از طهران‌ بپايتخت‌ صفويه‌ و مركز زنديه‌

‌‌ از طهران‌ بپايتخت‌ صفويه‌ و مركز زنديه‌  ‌ ملتزمين‌ عبارت‌ بودند از: فرج‌الله‌ خان‌ بهرامي‌ رئيس‌ كابينه‌ وزارت‌ جنگ‌. خدايارخان‌ امير لشكر. علي‌ آقاخان‌ نقدي‌ رئيس‌ اداره‌ امنيه‌. سرتيپ‌ عبدالرضاخان‌. جان‌ محمدخان‌ رئيس‌ تيپ‌ عراق‌. و يكي‌ دو نفر صاحبمنصب‌ اركان‌ حرب‌، به‌ضميمة‌ اسكورت‌ شخصي‌ و اسكورت‌ عشايري‌.  ‌ چهارشنبه‌13 عقرب‌ 1303    ساعت‌ …

ادامه‌ی مطلب

خاطره‌اي‌ در «حسن‌آباد»

‌‌ خاطره‌اي‌ در «حسن‌آباد»  ‌   ناهار در «حسن‌آباد» صرف‌ و يك‌ ساعتي‌ بعدازظهر به‌عزم‌ قم‌ حركت‌ كرديم‌.    در اينجا اتفاقاً حالت‌ يكي‌ از نمايندگان‌ مجلس‌ شورا به‌خاطرم‌ گذشت‌ كه‌ سه‌ سال‌ پيش‌، قبل ‌از زمامداري‌ من‌، با عيال‌ و بستگان‌ خود از اصفهان‌ به‌طرف‌ تهران‌ مي‌آمد و در پشت‌ دروازه‌ پايتخت‌، جان‌ و …

ادامه‌ی مطلب

حركت‌ از قم‌

‌‌ حركت‌ از قم‌  ‌ پنجشنبه‌14 عقرب‌    پس‌ از تجديد زيارت‌، از راه‌ «نيزار» به‌طرف‌ اصفهان‌ حركت‌ كردم‌. قسمتي‌ از اين‌ راه‌ جديدالاحداث‌ كه‌ قابل‌ سير اتومبيل‌ است‌ و برخلاف‌ راه‌ قديم‌ از شهر كاشان‌ نمي‌گذرد، از كنار رودخانه‌ قم‌ يعني‌ از قسمتي‌ عبور مي‌كند كه‌ به‌همين‌ اسم‌ «كنار رودخانه‌» موسوم‌ است‌ و چون‌ …

ادامه‌ی مطلب

حركت‌ از مورچه‌خوار

‌‌ حركت‌ از مورچه‌خوار  ‌   بعد از عبور از مورچه‌خوار به‌كاروانسراي‌ مستحكم‌ مادر شاه‌ رسيدم‌ كه‌ به‌قول‌  مشهور از بناهاي‌ مادر شاه‌عباس‌ كبير است‌.    مقارن‌ غروب‌ به‌جلگه‌ «برخوار» و حومة‌ شهر تاريخي‌ اصفهان‌ يعني‌ پايتخت‌ باشكوه‌ صفويه‌ و مشهورترين‌ بلاد ايران‌ رسيدم‌.

ورود به‌اصفهان‌

‌‌ ورود به‌اصفهان‌  ‌    كم‌ كم‌ سواد شهر اصفهان‌ كه‌ در ميان‌ گردوغبار نمايان‌ بود، ظاهر شد و اول نشانه‌اي‌ كه‌ از آن‌شهر به‌نظر رسيد گنبد و منارهاي‌ مسجدشاه‌ بود.    از يك‌فرسخي‌ شهر به‌بعد چادرهايي كه عامة طبقات اهالي اصفهان براي استقبال و پذيرايي‌ من‌ برپا داشته‌ بودند نمودار گرديد. همه‌ جا مردم‌ …

ادامه‌ی مطلب

اخبار تهران‌

‌‌ اخبار تهران‌  ‌    روز ورود به‌اصفهان‌ به‌تلگرافخانه‌ براي‌ مخابرات‌ حضوري‌ با تهران‌ رفتم‌. اين‌ مخابرة‌ حضوري‌ بر حسب‌ تقاضاي‌ خود هيأت‌ وزرا بود كه‌ مي‌خواستند در رؤس‌ مطالب‌ با من‌ مذاكره‌ نمايند. تلگراف‌ ذيل‌ بدواً از وزير خارجه‌ رسيد و جواب‌ داده‌ شد:  ‌    «امروز سه‌ ساعت‌ بعد از حركت‌ حضرت‌ اشرف‌، …

