ترجمه‌ مكتوب‌ شيخ‌خزعل‌

‌‌

ترجمه‌ مكتوب‌ شيخ‌خزعل‌

 ‌

اهواز 10 صفر 1343

حضرت‌ ثقهٌ‌الاسلام‌ آقاي‌ ميرزاعبدالحسين‌ نجل‌ آيهٌ‌الله‌ شيرازي‌ دامت‌ بركاته‌

 ‌

   «پس‌ از تقديم‌ سلام‌ و واجبات‌ احترام‌، مخفي‌ نماند به‌حضرت‌ عالي‌، پس‌ از آنكه‌ ملت‌ ايران‌ از بذل‌ نمودن‌ نفوس‌ نفيس‌ و قرباني‌ نمودن‌ نفوس‌ زكيه‌ در راه‌ رسيدن‌ به‌مشروطيت‌ مقدسه‌، كه‌ همان‌ شورايي‌ است‌ كه‌ خداوند امر به‌موجب‌ آن‌ در قرآن‌ مجيد و در لسان‌ پيغمبر اكرم‌ فرموده‌، مضايقه‌ ننمودند، مقصودشان‌ حاصل‌ و مشروطيت‌ ايران‌ به‌مقتضاي‌ مواد قانون‌ اساسي‌ اعلان‌ و مطابق‌ اساسي‌ را كه‌ مرحوم‌ آيهٌ‌الله‌ خراساني‌ طاب‌ثراه‌ امرفرمودند جريان‌ يافت‌، و عموم‌ مردم‌ از خاص‌ و عام‌ در تمام‌ اقطار ايران‌ بر مال‌ و جان‌ و دين‌ و شرف‌ خود اطمينان‌ حاصل‌ نمودند. ولي‌ چنين‌ واضح‌ و آشكار گرديده‌ كه‌ بر پادشاه‌ مشروطه‌خواه‌ فشار آورده‌، به‌مهاجرت‌ از ايران‌ مجبورش‌ نمودند. بر مقدرات‌ ملت‌ تسلط‌ و آزادي‌ مجلس‌ شورا را سلب‌، و بر آراء و افكار وكلاي‌ مجلس‌، تهديد و توعيد و سختي‌ نموده‌، در اين‌ تسلط‌، بر امور به‌طوري‌ استبداد به‌خرج‌ داده‌ كه‌ نظير آن‌ ديده‌ نشده‌، به‌اين‌ هم‌ اكتفا ننموده‌ به‌جمهوريتي‌ كه‌ از آن‌ جز اخلال‌ در احكام‌ دين‌ و تغيير مذهب‌ جعفري‌ به‌طرق‌ بلشويكي‌ و امثال‌ آن‌ چيز ديگري‌ مقصود نداشتند، شروع‌ به‌مقدمات‌ اعلانش‌ نموده‌، تا اينكه‌ حكم‌ استبدادي‌ را به‌خود منحصر نمايد و افتخار كند نه‌ به‌تغيير رژيمي‌، بلكه‌ به‌يك‌ تغيير و انقلاب‌ ديني‌. ولكن‌ (يا بي‌الله‌ الا ان‌ يتم‌ نوره‌) بنابراين‌ ما گروه‌ عربستان‌ با جمعنا، با حلفاء بختياري‌ خود و ساير همسايگان‌ از تمام‌ ايالات‌، اطاعت‌ خود را نسبت‌ به‌دولت‌ مشروطه‌ دموكراسي‌ صحيحه‌ خودمان‌ اعلان‌ مي‌دهيم‌، و هر يك‌ از بذل‌ نمودن‌ آخرين‌ قطره‌ خونش‌ در راه‌ حفظ‌ دين‌ و مذهب‌ و مشروطيت‌ بلادش‌ مضايقه‌ ننموده‌ و مستعد و مهيا و بر پشت‌ اسبها ايستاده‌ايم‌، با صداي‌ بلند فرياد مي‌كنيم‌:

   «ما حفظ‌ مشروطيت‌ و رجوع‌ شاه‌ را فوراً به‌مقر و تخت‌ خود مي‌خواهيم‌. تطبيق‌ احكام‌ مواد قانون‌ اساسي‌ را موافق‌ موضوع‌ خواستاريم‌. آزادي‌ مجلس‌ شوراي‌ ملي‌ كه‌ بتواند شوؤن‌ دولت‌ و ملت‌ را به‌موجب‌ خيالات‌ خود از روي‌ عدل‌ و انصاف‌ اجرا نمايد مي‌خواهيم‌. با تمام‌ قوا اعلام‌ كلمه‌ محمدرسول‌الله‌ و حفظ‌ احكام‌ دين‌ شريف‌ و شريعت‌ مطهره‌ را با مراعات‌ سادات‌ دين‌ و حجج‌الاسلام‌ و آيات‌الله‌ في‌الانام‌ خواهانيم‌. مي‌خواهيم‌ عموم‌ ايرانيان‌ در ايران‌ بر دين‌ و اعتقاد و اعراض‌ و مال‌ و نفس‌ خود مطمئن ‌باشند.» بنابراين‌ مقدمه‌، حضورتان‌ عرض‌ مي‌كنم‌، كه‌ موافق‌ اسلاميّت‌ و تشيع‌ در اين ‌مقصود داخل‌ شده‌ تا به‌خوبي‌ مطلع‌ باشند و چنانچه‌ در اثناي‌ حرب‌ عمومي‌، سوءتفاهم‌ براي‌ شما فراهم‌ شد، صاحبان‌ اغراض‌ و مفسدين‌، اذهانتان‌ را مشوب‌ ننمايند. چنانچه ‌مرحوم‌ سيدكاظم‌يزدي‌ در آن‌ ايام‌ مكتوبي‌ كه‌ راجع‌ بود به‌حفظ‌ حدود، به‌من‌ نوشته‌ بودند، امتثال‌ امر و تطبيق‌ نمودم‌ و به‌علاوه‌ چيزهايي‌ را كه‌ به‌من‌ نسبت‌ مي‌دادند در وقت‌ خود استماع‌، حاليه‌ براي‌ واقف‌ شدن‌ بر حالت‌ روحي‌ ما، كساني‌ كه‌ بر آنها اعتماد داريد گسيل‌ فرماييد تا به‌حقيقت‌ مشروعه‌ مقاصد ما مطمئن‌ گرديد، كه‌ ابداً مقصود ديگري‌ جز آن‌ نداريم‌ بنابراين‌ لازم‌ شد كه‌ اين‌ امر را بر حضرت‌ عالي‌ عرضه‌ داشته‌، تا توسط‌ شما مجلس‌ ملي‌ را، كه‌ منجمله‌ مقاصدمان‌ حفظ‌ آزادي‌ مغضوبه‌ آنها است‌ اطلاع‌ دهند، و رجوع‌ شاه‌ را به‌مقر سلطنت‌ و سلطه قانونيّت‌ بطلبند. و احكام‌ قانون‌ اساسي ‌محلي‌ را تطبيق‌ و اعاده‌ دهند. تا اينكه‌ در آينده‌ از واقعات‌ و حادثات‌ مسوؤل‌ نباشيم‌.

والسلام‌ عليكم‌ و رحمهٌ‌الله‌ و بركاته‌»

                                                          خزعل‌

 ‌

و ترجمه‌ يكي‌ از مراسلاتي‌ كه‌ به‌انگليسيها نوشته‌، درج‌ مي‌شود:

 ‌

ترجمهٌ‌ مراسلهٌ‌ خزعل‌ به‌قونسول‌ انگليس در اهواز.

   «ملاحظه‌ مي‌كنيد كه‌ تمام‌ عشاير و مشايخ‌، امروزه‌ مقاصد سوء دولت‌ ايران‌ را فهميده‌ و مي‌دانند كه‌ حكومت‌ حاضره‌ فقط‌ در فكر اين‌ است‌ كه‌ املاك‌ و دارايي‌ آنها را متملك‌ وآنها را به‌خاك‌ بنشاند. مسأله‌ فرامين‌ را براي‌ عمليات‌ خود فقط‌ يك‌ نوع‌ بهانه‌ اتخاذ نموده‌اند. از من‌ پرسيدند: «آيا براي‌ شركت‌ در حفظ‌ حقوق‌ و مصالح‌ آنها حاضر هستم‌ يا خير؟»

من‌ جواب‌ دادم‌:

   «البته‌ براي‌ اين‌ مسأله‌ حاضر و تا آخرين‌ نفس‌ جدوجهد خواهم‌ نمود.»

