فدرالیسم قومیـ زبانی راه حل نیست!
علی کشگر
نوشته کوتاه آقای هیمن سیدی را با عنوان «فدرالیسم و داریوش همایون» در سایت اخبار روز خواندم و ساعاتی بعد مقالهی آقای ف ـ تابان را با عنوان «انتخاب سیاه» در همین سایت، که در چهارچوب موضوع نوشته آقای هیمن سیدی به قلم کشیده شده است. فرصت را مناسب دیدم در نوشتهای کوتاه مسائلی را با آقای هیمن سیدی در میان بگذارم. البته مواردی مربوط به آن بخش از نوشته ایشان که به امر فدرالیسم پرداخته است. اما برای پرداختن به موضوعات مورد نظر لازم است به نکاتی هر چند گذرا اشارهای داشته باشم.
مشکل عمده جامعه سیاسی ما عدم درک درست از معنای درست مفاهیم میباشد. کسانی توجه ندارند که مفاهیم جان دارند و با بکارگیری آنها به پدیدههای اجتماعی ـ سیاسی جان میبخشند و یا جان میستانند. توجه ندارند وقتی ایران را کشور «کثیر الملله» مینامند و سرود «ستم ملی» سر میدهند، «حق تعیین سرنوشت» و اختیار جدائی را برای «مناطق ملی» برسمیت میشناسند، در تدارک استقرار فدرالیسم قومیـ زبانی هستند و «حاکمیت» را برای «مناطق ملی» امری الزامیمیدانند، به تجزیه طلبی جان بخشیده و در فرصت مناسب که «فاکتورهای بینالمللی، منطقهای و داخلی» بسودشان عمل کند از تمامیت ارضی جان خواهند ستاند. دوستان توجه نمیکنند که حاکمیت مفهومی است انتزاعی و «…شامل آن قلمروی از کاربرد قدرت است که در آن، بنا به حقوق بینالملل، دولت خودمختار است و زیر نظارت قانونی دولتهای دیگر… نیست.» و شامل «استقلال سیاسی و قضائی در یک جامعه سیاسی» است، یعنی دارای جغرافیای سیاسی، به عبارت دیگر دارای کشور است و در حوزه داخلی «شامل همه اختیارهایی ست که هر دولتی بر شهروندان خود یا بر خارجیان ساکن کشور… دارد.» و در حوزه بینالمللی «شامل حق داشتن روابط با دولتهای دیگر با بستن قرارداد یا اعلان جنگ است.»
به نظر میرسد لازم است برای روشن شدن ذهن آقای ف ـ تابان و در پاسخ به پرسش ایشان در مقاله «انتخاب سیاه» و برای نشان دادن «متر و معیار… برای «تجزیه طلب» خواندن دیگران» و اینکه فدرالیسم آنان «کفر زندیق» و «شکلی از تجزیه طلبی» است و از همین رو عاقبتی فاجعهبار و خونین ببار خواهد آورد، نمونههایی از سخنان سخنگویان بزرگترین نیروی قومی ـ زبانی ــ حزب دمکرات کردستان ایران ــ را با هم مرور کنیم تا «داغ» تجزیه طلبی که بر «پیشانی» آنها نقش بسته برای چشمان کم سوی کسان برای چندمین بار روشن شود هرچند که؛ بیداد است صوت داود برای کر مادر زاد!
و اما نمونههای «داغ» بسته بر پیشانی:
در نشریه شماره ۲۵ تلاش در گفتگو با عبدالرضا کریمی یکی از مسئولین بالای حزب دمکرات کردستان مصاحبهگر تلاش از او سئوال میکند:
«اقای کریمی توضیح دهید که این “مسئله کرد” چیست؟»
وی پاسخ میگوید: «مسئله این است که کردهایی هستند که سابقا همه اینها در کشوری زندگی میکردند بنام ایران. نصف آنرا عثمانیها بردهاند، سوریه از عثمانیها درست شده، عراق از عثمانی ساخته شده و مقداری از آنهم در ارمنستان است. و این قوم را تکه تکه کردهاند. خوب این تکههای پاره کوشش میکنند برای خودشان که یک قوم هستند، یک زبان دارند و یک فرهنگ دارند بر اساس حقوق بشر و میثاقهای الحاقی آن تا حد داشتن یک مملکت هم پیش روند. این حق آنهاست و یک چیز اصولی و کلی است که ما آن را قبول داریم. هر آدم معقول سیاسی هم آنرا قبول دارد.»
