«

»

Print this نوشته

ما نگران ایرانیم

‌«… سرزمین ما هرگز با نسل جوانی این گونه آگاه و پیشرو رو به رو نبوده است. اگر این حرکت اعتراضی به خشونت و بی‌رحمی نظام حاکم ببازد و به کژراهه افتد، اگر این نسل به هر دلیل ناامید شود، واپس رفتن هر تلاش آزادی خواهانه و نوگرا بر خاک ما چنان چشمگیر خواهد بود که شاید نسل‌ها بگذرد و فرصتی برای مرور حکایت تلخ افول جان و روان و اندیشه و عاطفۀ انسان‌هایی که در یک قلمرو جغرافیایی به نام ایران، رواداریشان را به بی‌اخلاقی جمعی سیاست باز باختند، باقی نمانَد…

ma negarane

«دست های چرک

دست های تیره و تباه

دست های سیلی وُ ستم

دست های مثل شب سیاه

*

آن طرف گرفته روی ماه !»

 

سهیل محمودی

دوم آبان۱۳۹۲

 

«… سرزمین ما هرگز با نسل جوانی این گونه آگاه و پیشرو رو به رو نبوده است. اگر این حرکت اعتراضی به خشونت و بی‌رحمی نظام حاکم ببازد و به کژراهه افتد، اگر این نسل به هر دلیل ناامید شود، واپس رفتن هر تلاش آزادی خواهانه و نوگرا بر خاک ما چنان چشمگیر خواهد بود که شاید نسل‌ها بگذرد و فرصتی برای مرور حکایت تلخ افول جان و روان و اندیشه و عاطفۀ انسان‌هایی که در یک قلمرو جغرافیایی به نام ایران، رواداریشان را به بی‌اخلاقی جمعی سیاست باز باختند، باقی نمانَد…

استبداد خواستِ تسلط داشتن بر اندیشه و آرمان دیگری ـ هر کس و به هر شکل ـ است، خشونت حتی در لحظۀ بازتولید به زایش استبداد ـ تسلط بر اندیشه و آرمانی که با ما نیست ـ می‌رسد. ما برای پاک کردن استبداد برخاسته‌ایم، برای ایجاد شرایط برابر برای خود و مخالفانمان. ما با مقولۀ جرم سیاسی و مجازات اعدام مخالفیم، چون باور داریم جان و روان انسان ـ هر فرد انسانی حتی ـ چند صداست، انسان را نمی‌توان در یک ایدئولوژی فراگیر یا هر تعریف یکپارچۀ دیگر خلاصه کرد، دگرگونی و دگراندیشی در ذات ماست، ما که انسانیم و «دیگری» بخشی از زندگی اجتماعی و عمومیمان است…

خیابان تنها عرصۀ مبارزۀ ما نیست، برای مبارزه با ناامیدی و مرگ، ما می‌باید بیشتر و زیبا‌تر زندگی کنیم، خوب‌تر ببینیم، درست‌تر و خردمند‌تر اعتراض کنیم ـ خردمندترینی که می‌شناسیم ـ تا لحظه‌ای شبیه ذهنیتی که با او در مبارزه‌ایم نشویم. ما برای ساختن برخاسته‌ایم، برای آفریدن، پیش رفتن، زیبا شدن و تازه کردن؛ حفظ اخلاق در جنبش اعتراضی ما، امری عمومی است، چنان که سیاست. هامر شولد می‌گوید: «سیاست عبادت عصر ماست.» و سعدی مانند همیشه خردمند است: «عبادت به جز خدمت خلق نیست.» جنبش سبز سیاست را به همۀ ما سپرده است، اخلاق را هم؛ نگذاریم شاخه‌های پربرگ در طوفان غرق شوند. ما ایرانیان اگر امروز با هم مهربان نباشیم میهنمان ساده به ویرانی می‌رسد.

 راز وسیع مهربانی بی‌کرانۀ ما این است: ما یک ملتیم، ایران میهن ماست، ما می‌خواهیم و می‌باید میهنمان را آزاد و آباد سازیم. خورشید پشت ماست، آفتابگردان‌ها در ادامۀ سخنان ما قدمی کشند.»

برگرفته از: جنبش سبز می‌باید به خواست‌هایش برسد، ماندانا زندیان، بهمن ۸۸

*****

تو از چشم‌های خوش‌رنگِ زَنهای شهر بیزاری

بزن، خالی شه این عقده 
بزن، آره، تو حق داری! 
 ‌
بهشت، پاداشِ دستاته 
یه کاری کن که توش جا شی 
بزن که پیشِ سجادت 
دوباره روسفید باشی 
بزار تسبیح رو تو جیبت 
تو پشتت گرمِ باتومه 
بزن که خواهرم تنهاست 
بزن، پرونده مختومه 
 ‌
برای لمس آزادی تنم بدجوری میخواره 
تموم فکر و ذکر من، فقط یک گوله کم داره