عهد قاجاريه
دوره قاجاريه شروع شد. انگليسيها با شيوخ متمرّد قراردادهايي بستند. دولت ايران بهانگليسيها حق داد، كه در موقع لزوم، براي مرمت كردن كشتيهاي خود، در ساحل ايران قدمگذارند. ناپلئون كه از اقصاي اروپا بهتر از فتحعليشاه بهاهمّيت خليج فارس آگاه بود خواست از وضع جغرافياي اين معبر معتبر استفاده كند. پس با دربار قاجاريه وارد گفتگو گرديد. اماحكومت ايران بهقدري نالايق بود كه از اين فرصت بينظير استفاده مهمي نكرد، و درباريان كه از برق طلاي روس و انگليس خيره بودند نتايجي را كه ميشد از رقابت اين دول اروپايي نصيب دولت ايران گردد و بهمساعدت فرانسه بحريه ايران قوت بگيرد، هيچ در نظر نياوردند و كار بهجايي كشيد كه دولت از اين دريا در حقيقت محروم ماند و خارجيان، حتي در عهدنامههايي كه ميان خود ميبستند، لازم نميدانستند آب خليج فارس را هم تقسيم كنند. زيرا كه آن را اصلاً مال دولت ايران نميخواستند بدانند كه محتاج بهتقسيم باشد.
دولت انگليس بعد از آنكه در محاصرة هرات كاميابي را با ايران ديد، قشوني در بوشهر پياده كرد تا ايران متوجه جنوب شود، و از هرات كه دروازة هندوستانش ميگفتند، صرفنظر نمايد. از آن وقت تا كنون اين دولت از خليج فارس صرفنظر نكرده است. ادارات آنها، خاصه تلگرافخانههاي بنادر، ملجاء ناراضيها و بست فراريان شد. بهوسيله كمپاني لينچ، كشتيرانيخليج فارس را بهخود انحصار داد و هفت خط مهم داير كرد. در اول قرن بيستم از سه ميليون ليره قيمت صادرات خليج فارس، قريب چهل هزار تومان فقط سهم ساير ملل بود. مأمورين سياسي در مسقط و كويت و جزاير بحرين و بوشهر و بندرعباس مقام دارند كه مواظب منافع انگليساند. تقريباً تمام تجارت رود كارون متعلق بهانگلستان و مستعمرات آن است.
بديهي است بهواسطه مخازن سرشار نفتي كه در ايران موجود است و فعلاً استخراج ميشود، ميتوان گفت، شركتهاي ايراني اگر در خليج فارس تشكيل شود، هميشه بار براي حملخارجه كه عبارت از مواد نفتي باشد، دارا خواهد بود و حقيقتاً مورد تأسف است كه تا بهحال سرمايه داران ايراني اين نكته را در نظر نگرفتهاند. بههمين ملاحظه، من كه هميشه علاقه تامي بهتوسعة اقتصاديات و تجارت ايران داشته و دارم بهتجار ايراني خاطرنشان كردهام كه بايد در فكر تكميل مؤسسات تجارتي خود بوده، اسباب كار را مستقلاً فراهم سازند.