ادامه‌ی مطلب

ملاقات‌ با قونسول نگليس‌

‌‌ ملاقات‌ با قونسول نگليس‌  ‌    در اين‌ اثنا قونسول‌ انگليس‌ نيز در همان‌ تلگرافخانه‌ تقاضاي‌ ملاقات‌ كرد. او را پذيرفتم‌. پس ‌از مقدماتي‌ راجع‌ به‌امر خوزستان‌، ورود مرا به‌اصفهان‌ با نگراني‌ و احتياط‌ تلقي‌ كرد، و تا يك‌ درجه‌ اظهار خوف‌ و هراس‌ نمود، كه‌ از اصفهان‌ جلوتر نروم‌، و فوق‌العاده‌ سعي‌ كرد …

ادامه‌ی مطلب

احساسات‌ اهالي‌ اصفهان‌

‌‌‌ احساسات‌ اهالي‌ اصفهان‌  ‌    چيزي‌ كه‌ موجب‌ مسرت‌ بود، اين‌ است‌ كه‌ اهالي‌ اصفهان‌ از ورود من‌ اظهار نهايت‌ شعف‌ و سرور مي‌كردند. اما اين‌ سفر بي‌سابقه‌ را با احتياط‌ ديده‌ و در مجالس‌ و محافل‌ به‌تعجب‌ از آن‌ سخن‌ مي‌راندند. در بدو امر كه‌ نمي‌دانستند چه‌ قصدي‌ از اين‌ سفر دارم‌ صحبتها …

ادامه‌ی مطلب

تجهيز قشون‌

‌‌ تجهيز قشون‌  ‌    از شنبة‌ 16 تا چهارشنبة‌ عقرب‌ در اصفهان‌ ماندم‌، تا كاملاً سوق‌ قشون‌ به‌طرف‌ خوزستان‌ را از اينجا كه‌ مركز لشكر جنوب‌ است‌ ترتيب‌ دهم‌، و خود شخصاً به‌جميع‌ جزئيات‌ كارهاي‌ لشكري‌ سركشي‌ كنم‌. چنانكه‌ در همين‌ مدت‌ قليل‌ يك‌ قسمت‌ از قواي‌ اصفهان‌ را با فوج‌ نادري‌، اعزامي ‌تهران‌ …

ادامه‌ی مطلب

يك‌ تلگراف‌ مسرتبخش‌

‌‌ يك‌ تلگراف‌ مسرتبخش‌  ‌‌    يكي‌ از جملة‌ تلگرافها كه‌ به‌جهاتي‌ نظر مرا جلب‌ كرد. تلگراف‌ سرهنگ‌ ساعدالدوله‌ آجودان‌ من‌ بود.    ساعدالدوله‌ در موقعي‌ كه‌ از لرستان‌ به‌تهران‌ برمي‌گشتم‌، داوطلب‌ شد كه‌ اگر قضية‌ جنوب‌ به‌قشونكشي‌ محتاج‌ شود، شخصاً براي‌ ختم‌ آن‌ عزيمت‌ كند. من‌ هم‌ به‌او قول‌ دادم‌. اتفاقاً بعد از رسيدن‌ …

ادامه‌ی مطلب

شايعة‌ كناره‌گيري‌

‌‌ شايعة‌ كناره‌گيري‌  ‌   در نتيجه‌ انتشارات‌ خارجيان‌ و تلقينات‌ اقليت‌ مجلس‌ در تهران‌، مشهور شده‌ بود كه‌ من‌ از آمدن‌ به‌اصفهان‌ قصدم‌ كناره‌گيري‌ است‌ و چون‌ در مركز نمي‌توانستم‌ از كار دوري‌ بگيرم‌ خود را به‌اصفهان‌ رسانيده‌ام‌ كه‌ در اينجا از عمل‌ كناره‌جويي‌ نمايم‌. اين‌ شايعه‌ به‌قدري‌ رواج‌ گرفته‌ بود كه‌ حتي‌ در …

ادامه‌ی مطلب

حركت‌ از اصفهان‌

‌‌ حركت‌ از اصفهان‌  ‌ چهارشنبه‌ 20 عقرب‌    صبح‌ با همراهان‌ از خيابان‌ تاريخي‌ چهارباغ‌ و پل‌ اللهورديخان‌ گذشته‌ به‌طرف‌ قمشه‌ حركت‌كردم‌.    در «مهيار» نه‌ فرسخي‌ جنوب‌ اصفهان‌ به‌اردويي‌ كه‌ عازم‌ خوزستان‌ بودند برخوردم‌. اردوي‌ مزبور را سان‌ ديدم‌ و مصمم‌ شدم‌ ميزان‌ جنگاوري‌ و درجه‌ لياقت‌ نظامي‌ آنها را امتحان‌ كنم‌. به‌اين‌نظر …

