- صدای آلمان ـ شنیدهایم شما به شعر علاقه زیادی دارید. شما در این حال و هوای ۸۰ سالگی چه شعری را زمزمه میکنید؟
همایون ـ چندین شعر دارم این روزها میخوانم.
- صدای آلمان ـ به خیام هم مثلاینکه خیلی علاقه دارید.
همایون ـ بله ولی از همه بیشتر به فردوسی. یک شعری هست راجع به فریدون. حالا چرا فریدون؟ این روزها یک مقالهای نوشتم و فریدون را در آنجا آوردهام. بعد فریدون که آمد، آن بیت فردوسی هم آمد
جهان را چو باران به بایستگی
یعنی همانقدر که باران برای جهان لازم است
روان را چو دانش به شایستگی
یعنی همانطور که دانش شایسته روان است… این شعر همینطور میگردد در ذهن من
اصلاً چطور ممکن است انسانی یک همچین چیزی به عقلش برسد.