«

»

Print this نوشته

یک نکته دربارۀ آبراهامیان و مشروطیت / جواد طباطبایی

اگر مشروطه از شریعت و مشروعه گرفته شده بود، و به معنای مطابقت قوانین دنیوی با شرع الهی بود، پس، دعوای طرفداران مشروعه و هواداران مشروطه سر چه بود؟ تاریخ‌نویس و مترجم وطنی ما نیز مثل همه چیزمان است. این هر دو از همان آسیب های بی شعوری، بیسوادی و حقه بازی رنج می برند. اینان دست در دست هم، با اهدافی که هنوز همۀ ابعاد آن روشن نشده، تاریخ جعل می کنند تا بتوانند از نمدِ تاریخ کشوری کلنگی کلاهی برای خود بدوزند. ملتی که دانشگاه آن نتواند تاریخ خود را بنویسد دلالان انترناسیونال ورشکسته برایش تاریخ می نویسند و با این تاریخ‌نویسی انتقام شکست خود را از کشوری می گیرند که رفقای آبراهامیان نتوانستند آن را دست بسته تحویل کشور شوراها بدهند.

۲۵٫۰۸٫۲۰۲۲

یک نکته دربارۀ آبراهامیان و مشروطیت

جواد طباطبایی

دیری است ایران و تاریخ این کشور به امان مشتی دانشمند شارلاتان رها شده است. هر تاریخ‌نویس، جامعه شناس و اهل ادب سخت متوسط با انداختن سنگی به نعش این ایرانی که متولی ندارد، مصداق آیۀ «النان و القلم»، یعنی قلم زنی برای نان درآوردن، آن را به نان دانی خود تبدیل می کند و عمری را با آن می گذراند. بسیاری از این دانشمندان ایران شناس، با این مایه از نادانی و بیسوادی، دنبال هر تخصص دیگری می رفتند حتیٰ آموزگار کلاس دوم دبستان هم نمی شدند، اما در ایران شناسی که حدود و ثغوری ندارد استاد می شوند و برای کشوری که حتیٰ مقدمات زبان آن را نمی دانند تاریخ صادر می کنند، و همین یاوه هاست که به عنوان پژوهش های درجه اول ترجمه و به دانشجوی بی خبر نگاه داشته شدۀ وطنی تحمیل می شود. پیشتر نیز در نقدی بر ترجمۀ کتاب ایران بین دو انقلاب یرواند آبراهامیان گفته بودم که تاریخ‌نویس وطنی صادراتی به نیویورک سوادی ندارد، فعال سیاسی چپ سخت ابتدایی است و نه تنها کلاه سر شرکت های انتشاراتی امریکایی می گذارد، بلکه با همکاری مترجمان ایرانی و دانشگاه های کشور به مغزشویی جوانان کشور نیز ادامه می دهد. در همان مقاله گفته بودم که نتیجۀ انقلاب شکوهمند فرهنگی این بود که کشور را وابسته به تاریخ‌نویسی بیگانه بکند که نمایندگان اصلی آن حتیٰ فارسی نمی دانند. یکی از این بزرگان همین آبراهامیان است که یاوه هایی را سر هم می کند، شرکت های انتشاراتی بیشعور آن‌ یاوه ها را چاپ می کنند و مترجمان ایرانی و دانشگاهی وطنی که در مسابقه برای «تولید دانش» و تحویل آن به دانشجوی ایرانی در گیر هستند آن‌ها یاوه ها را همچون ورق زر با چنان سرعتی ترجمه می کند که حتیٰ ابتدایی اشتباه ها و غلط ها را هم متوجه نمی شوند.

