مصالح ملی ایران ایجاب میکرد که منطقۀ شیخنشینهای خلیج فارس در تمامیت آن در نظر گرفته شود و میان سیاستهای ایران در شیخنشینها و روش آن در بحرین همآهنگی بوجود آید. ما در این کار اکنون موفقیت یافتهایم، با تصمیمی که به هیچ روی آسان نبوده است.
هدفهای ملی ما
آیندگان ۱۱ فروردین ۱۳۴۹
داریوش همایون
تنها تحولات آینده، کاربردهای تصمیم ایران را به حل مسئله بحرین، در صورت تمام آشکار خواهد کرد. دوراندیشی و ظرفیتی که در برخورد با این موضوع سرشار از عوامل احساساتی که نشان داده شده به خودی خود ستودنی است. ولی خدمتی که همین یک تصمیم به مصالح ایران و ایرانیان در یک منطقه حیاتی خواهد کرد از آن ستودنیتر خواهد بود. ما شاید هنوز به درستی ندانیم که چه دشواریها را از پیش پای خود برداشتهایم.
مسئلۀ بحرین تا کنون به دست عوامل استعماری سلاحی بود که برای تضعیف موقعیت ایران در خلیج فارس از یک طرف و برانگیختن اعراب بر ضد ایران، چه در خلیج فارس و چه در دنیای عربی، از طرف دیگر استفاده میکردند. حکومتهای پیاپی ایران در طول صدوپنچاه سال تصمیم گرفتند که در این باره تصمیمی نگیرند. ولی این در واقع دست دشمنان ایران را نیرومندتر میکرد.
امروز در آستانۀ خروج نیروهای انگلیسی از خلیج فارس ما میتوانیم به عظمت لطمهای که بیتصمیمی صدوپنجاه ساله به ما زده است پی ببریم. در سرزمینهای وسیعی در همسایگی خودمان تا همین اواخر عملاً هیچ نفوذ اقتصادی، رابطۀ سیاسی و زمینۀ فرهنگی نداشتهایم. در برابر ما دیواری کشیده بود که در آن مسئولیت خود ما چندان از حریفانمان کمتر نبود.
اما با آن که کاستی گرفتن سلطۀ انگلستان بر خلیج فارس میدان عمل ما را گسترش داد، آینده به هیچ روی روشن نبود. هیچ دلیلی وجود نداشت که گذشته همچنان تکرار نشود و در مقیاسهایی بزرگتر و خطرناکتر. ایران در برابر مشکلی مانند بحرین سه راه میتوانست اختیار کند: ادامۀ بیتصمیمی گذشته ـ که هیچ سودی نداشت، اما همۀ زیانها را داشت؛ دستزدن به زور ـ که علاوه بر مباینت با اصول سیاست ایران، ما را درگیر مبارزات بیهوده و زیانبخشی برای همۀ منطقه میکرد، و راهی که سرانجام برگزیده شد، یعنی واگذاشتن امر به خود مردم بحرین.
این راه سومی ممکن است به پیوستن بحرین به ایران بیانجامد که پیروزی بزرگی خواهد بود. در واقع انتظار بر اینست که در سایۀ بینظری سازمان ملل متحد مردم بحرین علائق ملی خود را بتوانند ابراز کنند و به میهن باستانی خود بازگردند. اما در عین حال ممکن است بحرین را مستقل و احیاناً عضو فدراسیونی از امیران خلیج فارس برجای گذارد که آن نیز در نهایت به تثبیت وضع خلیج فارس، شناخته شدن جای واقعی قدرتهای منطقهای و تحقق هدفهای ملی ایران منجر خواهد گردید.
این هدفهای ملی ایران چیست؟ بسیار کوتهبینانه خواهد بود که ما هدفهای ایران را در خلیج فارس به بحرین محدود کنیم. کرانۀ جنوبی خلیج فارس در سیاستهای ایران مهمترین جا را دارد. در سراسر این منطقه ایرانیان زندگی میکنند و سهم بزرگ در رفاه آن دارند. تجارت ایران باید جای عمدهای در زندگی اقتصادی این سرزمینها داشته باشد. به برقراری نزدیکترین روابط بازرگانی و اقتصادی با آنها باید اولویت داده شود. حقوق مدنی و فرهنگی ایرانیان مقیم شیخنشینها باید از هر جهت محفوظ بماند و یک محیط دور از تبعیض و سختگیری برای آنان تضمین شود.
علاوه بر این ایران نگران امنیت و استقلال خود شیخنشینهاست. هیچ قدرت خارجی نباید بر آنها تسلط یابد و جای خالی انگلستان را پرکند. اختلافات میان آنها نباید به جایی رسد که مداخلهجویان یا خرابکاران فرصت رخنه و نفوذ پیدا کنند. شیخنشینها باید از حوزۀ عمل رژیمهای دستنشاندۀ خارجی مانند عراق بدور مانند.
تحقق این هدفها تنها در دو صورت ممکن است ـ با غلبۀ بی چون و چرای نظامی که تا آنجا که به ایران ارتباط دارد بکلی خارج از موضوع است و یا ایجاد یک محیط دوستی و همکاری و اعتماد که ایران بتواند در آن به انجام مسئولیتهای خود در خلیج فارس بپردازد و نیروی همۀ کشورهای منطقهای را به خاطر مقاصد مشترک تجهیز کند.
این محیط دوستی و اعتماد با وجود مسئلۀ حل نشدۀ بحرین که چون خاری بر گلوی همۀ خلیج فارس رفته است غیر ممکن میبود. امکان نداشت که ایران به یکدست در مبارزۀ “چنگ و دندان” در بحرین درگیر باشد و به دست دیگر دوستی و مسالمت و اعتماد در سرزمینهای مجاور آن بپراکند.
مصالح ملی ایران ایجاب میکرد که منطقۀ شیخنشینهای خلیج فارس در تمامیت آن در نظر گرفته شود و میان سیاستهای ایران در شیخنشینها و روش آن در بحرین همآهنگی بوجود آید. ما در این کار اکنون موفقیت یافتهایم، با تصمیمی که به هیچ روی آسان نبوده است.
به جای رگهای برجستۀ گردن وشعارهای حماسهآمیز احساساتی، ما منطق سرد سیاستمداری و دل گرم انسانی را پیش آوردهایم.