«

»

Print this نوشته

متن اعلامیه رضاخان سردار سپه وزیر جنگ درباره مسبب کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹

آیا با حضور من، مسبب حقیقی کودتا را تجسس کردن مضحک نیست؟‌ ‌

‌ ‎

آری تحمل این شدائد و مظالم برای من و هرکس که خود را پروردۀ این آب‌وخاک می‌داند کمرشکن و طاقت‌فرسا بود و بالاخره با حقوق بشریت من مخالف بود که بینم و مشاهده کنم یک جمعی پست‌فطرت دون‌همت نالایق، رشتۀ ارکان مملکت را گسسته و درصدد آن هستند که به حیات استقلالی مملکت و ملت خاتمه داده و در تمام موارد مختصر نفع شخصی را بر ارکان یک مملکت سه هزار ساله ترجیح و مرجح سازند. مسبب حقیقی کودتا همین عواملی هستند که هزار یک آنرا در ضمن این ابلاغیه ملاحظه می‌کنید و در تحت تأثیر همین عوامل بود که من به لطف خداوندی پناه برده و با عقیده راسخ و عزم جازم درصدد برآمدم که به آن دوران سیاه خاتمه داده آبروی از دست رفتۀ نظام را عودت و با شهامت همان‌ها حیات مملکتی را تجدید نمایم.

RKMoD

مسبب کودتا

«از آنجائی که، اثرات دورۀ انحطاط، مفهوم و معانی عقاید را از اغلب سلب کرده، و یک‌رشته کلمات و الفاظ خالی از معنی، قائم‌مقام حقایق قرارداده است، و از آنجائی که به‌واسطۀ همان تأثیرات تدنی و انحطاط اغراض انفرادی بالمره جایگزین سعادت جماعت شده است، اینست که در بعضی از جرائد مرکزی پس از یک سال تمام که از مدت کودتا گذشته، تازه دیده می‌شود که مسبب حقیقی کودتا را موضوعی مباحت خود قرارداده، و در اطراف آن قلمفرسائی می‌کنند.

من اگر می‌دانستم، کهِ جرائد مذکوره قائد عقاید جمعیت و پیشوای افکار امت شناخته می‌شوند. و از روی منطق و برهان می‌خواهند وارد در فلسفۀ ظهور کودتا بشوند فوق‌العاده مشعوف می‌شدم، که اصل سبب را به معرض افکار عمومی گذارده، و حقایق را بی‌پرده آشکارسازم. اما چون از ارتباط مدلول بعضی از جرائد، با افکار ملی و عمومی مردد هستم، و به‌علاوه به‌طورقطع و وضوح می‌بینم که این موضوع مهم وسیلۀ سوءاستفاده ارباب جرائد مزبور و بروز اغراض و حملات شخصی آنها و تحریک باطنی ایادی سایرین شده است، این است که بدواً از استفهام و ذکر این سؤال ناچارم.

آیا با حضور من، مسبب حقیقی کودتا را تجسس کردن مضحک نیست؟

اگرچه من به صفای نیت و خلوص عقیده و احساسات ایرانیت و ایران‍پرستی خود تکیه داده، خدای بصیر و وجدان بی‌آلایش را سرلوحۀ رفتار و عقاید خویش قرار داده‌ام، و هر چشم بینا و گوش شنوائی را به محکمۀ قضاوت دعوت می‌کنم، و به‌اضافه، منتشرات اوراقی را که ارتباط به هر مسلک و جمعیتی مطرود، و نمایندۀ احساس ساختگی (نه فکر) یک نفر واحد شناخته می‌شوند، در درجۀ صدم از اهمیت تشخیص خواهم داد معهذا صاحبان همین اوراق هم خوبست، به جنبۀ فکری خود، اگر متکی به یک معلوماتی است، مراجعه کرده، عمداً اشتباه نکنند که موضوع مهم کودتا در دسترس اقدام هرکسی نبوده، اشخاصی می‌توانستند مبادرت به این اقدام نمایند، که ظلم خارجی و بی‌لیاقتی زمامداران داخلی را از روی قلب عقیده تشخیص داده باشند!