   از اين‌ جهت‌ تمام‌ روساي‌ عشاير آمده‌، قرآن‌ مهر كرده‌ و بقيد طلاق‌ قسم‌ خوردند، كه‌بر قول‌ خود ايستادگي‌ نموده‌ و از اين‌ نقشه‌ روگردان‌ نشوند. جنبش‌ حاليه‌ هواداران‌ من‌، هيچ‌ شباهتي‌ به‌سابق‌ ندارد و في‌الحقيقهٌ‌ براي‌ دفع‌ تجاوزات‌ دولت‌ ايران‌، همگي‌ حاضر و مصمّم‌ شده‌اند. من‌ شخصاً هيچ‌ اعتمادي‌ به‌تأمينات‌ سردار سپه‌ ندارم‌، بلكه‌ آنها را براي‌ گول‌زدن‌ خود يك‌ نوع‌ وسيله‌ مي‌دانم‌. زيرا در نتيجهٌ‌ اين‌ همه‌ تأمينات‌ كه‌ به‌سفارت‌انگليس‌ داده‌ كه‌ قشون‌ به‌اين‌ سامان‌ نفرستد، ديديم‌ كه‌ قشون‌ براي‌ اين‌ مملكت‌ در راه‌ است‌. صاحبمنصباني‌ كه‌ از طرف مشاراليه‌ اعزام‌ شده‌اند، همه‌ نوع‌ اقدامات‌ مي‌نمايند كه‌ به‌مصالح‌ من‌ برمي‌خورد. در صورتيكه‌ از اول‌ وهله‌ يك‌ نوع‌ اطمينان‌ داده‌ شده‌ بود، كه‌ وجود اين‌ صاحبنمصبان‌ براي‌ دولت‌ فقط‌ يك‌ نوع‌ مستحفظ‌ است‌. هر يك‌ از اين‌ صاحبنمصبان‌ كه‌ به‌نقطه‌اي‌ رفته‌اند، افكار و عقايد هواداران‌ مرا نسبت‌ به‌شخص‌ من‌ مسموم‌ و در مسائلي‌ مداخله‌ مي‌نمايند كه‌ به‌كلي‌ از دايره‌ وظيفه‌ آنها خارج‌ است‌. يك‌ روز از ارسال‌ يك‌ نفر حاكم‌ براي‌ آبادان‌ سخن‌ مي‌راند. روز ديگر تعيين‌ كارگزاري‌ را براي‌ آن‌ محل‌ اشاعه‌ مي‌دهد. يك‌ روز مي‌خواهد مأمور بلديه‌ براي‌ محمّره‌ بفرستد. ابداً روزي‌ نمي‌گذرد كه‌ به‌كار من‌ مداخله‌ نكند. روزنامجاتي‌ كه‌ در تمام‌ اين‌ مدت‌ عليه‌ من‌ و دولت‌ انگليس‌ قيام‌ نموده‌ بودند، هيچ‌ يك‌ از آنها مجازات‌ نشدند و معلوم‌ است‌ اگر پشت‌گرمي‌ نداشتند به‌اين‌ هتاكيها هرگز جرئت‌ نمي‌كردند. من‌ ديگر ممكن‌ نيست‌ عقيده‌ به‌سردار سپه‌ داشته‌ باشم‌، ولواينكه‌ هزار قسم‌ بخورد. فقط‌ از تأمينات‌ كتبي‌ و قطعي‌ دولت‌ انگليس‌ متقاعد مي‌شوم‌.

   شرط‌ اول‌ من‌ اين‌ است‌ كه‌ يك‌ نفر سرباز ايراني‌ در اينجا نماند. زيرا مادامي‌ كه‌ نظاميان‌ ايراني‌ اينجا باشند، هميشه‌ موجب‌ اغتشاش‌ و اختلال‌ هستند.