آقای مصطفی هجری دبیرکل حزب دمکرات کردستان ایران در کنفرانس «استقلال کرد، دمکراسی و آرامش منطقه» در قسمتی از سخنرانیش بطور شفاف درخواست حزب دمکرات کردستان را چنین ارائه میکند:
«حزب دمکرات کردستان ایران حق تعیین سرنوشت در همهی اشکال آن منجمله کسب یکپارچگی همهی بخشهای کردستان و ایجاد دولت مستقل کردی در خاورمیانه را حق مسلم ملت کرد دانسته و سوای آن براین باور است کههمهی بخشهای کردستان نیز حق تشکیل دولت مستقل در شمال، جنوب، شرق و غرب کردستان را دارا میباشند. اما علیرغم اعتقاد راسخ حزب دمکرات کردستان ایران به این حقوق تاکنون این حزب مبارز شعار کردستان مستقل را مطرح نساخته است. مطرح نساختن این شعار از سوی حزب دمکرات کردستان ایران به این مفهوم نیست که این حزب مبارز استقلال کردستان را حق ملت کرد نمیداند، بلکه چنین شعاری از سوی حزب دمکرات کردستان ایران با توجه به فاکتورهای بینالمللی، منطقهای و داخلی و همچنین مدنظر قرار دادن وضعیت ژئوپولیتکی خاورمیانه و کردستان بوده و با وجود این عوامل حزب دمکرات شعار استقلال طلبی را برای مردم کردستان و بویژه مردم کردستان ایران مناسب ندانسته است.» «تلاش شماره ۲۵»
اجازه دهید بازهم برای «شفاف»تر شدن «درخواستها و مطالبات» حزب دمکرات کردستان به گفته آقای خسرو عبداللهی عضو علیالبدل کمیتهی مرکزی و مسئول بخش روابط حزب دمکرات کردستان ایران در خارج اشارهای داشته باشیم. ایشان در کنفرانس «حل مسئلهی کرد در چهارچوب دمکراتیزه کردن خاورمیانه» که در یکی از سالنهای پارلمان ملی فرانسه در ۲۹ نوامبر سال ۲۰۰۵ برگزار گردیده بود مطالبات حزب دمکرات کردستان را چنین فرموله میکنند:
«آقای رئیس! خانمها و آقایان! دوستان گرامی!
همچنانکه میدانید، در حال حاضر کردها، چه در سطح منطقهای و چه در سطح جهانی، بزرگترین ملت را تشکیل میدهند که فاقد حاکمیت ملی هستند. سرزمین شان بین چند کشور تقسیم شده است حکومتهای این بخشها (بجز کردستان عراق) حکومتهایی مستبد و توتالیتر میباشند که مطالبات دمکراتیک این مردم را با خشونت تمام سرکوب میکنند. متأسفانه، تاریخ ملت کرد از این نظر، تاریخی پر از تراژدی، قتل و عام و مملو از جنایات هولناک میباشد. با توجه به تجزیهی سرزمین کردستان برخلاف ارادهی مردم آن و با توجه به ستمها و ددمنشیهایی که نسبت به این مردم صورت گرفته و امروزه در ایران، ترکیه و سوریه همچنان ادامه دارد و نیز با توجه به اینکه حق تعیین سرنوشت ملل توسط جامعهی بینالمللی برسمیت شناخته شده، میتوان گفت که تشکیل حکومت مستقل کرد در هر کدام از بخشهای آن و یا الحاق حکومت هر چهار بخش آن به یکدیگر و تأسیس حکومت واحد، حق مسلم و مشروع ملت کرد میباشد. ….»