کسانی مسبب این اقدام می‌توانستند بشوند، که تمام عمر خود را جزو صف و قشون صرف کرده، اغراض حقیقی مستشاران خارجی را، از هر طبقه و صنفی بودند در خرابی بنیان این مملکت، عملاً استنباط کرده باشند.

اشخاصی می‌توانستند، در مقام اجرای این مقصود برآیند که مدت‌العمر در کوه و بیابانها جان خود را در راه این مملکت بر کف دست گرفته، و تشخیص داده باشند که زمامداران نالایق پست‌فطرت، تمام آن فداکاریها را به هیچ شمرده، و تمام زحمات صاحب‌منصبان و افراد قشونی را فدای صد دینار منفعت خود نموده‌اند.

آری! هرکس نمی‌توانست پردۀ این شئامت‌کاری‌ها را دریده، دستهای خارجی را از گریبان این مملکت بیچاره قطع، و به خودسری و بی‌لیاقتی و منفعت‌طلبی مزدوران داخلی خاتمه دهد. این یک فکری نبود که در اثر گردش در باغ گلستان و اطاقهای گرم انشاد شده باشد. کسی را در این مورد یارای اقدام و عمل بود که بدبختی و بیچارگی نفرات زحمت‌کش قشون را در جلوی چشم، بطور عبرت دیده، و تمام آن بیچارگی‌ها را با تعیشات لاابالیانه، و هیولاهای غریب و عجیب کرسی‌نشینان تهران، موازنه، کرده باشد. بی‌جهت اشتباه نکنید و از راه غلط مسبب کودتا را تجسس ننمائید. با کمال افتخار و شرف به شما می‌گویم‌ که مسبب حقیقی کودتا منم، و با رعایت تمام این معنی، این راهی است که من پیموده‌ام و از اقدامات خود ابداً پشیمان نیستم. اگر علی‌الظاهر، یکی دو نفر را دیدید که چند صباحی عرض‌اندام کردند، و سطحاً راهی پیمودند، نه این بود که اعماق قلب آنها در نظر من مخفی و مستور باشد. همه را می‌دانستم، و استنباط کرده بودم فقط احتیاجات موقع مرا ملزم می‌کرد موقتاً دست خود را بر سینۀ آنها آشنا نسازم. تا زمانیکه ایران را آئینۀ فداکاری‌های خود قرار داده، و نامحرمان را از محل انس خارج سازم، چنانکه دیدید و شنیدید.

اینک اگر به مسبب حقیقی کودتا اعتراض دارید، به‌جای آنکه هرروز در اوراق جرائد به مقام تفتیش و تفحص برآئید، بدون اندیشه، مستقیماً به من مراجعه کرده، با نهایت مهربانی اعتراضات خود را از من جواب گرفته، و آنچه را که خودتان هم می‌دانید، و قلباً تصدیق می‌کنید دوباره از من بشنوید، و چنانکه گفتم، اثرات دورۀ انحطاط متأسفانه الفاظ و لغات را قائم‌مقام معانی و حقایق قرارداده، و کمتر کسی است که بخواهد، وارد در مرحلۀ حقیقت گشته، سپس در مقام تثبیت عقیدۀ خود برآید. ولی باید دانست که به یک سلسله الفاظ مجوف چسبیدن، و از محیط فکر و حقیقت دوری جستن، کار خردمندان نیست.

