فرازهایی از سخنان داریوش همایون

ما در ایران با سه دگرگونی رو به رو هستیم: دگرگونی نسل، دگرگونی گفتمان و دگرگونی رژیم

_103123615_dh-11

ما در ایران با سه دگرگونی رو به رو هستیم: دگرگونی نسل، دگرگونی گفتمان و دگرگونی رژیم

‌ ‌

ــ  نسلی که بعد از انقلاب برخاسته به سبب تجربه یگانه‌ای که ملت ایران در سی سال گذشته داشته نسلی متفاوت با ماست و این تجربه نه تنها آن‌ها را متفاوت از ما کرده بلکه با رژیم و فضایی هم که در آن بزرگ شده متفاوت است. اصولا نسل جوان دو ویژگی دارد: یکی این که در وضع موجود سود پاگیر ندارد در حالی که ما همه در وضع موجود سود پاگیر داریم؛ و از اینجاست که تغییر شروع می‌شود. انسان اگر از وضع موجود آزاد باشد به فکر تغییر می‌افتد. خصوصیت دوم این که نسبت به گروه‌های سنی بالاتر حساسیت‌ش در برابر خطر کمتر است. این دو خاصیت برای جامعه‌هایی مثل جامعه ما ماده منفجره است.

‌‌‌‌‌‌ ‌

ــ دگرگونی دوم تغییر گفتمان است. جامعه ما از دوران مشروطیت و از اواخر قرن نوزدهم صاحب گفتمان شد. ما از طریق لایه نازک ایرانیانی که با اروپا آشنا بودند با گفتمان تازه‌ای آشنا شدیم. در واقع از سده سیزده میلادی که مغول‌ها آمدند و همه چیز را به هم ریختند دیگر گفتمان نداشتیم. مذهب بود و بس که هرچه بیشتر آن را در خرافات فرو می‌بردند. پیش از آن البته داشتیم و باز از پایان سده نوزده دارای گفتمان شدیم یعنی بحث مشروطه به جامعه عرضه شد و سراسر جامعه را فراگرفت. در یک دوره کوتاه، یعنی طی یک نسل، انحصار ذهنیت ایران گفتمان دوره مشروطیت بود که می‌توان آن را گفتمان دوره دمکراسی لیبرال خواند. امروزه بحث اصلی مردم دمکراسی لیبرال است و از آن مهم‌تر تکیه بر لیبرالیسم است. بدون لیبرالیسم دمکراسی ناقص و ناپایدار است. لیبرالیسم از لحاظ لغت یعنی آزادی و آزادمنشی. اما در اصل از دو فرایافت اساسی تشکیل می‌شود، یکی حق فرد انسانی و دیگری مسئولیت فرد انسانی. حق فرد انسانی یعنی انسان با خودش حقوقی می‌آورد؛ با حقوقی به دنیا می‌آید که  هیچ اکثریت و حکومتی و هیچ مذهبی نمی‌تواند آن را سلب کند.

‌ ‌

ــ تغییر سوم، امر تغییر رژیم است. با توجه به دو تغییری که گفته شد تغییر رژیم اجتناب‌ناپذیر است. در قرن چهارم پیش از میلاد یک تاریخ‌نگار یونانی تاریخ جنگ داخلی یونان را نوشت و برای اولین بار فلسفه و منطق تاریخ را نشان داد. منطق تاریخ به معنی نشان دادن معانی ژرف رویداد‌ها و رابطه علت و معلولی آنهاست. در مورد ما وقتی جمعیت و گفتمان تغییر کرده چاره‌ای جز تغییر رژیم نیست چون زمان به سود آن دو کار می‌کند.