ادامه‌ی مطلب

به‌طرف‌ آباده‌

‌ به‌طرف‌ آباده‌  ‌    پنجشنبه‌21 عقرب‌    از «ايزدخواست‌» حركت‌ كرديم‌ و از روي‌ پلي‌ كه‌ در مقابل‌ كاروانسراي‌ شاه‌عباسي‌ است‌ وكتيبه‌اي‌ هم‌ به‌اسم‌ آن‌ پادشاه‌ آبادكننده‌ دارد، و از گردنه‌ صعب‌العبوري‌ كه‌ خود اهالي‌ آنرا «چك‌ايزدخواست‌» مي‌گويند گذشتيم‌ عبور از اين‌ گردنه‌ در موقع‌ عزيمت‌ به‌طرف‌ شيراز براي‌ اتومبيل‌ خيلي‌ مشكل‌ است‌ و …

ادامه‌ی مطلب

تلگراف‌ خزعل‌

‌‌ تلگراف‌ خزعل‌  ‌    در همين‌ روز تلگراف‌ ذيل‌ از طرف‌ شيخ‌خزعل‌ به‌من‌ رسيد:  ‌ آستان‌ مبارك‌ حضرت‌ اشرف‌ اعظم‌ آقاي‌ رئيس‌ الوزرا دامت‌ عظمته‌    «بعضيها فدوي‌ را معتقد ساخته‌ بودند كه‌ حضرت‌ اشرف‌ نسبت‌ به‌بنده‌ احساسات‌ بيمهري‌ و بي‌لطفي‌ داريد، ولي‌ بحمدالله‌ در اين‌ اواخر مطلع‌ گرديدم‌ كه‌ حقيقت‌ حال‌ چنين‌ نيست‌ …

ادامه‌ی مطلب

تلگرافات‌ تهران‌

‌‌ تلگرافات‌ تهران‌  ‌    شب‌ را قوام‌الملك‌ در باغ‌ «محمديه‌» از ما ميهماني‌ شاياني‌ كرد. از همراهان‌، دبير اعظم‌، چون‌ سخت‌ مريض‌ شده‌ بود، نتوانست‌ بيايد.    در اين‌ موقع‌ دو تلگراف‌ به‌من‌ رسيد، كه‌ يكي‌ اسباب‌ اميدواري‌ و مسرت‌ من‌ شد و ديگري‌ به‌عكس‌، سخت‌ مرا غمگين‌ و متأثر ساخت‌.    تلگراف‌ اول‌ …

ادامه‌ی مطلب

ملاقات‌ با قونسول‌ انگلس‌

‌‌ ملاقات‌ با قونسول‌ انگلس‌  ‌      ژنرال‌ قونسول‌ انگليس‌ از من‌ وقت‌ ملاقات‌ خواست‌. پذيرفتم‌. وارد شد. از طرز دخول‌ او به‌اطاق‌ دريافتم‌ كه‌ ديگر كار را از رويه‌هاي‌ معمولي‌ خارج‌ ديده‌ و عصباني‌ شده‌اند. چون‌ اين‌ حالت‌ را مشاهده‌ كردم‌، بر دقّت‌ افزودم‌. زيرا كه‌ معلوم‌ بود در چنين‌ حالتي‌ اعماق‌ قلب‌ و …

ادامه‌ی مطلب

حركت‌ از شيراز

‌‌ حركت‌ از شيراز  ‌ يكشنبه‌24 عقرب‌    از شيراز حركت‌ كردم‌ و به‌قوام‌الملك‌ كه‌ اجازه‌ خواسته‌ بود در اين‌ مسافرت‌ با من‌ همراه‌ باشد، اجازه‌ عزيمت‌ دادم‌. چون‌ دبير اعظم‌ سخت‌ ناخوش‌ بود، به‌دكترها در پرستاري‌ او، امر اكيد دادم‌. مخصوصاً دكتركريم‌ هدايت‌ را كه‌ دكتر مخصوص‌ قشون‌ و جوان‌ تحصيل‌ كردة‌ مجّرب‌ است‌، …

ادامه‌ی مطلب