«

»

Print this نوشته

خطابه تاجگذاری اعلیحضرت رضاشاه کبیر / محمدعلی فروغی

ملت ایران باید بداند و البته خواهد دانست که امروز تقرب به حضرت سلطنت به وسیله تأیید هواهای نفسانی و استرضای جنبه ضعف بشری سلطان و تشبثات گوناگون و توسل به مقامات غیر مقتضیه میسر نخواهد شد بلکه یگانه راه نیل به آن مقصد عالی احراز مقامات رفیعه هنر و کمال و ابراز لیاقت و حسن نیت و درایت در خدمتگزاری این آب و خاک است خادم محترم و عزیز و خائن خوار و خفیف خواهد بود

foroughi1

خطابه تاجگذاری اعلیحضرت رضاشاه کبیر

یکشنبه چهارم اردیبهشت ماه ۱۳۰۵

محمدعلی فروغی

 

نخستین سخن چون گشایش کنم‌        ‌جهان آفرین را ستایش کنم

جهان دار بر داوران داور است‌       ‌ز هر برتری جاودان برتر است

این تاج وتخت که امروز به مبارکی و میمنت بوجود مسعود اعلیحضرت همایون شاهنشاهی خلدالله ملکه و سلطان مزین می‌شود یادگار سلاسل عدیده از ملوکان نامدار و جمعی کثیر از سلاطین عظیم‌الشأن است که از دیر زمانی آوازه این سرزمین را در دنیا به نیکی بلند نموده و قوم ایرانی را به مدارج عالیه مجد و شرف رسانیده‌اند، جمشید و فریدون پیشدادی و کیکاوس و کیخسرو کیانی را اگر موضوع افسانه‌های باستانی بخوانند در باره رفعت مقام کورش و داریوش هخامنشی شبهه نمی‌توانند که مصداق‌الفضل ما شهدت به لاعداء گردیده و در ۲۵ قرن پیش به تصدیق دشمنان معظم‌ترین دولت دنیا را تأسیس نموده و عرصه پهناوری را که یک حد آن چین و هند و حد دیگرش روم و یونان بود جولانگاه رشادت و شهامت ایرانیان ساخته و آثار حیرت‌انگیزی مانند عمارت تخت جمشید و نقوش بیستون از خود باقی گذاشته و مزایای جهانگیری و جهانداری را در وجود خود جمع نموده‌اند.

ذکر اسامی اردشیر و شاهپور ذوالاکتاف بخاطر می‌آورد که چگونه پادشاهان ساسانی سر بسر امپراطوری‌های رم می‌گذاشتند و همواره دست تعدی و تجاوز آنان را از خاک پاک ایران کوتاه می‌نمودند.

خسرو انوشیروان نام نامی خود را مرادف عدل و داد قرار داده علم و حکمت را اگر چه در هند و روم بوده به مملکت خود جلب نموده و در عالم انسانیت دارای آن مقام و منبع گردیده که سیّد کائنات صلی‌الله علیه و آله و سلم به دوران او نازیده است خسروپرویز دربار ایران را به ثروت و حشمت و جلال بی‌نظیر معرفی کرده، امراء سامانی و دیلمی مانند عمربن احمد و عضدالدوله عشق و شور ایرانی را بهترپروری و آبادی و عمران ثابت نموده‌اند.

شاه اسماعیل صفوی خود را جوهر غیرت و رشادت قلمداد کرد و شاه‌عباس کبیر نمونه کاملی از مملکت‌داری و رعیت‌پروری و سیاست‌مداری بدست عالمیان داده است.

حکمت بالغه خداوند جلت قدرته چنین مقتضی است که احوال ممالک و امم نیز مانند اوضاع طبیعت زیر و رو و نشیب و فراز داشته باشد گاهی به اوج ترقی و تمکن و قدرت صعود کنند و زمانی به حضیض ضعف و مسکنت نزول نمایند. مملکت و ملت ایران نیز از این قاعده کلی مستثنی نبوده ولیکن فضل الهی همیشه شامل حال ما گردیده و اگر وقتی به حکمت دری را بسته پس از چندی به رحمت در دیگری گشوده و در طول ادوار قصیر یا طویل از پستی و انحطاط رادمردان سترگ بوجود آورده است که دوره سربلندی و سعادت را برای اهل این سرزمین تجدید نموده‌اند.

ظهور اردشیر بابکان پس از زمان انحطاط سلسله اشکانی و شاه اسماعیل صفوی بعد از دوره تطاول مغول و انقلابات ناشیه از آن و نادرشاه افشار در دنباله فتنه افغان بهترین امثلۀ این قضیه و شاهد این مدعی می‌باشد.