   ثانياً تمام‌ فرامين‌ من‌ بايد تأييد و تصديق‌ بشود.

   ثالثاً مالياتي‌ كه‌ بر من‌ است‌ بايد به‌همان‌ ميزان‌ سابق‌ باشد. قراردادي‌ كه‌ با مسترمكرميك‌ بسته‌ بودم‌ فقط‌ به‌سبب‌ اين‌ بود كه‌ از پيشنهاداتي‌ كه‌ مقامات‌ انگليس‌ به‌من‌ نموده‌ بودند شك‌ داشتم‌، وگرنه‌ دولت‌ ايران‌ حق‌ نداشت‌ كه‌ آن‌ مخارج‌ هنگفتي‌ كه‌ در ايام‌ جنگ‌ بر من‌ وارد آورده‌ بود منظور ندارد.

اكنون‌ كه‌ دولت‌ ايران‌ دارد هر روز يكي‌ از تعهدات‌ خود را لغو مي‌كند، من‌ هم‌ خود را در الغاي‌ آن‌ قرارداد مجحفانه‌ محق‌ مي‌بينم‌.

   رابعاً بايد به‌تمام‌ دوستان‌ و حلفاي‌ من‌ تأمينات‌ داده‌ شده‌ براي‌ تمام‌ آنها عفو عمومي‌ صادر نمايند.

   من‌ البته‌ همه‌ نوع‌ اقدامات‌ لازمه‌ براي‌ حفظ‌ سلامت‌ لوله‌هاي‌ نفت‌ اتخاذ و كسي‌ كه بر آنها جسارت‌ حمله‌ كند، سخت‌ترين‌ معامله‌ را با او خواهم‌ نمود، و اميدوارم‌ كه‌ به‌حفظ‌ آنها موفق‌ بشوم‌. ولي‌ ممكن‌ است‌ چنانچه‌ مي‌دانيد دشمنان‌ من‌ به‌طور مخفي‌ صدمه‌ به‌لوله‌ها برسانند. براي‌ اينكه‌ مرا با دولت‌ انگليس‌ در زحمت‌ بيندازند، و ميان‌ ما بغض‌ و نفرتي‌ ايجاد نمايند.

   مكرر مي‌گويم‌ تا زنده‌ هستم‌ مصالح‌ دولت‌ انگليس‌ را حفظ‌ مي‌كنم‌ و خدمات‌ من‌ به‌آن‌ دولت‌، كه‌ به‌آن‌ افتخار دارم‌، بر آنها مخفي‌ و پوشيده‌ نيست‌. در عدالت‌ و حاضر شدن‌ دولت‌ انگليس‌ براي‌ كمك‌ و مساعدت‌ من‌ همه‌ نوع‌ اميدواري‌ دارم‌. خوزستان‌ در عرض‌اين‌ ساليان‌ دراز به‌هرگونه‌ امنيت‌ و آسايش‌، متنعّم‌ بوده‌ و اين‌ حقيقتي‌ است‌ كه‌ همه‌ به‌آن‌ اعتراف‌ دارند. دولت‌ ايران‌ ميل‌ دارد اين‌ مملكت‌ را مختل‌ نمايد من‌ هم‌ به‌دولت‌ انگليس‌ متوسل‌ مي‌شوم‌ كه‌ كمافي‌السّابق‌ و بر طبق‌ مواعيد و قرارداد، مرا حفظ‌ نمايند. من‌ متعدي‌ نيستم‌ ولي‌ اگر دولت‌ ايران‌ خواسته‌ باشد نقشهٌ‌ حاليه‌ را تعقيب‌ نمايد، ناچارم‌ كه‌ از حقوق‌ خود حتي‌المقدور مدافعه‌ نمايم‌. مي‌ترسم‌ از اينكه‌ مسأله‌ هرقدر به‌عهدهٌ‌ تعويق‌ بيفتد به‌همان‌ اندازه‌ وخيم‌ بشود.»

 ‌

   در اين‌ موقع‌ به‌كنار رود جراحي‌، يا كردستان‌ رود رسيديم‌.