«

»

Print this نوشته

عقرب و مار غاشیه / دست‌نوشته‌های سال ۱۹۸۷ / داریوش همایون

اشاره: آنچه تحت عنوان “دست‌نوشته‌ها” در این بخش منتشر می‌گردد، نوشته‌های دستی داریوش همایون است که به تدریج در اختیار علاقمندان آثار وی قرار خواهند گرفت.

عقرب و مار غاشیه

ارتش عراق پس از گرفتن مهران، اکنون در اندیشه عقب نشینی از آن منطقه است. حملات پیاپی نیروهای ایران مانند گذشته حضور عراقی‌ها را در خاک ایران تحمل ناپذیر خواهد ساخت. همراه ارتش عراق، واحدهای مزدور مجاهدین خلق نیز باید از خاک ایران به سرزمین اصلی خودشان یعنی عراق بازگردند. آنچه از آن‌ها برجای خواهد ماند بار ننگ و شرمساری است که خود و خانواده‌هایشان باید تا مدت‌ها بردوش بکشند.

حمله سازمان مجاهدین خلق در پناه ارتش عراق به مهران ممکن است در میان گروههائی از مردم ایران تصورات اشتباه آمیزی برانگیخته باشد. ممکن است کسانی چنین تصور کنند که در مقایسه با سازمان مجاهدین خلق رژیم خمینی به مراتب بهتر است و اگر قرار باشد بجای رژیم جهل و تعصب و فساد کنونی، رژیم جهل و تعصب و رذالت سازمان مجاهدین خلق بیاید،‌‌ همان بهتر که وضع موجود پایدار بماند.

این مقایسه‌ها در پایه خود درست است. رژیم آخوندی با سازمان مجاهدین خلق از ریشه شبیه است. هردو از لجنزار واحدی برخاسته‌اند. هر دو غیرانسانی هستند و هر دو می‌توانند تا درجات باور نکردنی در مرداب فساد فرو رودند. هر دو می‌توانند برای رسیدن به منافع شخصی یا گروهی دست به هر جنایتی بزنند. اختلاف آن‌ها در درجه است. مجاهدین بیشتر خواهند کشت. آن‌ها پل پت وار از نابود کردن نیمی از جمعیت هم باک نخواهند داشت. کیسه‌هایشان هم خالی است، بیشتر خواهند برد. [مجاهدین با حزب الهی تفاوتی ندارد. مغز هر دو را بسته‌اند. هر دو را در حالت نیمه انسانی نگه داشته‌اند. هر دو را از فضلیت‌های بشری تهی کرده‌اند. از هر دو ابزارهایی برای رسیدن به پول و قدرت ساخته‌اند. هر دو را به صورت نیمه حیواناتی درآورده‌اند که می‌توانند آدم بکشند، بدزدند، و در راه به اصطلاح هدف همه چیز را زیر پا بگذارند.

رهبران سازمان مجاهدین خلق از بد‌ترین نمونه‌های رهبران جمهوری اسلامی چیزی کمتر ندارند، شاید بتوان گفت حتی از آن‌ها بی‌آزرم‌تر و بی‌ملاحظه ترند. از این گذشته به آسانی همان‌ها می‌توانند چشم بر همه چیز ببندند.

اما مقایسه سازمان مجاهدین خلق با جمهوری اسلامی، به عنوان نیروئی که بتواند جای جمهوری اسلامی را بگیرد از پایه نادرست است. مجاهدین خلق عوامل اصلی روی کار آمدن جمهوری اسلامی بوده‌اند. پیش از اینکه عروسکهای دست عراق شوند، به سبب آلوده بودنشان به جمهوری اسلامی از چشم مردم ایران افتاده بودند. سازمانی که تاریخچه‌اش پر از بدنامی است و امروز هم مزدور دشمن خارجی است و افتخارش به کشتن سربازان ایران است چگونه می‌تواند جانشین جمهورس اسلامی شود؟

هیچ کس لازم نیست از ترس مجاهدین خلق به مار غاشیه رژیم آخوندی پناه ببرد. انتخاب مردم ایران میان این دو نیست. کشور ما محکوم نیست که یا در زیر حکومت اسلامی بپوسد و یا در دستهای مجاهدین خلق از هم پاره پاره شود. مجاهدین در ایران قدرتی ندارند. در خارج ایران یک عده حقوق بگیرند که امضا از مردم می‌خواهند و بی‌اعتنائی و تمسخر و یا دشنام تحویل می‌گیرند. قدرتشان در ارتش عراق است. آنهم ارتشی که خودش درمانده است و اگر بتواند سرزمینش را نگهدارد هنر کرده است.

برای اینکه گروهی بتوانند کشوری را بگیرند یا باید مردم را با خود همراه کنند یا سازمان و سلاحهای لازم را در اختیار داشته باشند. مردم از مجاهدین خلق بیشتر نفرت دارند تا رژیم کنونی که هر ایرانی آرزوی سرنگونیش را دارد. اسلحه و سازمان مجاهدین هم در عراق است. با این ترتیب چه جای آنست که کسانی از میان ما از دشمنی با مجاهدین خلق روی به آخوند‌ها بیاورند؟

غریزه ملی هر ایرانی دفاع از خاک میهن در هر شرایط، حتی در زیر حکومت اسلامی است. از این نظر حمله مجاهدین خلق رژیم عراق به خاک ایران تفاوتی با حمله خود آن رژیم با ایران در سال ۱۳۵۹ ندارد، ولی همانگونه که عراقی‌ها نتوانستند خاک ایران را نگهدارند، مجاهدین آن‌ها نیز نخواهند توانست سرپلی در مهران یا جاهای دیگر بدست آورند.

دشمنی ما با رژیم اسلامی آخوندی نباید به دلیل خیانتی که سازمان مجاهدین خلق می‌کنند کاهش یابد. ما با هر نظام متعصبانه و غیر انسانی مخالفیم، نامش جمهوری اسلامی باشد یا اسلام راستین مجاهدین خلق. در مردم ما آن ظرفیت و قدرت هست که خاک میهن را نگهدارند، دشمنان داخلی و خارجی را سرجایشان بنشانند و سرنوشت خودشان را بدست خود بگیرند.

سازمان مجاهدین خلق جانشین جمهوری اسلامی نیست و دنباله و زائده آنست که حتی پیش از خود جمهوری اسلامی به زباله دانی افتاده است.

***

‌صفحه ۱

صفحه ۲

صفحه ۳