****
البته آقای هیمن سیدی در نوشته خود مفاهیم و سخنانی را که مسئولین حزب دمکرات کردستان در نقل قولهای فوق به زبان راندهاند، مورد استفاده قرار نداده و مفهوم «فدرالیسم را در چهار چوب علوم سیاست و… راهحلی علمی برای دو مشکل: تمرکز قدرت و حقوق اقلیتها» بکار گرفته است. حتما ایشان از سر شناخت و مسئولیت، در نوشتهشان «حقوق اقلیتها» و نه «حقوق ملیتها» و «ستم» و نه «ستم ملی» را که امروز از سر ناآگاهی و بی مسئولیتی و بعضا برای رسیدن به اهداف معینی از سوی بسیاری از نیروهای سیاسی و روشنفکری بدون توجه به معنای درست آنها بکار گرفته میشود خوداری کردهاند.
و اما آنگونه که از دیدگاه آقای هیمن سیدی استنباط میشود، هدف احقاق حقوق اقلیتهاست و تقسیم حکومت ـ نه تقسیم حاکمیت، حاکمیت با حکومت یکی نیست حکومتها میآیند و میروند ولی حاکمیت پابرجاست ـ و حفظ و گسترش حقوق فرهنگی و مدنی اقوام که موضوعی است در چهارچوب میثاقهای اعلامیه جهانی حقوق بشر و تعریف شده در آن و مورد قبول هر نیروی دمکرات.
اگر هدف مواردی است که آقای هیمن سیدی بدان اشاره دارند، باید مشارکت همگانی در سرنوشت کشور و حق مشارکت عمومی در اداره عمومیکشور و حکومتهای محلی و اداره پخش عادلانهتر منابع ملی در دستور کار قرار گیرد. باید آزادی، ترقی، دمکراسی و حقوق بشر، رواداری، سکولاریسم، حقوق شهروندی و عدالت اجتماعی بعنوان اجزاء بهم پیوستهی یک نظام ارزشی را در چشمانداز داشت و در باور و اندیشه، هر فرد ایرانی متعلق بههر قوم و گروه را به عنوان فرد انسانی دارای حقوق فردی و اجتماعی و سیاسی با ایرانیان دیگر برابر دانست و پیشبرد هماهنگ و موزون و هم جهت این ارزشها برای رسیدن به یک جامعه مدرن را در دستور کار و اهداف خود قرار داد. و برای رسیدن به چنین هدفی باید بر بستر دمکراسی و حقوق بشر گام گذاشت و ایران فردا را بر اساس آن و راهحلهایی که با تاریخ سرزمینمان و ویژگیهای آن خواناست سامان داد و نه براساس فدرالیسم قومی ـ زبانی که عاقبت خونین آنرا از همین امروز میتوان در میان خط و نشانهایی که گروههای آذری زبان بر کرد زبانها میکشند مشاهده نمود و یا شکلی از آن را در سالهای بعد از انقلاب ۵۷ در مناطق هم مرز میان دو استان کردستان و آذربایجان مشاهده کردیم و یا همین امروز در میدانهای ورزشی شاهد آن هستیم. علاوه بر آن بحث پیرامون فدرالیسم بدون توجه بر فضای عمومی حاکم بر جامعه سیاسی ایران و زمینه شکلگیری چنین بحثهایی و بدون توجه بر بستر تاریخی شکلگیری دولتهای فدرال بحثی است ذهنی و چشم بستن بر واقعیتها.
حتما آقای هیمن سیدی به ما حق میدهند که زیر پای نیروهایی که اهدافشان نه سامان جامعهای که در آن «بالاترین خوشبختی برای بیشترین مردمان» فراهم باشد بلکه شعارشان حیدر، حیدری و تدارک آینده خونبار برای همه است فرش قرمز پهن نکنیم و تلاش خود را برای رسیدن به ارزشهایی چون آزادی، حقوق فردی و حقوق شهروندی برای تک تک آحاد ملت ایران بر محور اصل اساسی حفظ هستی و بقای سرزمین ایران و ملت یکپارچه آن صرف کنیم. هنر سیاست دیدن ظرافتهاست و وظیفه سیاستمدار بعنوان هنرمند در این حوزه بکارگیری بالاترین توانایی برای یافتن راه حل بهینه با کمترین هزینهها است. امید که چنین باشد.