان به این ترتیب آورد:

الف ــ دست اسرائیل به زیان حماس، جمهوری اسلامی، سوریه و حزب‌الله نیرومند‌تر شده است. حماس با چند صد سرباز کشته، ویرانه همه ساختار حکومتی خود، توده جمعیتی که هر روز بیشتر خواهد پرسید که بر هم زدن آتش‌بس چه ضرورتی می‌داشت روبرو ست؛ و به هیچ هدف خود نرسیده است. نه محاصره غزه پایان یافته، نه آسیبی به ارتش اسرائیل زده، نه موشک‌هایش به آماج مهمی ‌خورده‌اند.

ب ــ جبهه شکاف افتاده کشور‌های عرب شکاف ژرف‌تری برداشته است. کنفرانس قطر با شرکت جمهوری اسلامی ‌و اقلیتی از کشور‌های عربی مصر و عربستان سعودی و اردن را از حماس دور‌تر ساخته است. آن‌ها اکنون بیش از مصالح حماس نگران افزایش نفوذ رژیم اسلامی‌ در دنیای عرب هستند.

پ ــ مانند حزب‌الله پس از جنگ ۲۰۰۷ جنوب لبنان، حماس از این پس می‌باید درجه‌ای از مداخله بین‌المللی را بر منطقه‌ای که عملا در اختیار آن بود تحمل کند. در گذشته حماس در گذرگاه رفاح در مرز مصر و غزه با مصریانی سر و کار می‌داشت که هم هوادارش بودند و هم با گرفتن رشوه همه کار می‌کردند. با باز شدن پای آمریکائیان و اروپائیان به صورت کمک‌های فنی برای جلوگیری از تونل‌هائی که شریان حیاتی حماس است و بیدار شدن مصریان بر خطر روزافزون یک حکومت جهادی در همسایگی‌شان، قاچاق سلاح‌های سپاه پاسداران به دشواری‌های بیشتری برخواهد خورد.

ــ در آخرین مصاحبه تلاش گفته‌اید، پایان دادن به جنگ صد ساله اسرائیل و فلسطینی‌ها به این زودی از هیچ قدرتی ساخته نیست. آیا به این دلیل است که عوامل درگیر در این جنگ تنها فلسطینی‌ها و اسرائیلی‌ها نیستند و مداخله‌گران هر یک به فراخور منافع خود، آن را به ابزاری برای خدمت به این منافع بدل کرده‌اند، از جمله در جهت کسب موقعیت به عنوان رهبر منطقه خاورمیانه و اگر شد رهبری جهان اسلام در جبهه فلسطینی آن؟

 ‌

داریوش همایون ــ فلسطینیان از‌‌ همان نخستین روز، اختیار خود را به دیگران دادند. در ۱۹۴۸ به دنبال رای شورای امنیت به بخش کردن فلسطین میان یهودیان و فلسطینیان، همسایگان عرب، همگروه به کشور نوپای اسرائیل هجوم آوردند و سهم فلسطینیان از سرزمین بخش شده بسیار کمتر شد. در ۱۹۶۷ باز آن همسایگان با اسرائیل وارد جنگ شدند و سرتاسر فلسطین عرب از دست رفت. از آن پس نیز سوریه و بدنبال آن جمهوری اسلامی، رهبران فلسطینی را بازیچه سیاست‌های خود کرده‌اند. سوریه می‌خواهد گولان را پس بگیرد و جمهوری اسلامی ‌در پی برگرداندن توجه از برنامه اتمی ‌است و فلسطینی‌ها قربانی می‌شوند.

در حال حاضر جمهوری اسلامی ‌بزرگ‌ترین مسئولیت را دارد. حماس با سلاح و پولی که از جمهوری اسلامی‌ می‌گیرد تنها توانسته است بدبختی ۵/۱ میلیون مردم غزه را شدت بخشد. هر کشته فلسطینی هدیه‌ای است که به آخوند‌ها داده می‌شود.

