«

»

Print this نوشته

بخش ۵ / سخنرانی‌ها در دفتر پژوهش ح. م. ای / معمای رضا پهلوی

بخش ۵  

سخنرانی‌ها در دفتر پژوهش ح. م. ای

 

معمای رضا پهلوی

 در این ۳۰ سال گذشته به پادشاهی یا دشنام داده شده یا ندیده گرفته شده است ولی اکنون می‌خواهند با آن ارتباط برقرار کنند. موضوع ایدئولوژی ـ رهبری ـ پادشاهی ـ احتیاج به شکافتن بیشتر دارد. یک نیرویی هست به نام نیروی پادشاهی در ایران. این را می‌دانند و دلیل‌ش هم حملاتی است که به آن می‌کنند. شاهزاده از مدتی پیش به پیشنهاد عده‌ای، بدنبال شورای رهبری بوده است و این شورا با شکست روبرو خواهد بود. نقشه پاره‌ای سازمان‌های قومی ‌این بوده که بگویند فدرالیسم را بپذیرید ما هم قبولت می‌کنیم. ولی کار به فدرالیسم ختم نخواهد شد و بسیار بیشتر می‌خواهند.

دیگرانی می‌گویند از همه بهتری و بند گردنبند هستی و این پادشاهی را ول کن ولی وقتی رها کرد، دیگر رهبر هم نمی‌شود. در نتیجه نه رهبر شده و نه پادشاه. ما این را می‌دانیم و ایشان هم می‌داند و زیر بار نخواهد رفت. همان طور که یکی از دوستان گفتند مقدار زیادی از برو بیای شاهزاده از مقام و عنوان‌ش است. به دلیل شاهزادگی است که این وزنه را دارد. نمی‌شود هم بخواهند ایشان شاهزاده نباشد و هم سرمایه ملی باشند و این تناقض است.

اما ببینیم از نظر خود شاهزاده چه تضادی وجود دارد. در پروژه رهبری خیلی عوامل هست که موفق نشود. اول اینکه نمی‌آیند. نیروی خارج کشور عموما مخالف پادشاهی است. کسانی که در عرصه سیاست هستند ۸۰ درصدشان چپ و جمهوری خواه‌اند و کمترین شانسی به پادشاهی نمی‌دهند. در داخل هم با ۵۰۰۰۰ تومان مردم درمانده را به دنبال خود می‌کشند و فعلا زمینه‌ای نیست. آنچه که مهم است حفظ اعتبار است که با این گونه اقدامات از بین می‌رود. با وعده و وعید اشخاص نباید خود را به عرصه‌ای وارد کند که بیش از ۵۰ درصد احتمال شکست وجود دارد و سرمایه هم از بین می‌رود. آن قدر اختلافات زیاد است که باید به جای رهبری دنبال همرایی باشیم. در عمل، رهبری می‌شود وسیله‌ای که مخالفان پادشاهی خیال‌شان از بابت او راحت شود. بخصوص این اشتباهی که در مورد فدرالیسم شد که امیدواریم ادامه پیدا نکند.

۵ ژانویه ۲۰۰۹