فوت‌ فرصت‌

فوت‌ فرصت‌

  در نوشتن‌ اين‌ سطور، قصدم‌ تحرير گزارش‌ يوميه است‌ و ابداً ميل‌ ندارم‌ به‌اشخاص‌ و دودمانها تعرض‌ بكنم‌. ولي‌ چه‌ بايد كرد كه‌ هر قدمي‌ برمي‌دارم‌، علامتي‌ از تن‌پروري‌ و بيفكري‌ و خرابكاريهاي‌ عمدي‌ تخت‌نشينان‌ قاجار حكايت‌ مي‌كند. سلطنت‌ پنجاه‌ساله‌ ناصرالدين‌ شاه‌، كه‌ قاجاريه‌ او را گل‌ سرسبد و درّة‌التّاج‌ خود مي‌دانند، تصادف‌ كرده‌ بود، با جنبش‌ علم‌ و صنعت‌ ممالك‌ متمدنة‌ كرة‌ ارض‌ كه‌ با نهايت‌ سعي‌ و جدّ، خود را از سلاح‌ دانش‌ و فنون‌ مختلفه‌ مسلّح‌ و مجهّز مي‌كردند.

   نوع‌ بشر در قرن‌ نوزدهم‌ ميلادي‌ شتاب‌ و دقّتي‌ كه‌ در پيش‌رفتن‌ و ترقّي‌ كردن‌ نشان‌ مي‌داد، شبيه‌ بود به‌شخصي‌ كه‌ پنجاه‌ سال‌ در خواب‌ غفلت‌ باشد و بخواهد در پنج‌ روز باقي‌، تلافي‌ مافات‌ كند. در اين‌ قرن‌ مي‌توان‌ گفت‌ كه‌ انسان‌ به‌قدر تمام‌ دورة‌ ايجاد خود، صرف‌ قوه‌ و ابراز كوشش‌ كرده‌ است‌. ملل‌ متنوعه‌ سعي‌ داشتند كه‌ در آخرين‌ مسابقه‌ از يكديگر باز نمانند و بيش‌ از همسايگان‌ خود به‌وسعت‌ خاك‌ و آب‌ و استقرار نظم‌ و توسعه‌ تمدن‌ و ترقّي‌ سرزمين‌ خود بيفزايند. رفتند و رسيدند به‌جايي‌ كه‌ نه‌تنها باعث‌ آسايش‌ خودشان‌ است‌، بلكه‌ افتخار نوع‌ بشراست‌.

   در بحبوحة‌ اين‌ گيرودار، شاهنشاه‌ ايرانمدار نه‌ تنها به‌خود تكاني‌ نداد، عالماً و عامداً با طرز ريا و سالوس‌ و خوابهاي‌ خرگوشي‌ چنان‌ پشت‌پايي‌ بر اين‌ مملكت‌ زد كه‌ ذرات‌ آن‌ را فقط‌ در ديار بدبختي‌ يا سرزمين‌ عدم‌ بايد جست‌وجو نمود! من‌ منتظرم‌ كه‌ ايران‌ بحريه‌ داشته‌ باشد. غريب‌ خيالي‌ و عجب‌ انتظاري‌!  كسي‌ كه‌ اوضاع‌ آنروز را در مقابل‌ خود ببيند و آگاه‌ باشد كه‌ درآن‌ نيم‌قرن‌ منحوس‌، چه‌ بلايي‌ بر سر خليج‌ فارس آمده‌ است‌، آيا باز متوقّع‌ مشاهده‌ بحريه‌ درخليج‌ فارس‌ بايد باشد؟

   بهتر آنكه‌ از اين‌ موضوع‌ نيز صرفنظر كنم‌، زيرا كه‌ خون‌ جاري‌ مي‌شود از چشم‌ اشخاصي‌ كه‌ به‌تعصّب‌ ملي‌ آشنا بوده‌ و صفحه‌ خليج‌ فارس‌ را با اين‌ نقوش‌ ننگ‌ ببينند. خداي‌ را شكر كه‌ من‌ موفق‌ شدم‌ قشون‌ بيگانگان‌ را از بنادر خارج‌ كنم‌، و بيرق‌ شيروخورشيد را بر سواحل‌ جنوب‌ ايران‌، نصب‌ نمايم‌. خداي‌ را شكر كه‌ همين‌ زورق‌ معيوب‌ كه‌ خود ايستاده‌ و دادم‌ تعميرش‌ كردند، زورقي‌ است‌ كه‌ نسيم‌ دريا بيرق‌ شيروخورشيد را بر فراز آن‌ به‌اهتزاز در مي‌آورد. در اين‌صورت‌ هيچ‌ اهميّت‌ ندارد كه‌ من‌ و همراهانم‌ دراين‌ سفينه‌ مريض‌ شويم‌ و يا در قلب‌ دريا جاي‌ كنيم‌.