 ‌

ــ هرچند جهان اسلام بسیار گسترده‌تر و رنگارنگ‌تر از منطقه خاورمیانه است اما شگفت‌آور است که کانون داعیه رهبری این جهان در این منطقه متمرکز است. چرا حکومت اسلامی ‌تصور می‌کند که در «بازی با کارت فلسطین برای جلب توده‌های عرب» و برای کسب موقعیت رهبری شانس بیشتری از رهبران عرب منطقه دارد؟ توده‌های عرب شاید از دشمنی رژیم اسلامی ‌با آمریکا استقبال کنند، اما در ستیز با غیر عرب‌ها تاکنون بدنبال رهبران عرب افتاده‌اند، از عبدالناصر گرفته تا عرفات و صدام و بن لادن.

 ‌

داریوش همایون ــ نامهربانی متقابل ایرانیان و عرب‌ها به گذشته‌های دور بر می‌گردد و امروز بکلی بی‌معنی و نا‌شایست است. رژیم آخوندی هر چه هم کاتولیک‌تر از پاپ باشد نخواهد توانست آن را برطرف سازد. اما اهمیت مرکزی خاور میانه در جهان اسلام ــ جهان اسلام دیگر معنی عملی ندارد ــ یا به عبارت بهتر در میان کشور‌های مسلمان، به موقعیت جغرافیائی آن در این جهان اروپا محور و به ویژه منابع نفتی بر می‌گردد. هر دو این مایه‌های اهمیت در فرسایش است. محور جهان رو به آسیای خاوری می‌چرخد. اقیانوس آرام جای اقیانوس اطلس را می‌گیرد؛ و ما در بیست ساله پایانی برتری نفت هستیم. پر جمعیت‌ترین کشور‌های مسلمان در خاور آسیا هستند و هم اکنون نیز به خاورمیانه عربی بستگی ندارند.

سیاست عربی جمهوری اسلامی ‌چندان بیش از سودمندی‌های موقت برای آن نخواهد داشت. عرب‌ها چیزی ندارند که به ما عرضه دارند. رابطه با کشور‌های عربی هرگز ژرفای فرهنگی و اقتصادی پیدا نخواهد کرد. ایرانیان حتا پس از چرخش محوری به آسیای خاوری، اروپا محور خواهند ماند. عرب‌مآبی و عربزدگی جمهوری اسلامی ‌ایرانیان را از عرب‌ها باز هم دور‌تر می‌کند.

 ‌

ــ حکومت اسلامی ‌به نسبت سرمایه‌ای که برای دامن زدن به دشمنی با اسرائیل و آمریکا روی نیرو‌های رادیکال عربی صرف کرده است، نه تنها در تثبیت و اعمال رهبری خود موفق نبوده است، بلکه برعکس رقبا و رژیم‌های عرب را شدیداً به وحشت انداخته و زمینهٔ پیدایش جبهه سختی از آن‌ها علیه ایران را فراهم نموده است که شما از آن به عنوان سیاست غیر مسئولانه رژیم یاد می‌کنید. آیا وجود چنین جبهه‌ای علیه ایران می‌تواند خطر جدی باشد؟

 ‌

داریوش همایون ــ جمهوری اسلامی ‌همان گونه که اشاره کرده‌اید توانسته است یک جبهه سنی نیرومند بر ضد ایران بوجود آورد. در خود ایران نیز مرزنشینان سنی ایران بر اثر سرکوبگری مذهبی حکومت آخوندی از ملت خویش دور‌تر می‌افتند ــ درست‌‌ همان بلائی که صفویان بر سر ایران آوردند. اینکه آن‌ها چه ‌اندازه خطرناک خواهند بود بستگی به دشواری‌های درونی و بیرونیشان دارد که روزافزون است. با اینهمه نمی‌باید از اقدامات آن‌ها در میان گروهی از عرب زبانان ایران غافل ماند.