آبراهامیان، افزون بر ایران بین دو انقلاب، کتاب دیگری با عنوان تاریخ ایران مدرن دارد که کمابیش همان دورۀ تاریخی و همان مباحث کتاب نخست را در بر می گیرد و همان هدف جعل تاریخ ایران را دنبال می کند. این کتاب نیز انباشته از بدفهمی هایی است که کتاب نخست را نیز پر کرده بود. من به آوردن تنها یک جمله از این کتاب اخیر بسنده می کنم تا خواننده بداند علم امریکایی ـ وطنی چه مزخرفاتی تحویل او می دهد. آبراهامیان دربارۀ معنای مشروطیت می نویسد : «در این بین اصطلاح مشروطه بحث انگیزترین واژه ها بود. از دیدگاه برخی، این واژه از منشور یا فرمان – چیزی شبیه ماگنا کارتا – می آمد. از نظر برخی، این اصطلاح برگرفته از شریعت و مشروعه بود – بدین معنا که قوانین دنیوی باید با شرع الهی منطبق شود.» (تاریخ ایران مدرن، ص. ۷۶) عبارتی خنده دارتر از این نمی شد نوشت و ترجمه کرد. نخست این‌که مشروطه نمی تواند از منشور یا فرمان بیاید. فرمان چه ربطی به مشروطه دارد؟ معلوم نیست! بدیهی است که مشروطه از مشروعه هم نمی تواند بیاید. مشروطه اسم مفعول از شرط است و مشروعه از شرع، که در هر دو مورد تای تأنیث بر آن افزوده اند. شرط شرعی بودن در مشروعه مستر است، در مشروطه نه! اگر استاد اندکی دربارۀ تاریخ مشروطه می دانست – یعنی به جای غرغره کردن پیکار طبقاتی و دفاع از حزبی رسوا می فهمید که مشروطیت چه بود – نمی توانست چنین یاوه ای بنویسد و مترجم هم اگر درس خوانده بود و می فهمید که چه چیزی را ترجمه می کند این‌جا تذکری می داد که این‌که برخی گفته اند که مشروطه از charte معادل فرانسۀ همان کارتای لاتینی گرفته شده، که البته یکسره بی معناست، زیرا شارت را نمی‌توان با قواعد عربی به صیغۀ مفعول تبدیل کرد، نظری یکسره بی ربط است و هیچ تاریخ‌نویسی آن اشتقاق را جدی نگرفته است. اگر در عثمانی یا ایران واژۀ شارت (به سکون “ر”) فرانسه را می شناختن تردیدی نیست که در ترکی و فارسی آن را شارِت تلفظ می کردند که در این صورت اسم فاعل از شَرت می شد و امکان نداشت اسم مفعول «مشروطه» از این اسم فاعل گرفته شده باشد.

وانگهی، حتیٰ اگر می شد چنین صیغۀ مفعولی از شارت فرانسه را درست کرد معنای «مشروط به انطباق با شرع الهی» را افاده نمی کرد! آبراهامیان با ادعای این‌که «اصطلاح مشروطه برگرفته از شریعت و مشروعه» است، که مرجع آن مقاله ای از حسن تقی زاده است، دلیل قاطعی بر فارسی ندانی و مشروطه نفهمی خود به خواننده عرضه می کند. اگر مشروطه از شریعت و مشروعه گرفته شده بود، و به معنای مطابقت قوانین دنیوی با شرع الهی بود، پس، دعوای طرفداران مشروعه و هواداران مشروطه سر چه بود؟ تاریخ‌نویس و مترجم وطنی ما نیز مثل همه چیزمان است. این هر دو از همان آسیب های بی شعوری، بیسوادی و حقه بازی رنج می برند. اینان دست در دست هم، با اهدافی که هنوز همۀ ابعاد آن روشن نشده، تاریخ جعل می کنند تا بتوانند از نمدِ تاریخ کشوری کلنگی کلاهی برای خود بدوزند. ملتی که دانشگاه آن نتواند تاریخ خود را بنویسد دلالان انترناسیونال ورشکسته برایش تاریخ می نویسند و با این تاریخ‌نویسی انتقام شکست خود را از کشوری می گیرند که رفقای آبراهامیان نتوانستند آن را دست بسته تحویل کشور شوراها بدهند.

یرواند آبراهامیان، تاریخ ایران مدرن، ترجمۀ محمد ابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی ۱۳۸۹، چاپ چهارم.

https://t.me/jtjostarha