در این صورت، از حملۀ به اشخاص غیرمتجانس، اگر به فلسفۀ کودتا اعتراضی دارید عل‌التحقیق فرع سبک‌مغزی شما خواهد بود و این یک نوع بروز احساسی است که ابداً به جنبه‌های فکری و تعقل شما مربوط نیست و اگر اندکی قوۀ مخیله خود را حکم قضیه قرار دهید، می‌دانید که اضمحلال وطن داریوش، براثر، حرکات ناخلفان داخلی و اعمال نفوذ خارجی، در شرف تثبیت، و فقط مشت خداوند متعال بود که هویت ناخلفان و زمامداران بی‌عرضۀ دون‌همت را در پیشگاه عموم ملت آشکار و باز با مشیت خدای ایران است که در تحت تأثیر همین اقدام، می‌رویم حیات ازدست‌رفتۀ خود را به جهانیان اثبات نمائیم.

من از اقدامات خود در پیشگاه عموم ابداً شرمنده نیستم و با نهایت مباهات و افتخار است که خود را مسبب کودتا به شما معرفی می‌کنم.

این یک فکری نبود که فقط در سوم حوت سال گذشته در دماغ من تأثیر کرده باشد. این یک عقیده نبود که در تحت تأثیر افکار دیگران به من تحمیل‌شده باشد بدبختی نوع ایرانی مخصوصاً نفرات قشونی را من از چندین سال قبل احساس کرده بودم و اشخاصی که لیاقت شنیدن آن را از من داشتند همه می‌دانستند که تحمل شقاوت کاری خارجیان و مملکت فروشی پست‌فطرتان داخلی برای من امری بس صعب و دشوار بود و در تمام میدانهای جنگ، دفاع مرا در مقابل این شدائد می‌دیدند. من نمی‌توانستم تحمل نمایم که نفوس بیچارۀ ایران و هموطنان بدبخت من به معرض بیع فروش اجابت درآمده، و پست‌فطرتان تهران هم اسناد این مبایعه را امضاء می‌نمایند.

من نمی‌خواستم مشاهده کنم که یک ایالت مهمی مثل گیلان در آتش بیداد جمعی یغماگر مشغول سوختن است و رمامداران مرکز تمام این خانه‌خرابیها را اسباب تفریح خود در هیئت و سایر مجالس قرار داده، و بجای قلع‌وقمع و سرکوبی آنها در مشارکت بر عُمال یغماگران نیز، بر وجاهت ملی خود می‌افزایند.

برای من طاقت‌فرسا بود که این ملت بیچاره سالی ده کرور تومان مخارج قشون را از بیوه‌زن‌های فقیر کرمان و بلوچستان دریافت و تأدیه نموده و آن‌وقت یک نفر دزد ده سال، در اطراف قم . کاشان و تا دروازۀ تهران، مشغول شرارت و راهزنی و سپس بعضی از مرکزیان را هم در تمام دزدیها، شریک و انباز ببینم.

هیچ ذیحسی تصدیق آن را نمی‌کرد که لشگریان بیچاره، از صاحب‌منصب و تابعین در تمام جنگها لگدکوب خارجی و داخلی گشته، فوج فوج قربانی بدهند و در مرکز دولت بلع حقوق آنها را اولین وظیفۀ خود قرارداده، برای مناصب و درجات باشرف نظامی چوب حراج در دست گرفته و هرروز یک عده سردار و صاحب‌منصبان خود را بیرون بیندازند، آبروی دولت و ملت ایران را در نزد اجانب ریخته و خون هر نظامی فداکاری را در عروق آنها منجمد نمایند. قشون برای هر مملکتی لازم و همه این حرف را من‌باب هوس و برای کسب وجاهت ملی می‌سرودند ولی در همان حین با تمام قوا با فناء و اضمحلال قشون کوشیده، جیب خود را پر و قلب هر نظامی وطن‌پرستی را می‌شکافتند و دنباله را با کمال بی‌آزرمی و بی‌شرمی به جائی ممتد کردند که کلمه قشون (همان کلمه که در تمام عالم با قید شرف و افتخار تلقی می‌شود به پاسبانی حقیقی ملت و مملکت معرفی می‌گردد) جز تخفیف صاحبان آن رسم دیگری را متضمن نبوده و در مقابل تمام صنوف و طبقات مسلوب‌الاعتبار شده بودند.