 ‌

ــ شکستن صف رژیم‌های عرب سیاستی است که جمهوری اسلامی ‌در جریان جنگ غزه دنبال نمود. از جمله سرهم نمودن جبهه‌ای از چند کشور عربی نظیر سوریه و قطر در مقابل مصر، عربستان سعودی و اردن ـ پس از کمک‌های فراوان به سوریه امروز به قطر وعده داده می‌شود که در صورت همکاری با ایران می‌تواند «محوریت» را از سایر عرب‌ها ربوده و به خود منتقل نماید! امیر کویت و برخی از روزنامه‌های عربی نسبت به مؤثر افتادن این سیاست در از هم پاشیدن اتحاد عرب هشدار داده‌اند و کار‌شناسان سایت‌های خبری وابسته به حکومت اسلام این هشدار‌ها را نشانه قدرت رژیم در منطقه و درستی چنین سیاستی جلوه می‌دهند. اساساً «دیپلماسی» بر محور برهم زدن اتحاد‌هائی که بر علیه ایران ایجاد می‌شود، تا کجا می‌تواند به جمهوری اسلامی‌ کمک کند؟ نقطه کور چنین سیاستی کجاست؟

 داریوش همایون ــ جمهوری اسلامی ‌با وضع اقتصادی و اجتماعی رو به نشیب ایران جز چنین ابزاری برای در دست گرفتن رهبری خاورمیانه ندارد. حتی سلاح اتمی ‌آن برتری پایداری نخواهد آورد ــ حداکثر تا قدرت اتمی‌ خاورمیانه‌ای بعدی. هشدار امیر کویت بی‌موضوع است. اتحادیه عرب جز پیکر نیمه جانی نیست و هر گرد همائی سران و رهبران آن شکست تازه‌ای است. آنچه دیپلماسی جمهوری اسلامی‌ از آن بر آمده بیش از همه در سویه تقویت سیاست اسرائیل بوده است. پاره‌ای مهم‌ترین کشور‌های عربی اکنون اولویت را به مبارزه با جمهوری اسلامی ‌می‌دهند.

ــ به موازات چنین سیاستی ما در ایران و در میان مردم شاهد رشد احساسات ضد عربی شدیدی هستیم که در رسانه‌های خبری ــ از زبان مردم ــ به آن دامن زده شده و تبلیغ می‌شود. از سوی دیگر هستند کسانی که در نگاه به نظرات شما در مورد «بالا کشیدن ملت از گودال فرهنگی و سیاسی خاورمیانه»‌‌ همان روحیه ضد عربی ایرانی را می‌بینند. تفاوت در کجاست؟

 ‌

داریوش همایون ــ کدام ایرانی است که بتواند تصویر کودکان کارتن خواب ایرانی را در کنار فیلم حزب‌اللهی لبنانی تحمل کند که با چهره خندان دسته اسکناس ۱۲۰۰۰ دلاری را تنها برای پرداخت اجاره‌اش، از مامور لبنانی جمهوری اسلامی‌ می‌گیرد. موضوع احساسات ضد عربی نیست. ولی مردم حق دارند دهنده و گیرنده پول‌ها هر دو را تجاوزکاران به حق خود بشمارند. آن آخوند پیشنماز که در خطبه روز جمعه‌اش می‌گوید ما می‌بایست‌‌ همان کار سپاهیان اسلام را (در حمله به ایران ساسانی) با خانواده کارکنان رژیم پادشاهی می‌کردیم جز یادآوری آن دوران خونبار ننگ‌آور به مردم چه می‌کند؟ ایرانیان دشمنی با اعراب ندارند. این رژیم است که همه جا تخم دشمنی می‌پراکند.

در باره بالا کشیدن این ملت از گودال فرهنگی و سیاسی خاورمیانه، من نه تنها به عرب‌ها بلکه به ویژه به آن بخشی از فرهنگ و سیاست ایران نظر دارم که در‌‌ همان گودال است. ولی بیائیم خاورمیانه را بی‌هیچ پیشداوری نگاه کنیم. جز گودال فرهنگی و سیاسی، گویا‌ترین نمونه‌اش همین حکومتی که به نام ارزش‌های اصیل (خاورمیانه‌ای) بر خود تحمیل کرده‌ایم، چه نامی ‌بر آن می‌توان گذاشت؟

 ‌

ــ با سپاس از شما

اسفندماه ۱۳۸۷