شهریارا

انعقاد این محفل عالی که وجود ملت ایران با قلبی سرشار از شادی و مسرت و صمیمیت حسن ارادت در آن شرف حضور یافته و مقارن این احوال عموم اهل مملکت در سرتاسر ایران به جشن و سرور اشتغال دارند و دوستان خارجی ما نیز با شوق و ذوق وافر در این شادمانی شرکت می‌نمایند تنها برای آن نیست که یک پادشاه نو به تخت این سلطنت کهن‌ پای می‌نهد و تاج کیانی بر سر می‌گذارد بلکه برای آن است که به این ملت ستمدیده بشارت رسیده است که بار دیگر آب رفته بجوی آمده و بخواست خداوندی روزگار حرمان و محنت سپری شده و ایام سربلندی و عزت روی نموده است.

مبشر این نوید و علل این مژده که جان فشاندن بر آن رواست عملیات متحیرالعقول ذات مقدس ملوکانه است که در گشودن ابواب خیر بر روی این ملت در مدتی قلیل راهی طویل پیموده و در موقعی که هیچگونه ترقب و انتظاری نبود بلکه علائم یأس و نومیدی از همه طرف هویدا بود دست همت از آستین غیرت درآورد و وسایل قدرت و دقت و سعادت ملت را از سرحد عدم به اقلیم وجود ساییده به مدارج عالیه ارتقاء داد و به این موجب وارث بالاستحقاق تاج کی و تخت جم گردید.

شاهنشاها

ملت ایران می‌داند که امروز پادشاهی پاک زاد و ایرانی نژاد دارد که غمخوار او است و مقام سلطنت را برای هوای نفس و عیش و کامرانی خویش احراز ننموده بلکه در ازای زحمات و مجاهدت فوق‌العاده‌اش در راه احیای ملک و دولت و برای تکمیل اجرای نیات مقدسه خود در فراهم ساختن اسباب آسایش ابناء نوع و آبادی این مرز و بوم دریافته است.

ملت ایران می‌داند که ذات شاهانه با آن که وظیفه خود را نسبت به وطن بطور وافی و اکمل قبلاً ادا فرموده‌اید و پس از تحمل این همه متاعب و به کاربردن آن اندازه مساعی بر حسب قاعده حقاً برای وجود مبارک نوبت استراحت و فراغت رسیده مهذا آن ضمیر منیرانی از خیال رعیت آسوده نیست و دائماً در فکر بهبودی احوال آنان است و اگر هر آینه بواسطه موانع طبیعی با فقدان وسایل و اسباب در انجام منظور همایونی راجع به اصلاح امور مملکتی اندک تأخیر و تأنی حاصل شود خاطر مقدس مکدر و قلب مبارک متألم می‌گردد.

ملت ایران می‌بیند که امروز به فیض وجود شاهنشاهی فایض شده که رفتار و گفتارش برای هر فردی از افراد و هر جمعیتی از جماعات باید سرمشق واقع شود و اگر طریق‌الناس علی دین ملوک به پیماید همانا به سرمنزل سعادت و شرافت خواهد رسید.

ملت ایران باید بداند و البته خواهد دانست که امروز تقرب به حضرت سلطنت به وسیله تأیید هواهای نفسانی و استرضای جنبه ضعف بشری سلطان و تشبثات گوناگون و توسل به مقامات غیر مقتضیه میسر نخواهد شد بلکه یگانه راه نیل به آن مقصد عالی احراز مقامات رفیعه هنر و کمال و ابراز لیاقت و حسن نیت و درایت در خدمتگزاری این آب و خاک است خادم محترم و عزیز و خائن خوار و خفیف خواهد بود و به همین سبب در سایه توجهات ملوکانه دولت خدمتگذاران لایق صدیق پرورش داد و ملت قابلیت و استعداد خود را نمودار خواهد ساخت و یقین آن است که نیت پاک اعلیحضرت همایونی افراد ملت و چاکران درگاه را نیز در شاهراه صحت و استقامت هدایت خواهد نمود و روح آن بزرگواران اعلاشان که اکنون وجود مبارک به حق برجای تکیه می‌زند شاد و خرم خواهد گشت.

شاهنشاها

همه کس انصاف خواهد داد که سخن بیهوده و گزاف نه گفتم و اینک از روی دل و جان زبان به دعا گشوده عرض می‌کنم:

ز دیدار تو تاج روشن شده است          ‌ز بدها تو را بخت جوشن شده است

سرت سبز بادا دلت پر ز داد‌            ‌جهان بی سرو افسر تو مباد

تو را با جاویده تخت و کلاه‌            ‌که شایست تاجی و زیبای کلاه

خداوند پیروز یار تو باد‌               ‌دل زیر دستان شکار تو باد

منبع: مقالات محمدعلی فروغی