آری تحمل این شدائد و مظالم برای من و هرکس که خود را پروردۀ این آب‌وخاک می‌داند کمرشکن و طاقت‌فرسا بود و بالاخره با حقوق بشریت من مخالف بود که بینم و مشاهده کنم یک جمعی پست‌فطرت دون‌همت نالایق، رشتۀ ارکان مملکت را گسسته و درصدد آن هستند که به حیات استقلالی مملکت و ملت خاتمه داده و در تمام موارد مختصر نفع شخصی را بر ارکان یک مملکت سه هزار ساله ترجیح و مرجح سازند.

مسبب حقیقی کودتا همین عواملی هستند که هزار یک آنرا در ضمن این ابلاغیه ملاحظه می‌کنید و در تحت تأثیر همین عوامل بود که من به لطف خداوندی پناه برده و با عقیده راسخ و عزم جازم درصدد برآمدم که به آن دوران سیاه خاتمه داده آبروی از دست رفتۀ نظام را عودت و با شهامت همان‌ها حیات مملکتی را تجدید نمایم.

من به پیشرفت منظور و مقصود مقدس خود مطمئنم در تمام موارد از خدای ایران و روح ملیت خود استمداد می‌جویم زیرا غیر از این دو نقطه اتکاء به هیچ نقطه‌ای متکی نبوده و نخواهم بود، در این صورت به تمام ارباب جرائد و صاحبان احساس پیشنهاد می‌کنم که پس از این ابلاغیه و معرفی مسبب حقیقی کودتا و سابقه‌ای که به احوال من حاصل کردند، دیگر هر عنصر غیر مانوسی را سبب حقیقی این امر تشخیص نداده بفهمند که مبارزه با عوامل مؤثر جز از قلوبی که قابلیت تأثیر را داشته باشد تراوش نخواهد کرد.

بازهم اشتباه نکنید بعضی اشخاص کوچکتر از آن بوده و هستند که یک ارادۀ منتظم نظامی را با ارادۀ و عقاید خویش مربوط ساخته و به‌علاوه، به مقام نظامیان فداکار نیز والاتر از آن بود که با اراده‌های خفیفه متحرک باشد.

اکنون اگر به ساده‌لوحی خود در انتشار این افکار تردیدی نداشته باشید می‌توانید قطعاً بدانید که اشخاص آلوده به غرض و عناصری که به دست دیگران متحرک باشند در دنیای تاریخ هرگز دوام و بقائی را همراه نبوده و حقایق معنوی را حتماً به القای شبهات نمی‌توان برای همیشه مستور و مکتوم داشت.

اینک در پیشرفت مقاصد ملی خود قلباً از حی ذوالجلال استعانت جسته و به تمام هموطنان عزیز عموماً اطلاع می‌دهم که با مسبب حقیقی کودتا هرکس اعتراضی و اشتباهی دارد به خود من مراجعه نموده و چون در ضمن تمام گرفتاریهای دیگر برای من غیرمقدور است که هرروز در جراید به مقام رفع شبهات خصوصی برآیم صریحاً اخطار می‌کنم که پس از این برخلاف ترتیب فوق در هریک از روزنامه‌ها از این بابت ذکری بشود به نام مملکت و وجدان آن جریده را توقیف و مدیر و نویسندۀ آن را هم هرکه باشد تسلیم مجازات خواهم نمود.

وزیر جنگ ــ رضا

دویم برج حوت ۱۳۰۰

(برابر ۲۳ جمادی‌الثانی ۱۳۴۰ ق)

به نقل از: روزشمار تاریخ ایران / از مشروطه تا انقلاب اسلامی / جلد اول / باقر عاقلی / ص ۵۰۶