بخش ۱
ایران ماهیت برتر
خطر حمله نظامی بهایران و وظائف ما
ــ پس از چند ماهی سکوت بار دیگر حمله بر علیه موضعگیری سال گذشته شما و عبارت معروف ـ در صورت حمله نظامی به ایران نیاندیشیدنیها را نیز باید اندیشید، اوج تازهای گرفته است. با اینکه در این فاصله مبارزه علیه رژیم اسلامی و روشنگری گفتاری و نوشتاریتان بر علیه این آفتی که به جان ملت ایران افتاده است، اگر از همگان بیشتر نبوده، حتماً کمتر نیز نبوده است، پس این اوج تازه حمله به شما از چیست؟
داریوش همایون ــ حملات به مرا نمیباید جدی گرفت. از این سخنان بسیار بوده است و باز خواهد بود. یکی دو نفر شایعهای ساختهاند و ان را به این و آن میگویند. یکی دو نفر هم باور کردهاند و ناراحت شدهاند و واکنشهائی نشان دادهاند. آن یکی دو نفر اصلی به نظرم احتمالا از این سو وآن سو شنیدهاند که حمله به ایران قطعی است و به شتاب میخواهند برای در دست گرفتن اوضاع پس از برهم ریختن جمهوری اسلامیــ چون اگر حملهای صورت گیرد به قصد فلج کردن کامل رژیم خواهد بود و به هدفهای اتمی، حتا نظامی، محدود نخواهد ماند ــ دست به کار شوند. من ظاهراً به عنوان مانع عمده سرهم کردن چنان ترتیباتی شناخته شدهام. گذشته از این اگر این همه امیدها را به جنگ بستهاند میباید مخالفان جنگ را بیاعتبار و افکار عمومی را به پذیرفتن و ترجیح دادن راهحل مداخله خارجی برای برطرف کردن مشکل جمهوری اسلامی آماده کرد.
من بنا به عادت، بیپردهترین موضعگیریها را کردهام و در بیش از یک مورد و از مدتها پیش اعلام داشتهام که در صورت حمله به ایران یا تجزیه کشور موقتا در کنار جمهوری اسلامی قرار خواهم گرفت. در همه زندگی اولویت اصلی من موجودیت ایران بوده است، هر چیز دیگری از جمله خودم پس از آن. سه دهه حکومت اسلامی چیز زیادی از کشور ما نگذاشته است که بتواند تحمل جنگ با آمریکا و تحریکات گروههای تجزیهطلب را به پشتیبانی کشورهای بیگانه بیاورد. بهاین معنی من یک ناسیونالیست هستم که کسانی از آن به طعنه سخن میگویند ــ و دلم میخواست آنان را نیز در این احساس همراه خود مییافتم.
ــ بیشتر این حملهها از سوی کسانی است که استراتژی رهبری و الترناتیوسازی از خارج را دنبال میکنند. آیا رابطهای میان این استراتژی و حمله نظامی وجود دارد؟
داریوش همایون ــ درست است. اما استراتژی جایگزین سازی که با امتیاز دادن به سازمانهای قومی به هزینه ملت ایران همراه باشد حتا با کوشش برای کشیدن پای شخصیتهای مشهور و دارای محبوبیت، به شوراهای رهبری به جائی نمیرسد. اساسا اندیشه رهبری از بیرون سترون است. با نیرو و حیثیت شگرفی که جنبش درونی مبارزه با جمهوری اسلامی دارد چنین ادعاهائی جز افزودن بر فاصلهها نتیجهای نخواهد داشت. ما یاور مبارزه در درون هستیم؛ و این بار مبارزه رهائی و بازسازی ایران زیر سایه یک یا چند تن نخواهد رفت. در حسن نیت این سروران تردید ندارم. ولی استراتژی و به ویژه تاکتیکهای آنان در چند ماهه گذشته تنها فضا را خرابتر کرده است. برای اثر گذاشتن بر مبارزه با رژیم آخوندی ـ سپاهی میباید هر چه میتوانیم برای بهتر کردن فضای مبارزه بکوشیم. تا کی تاکتیکهائی که در پنجاه ساله گذشته شکست را بر سرخوردگی بار کرده است؟
من ارتباطی میان جایگزین سازی و حمله نظامی نمیبینم. مدتهای دراز است که بسیاری تصور میکنند میتوان در هزاران کیلومتری ایران قدرتی بوجود آورد که بتواند جای جمهوری اسلامی را بگیرد. بالا گرفتن بحران اتمی جمهوری اسلامی که تنها علت جنگ احتمالی میتواند باشد پدیده تازهتری است و طبعا انگیزه بیشتری برای جایگزین سازی شده است. اشکال در این خواهد بود که جایگزین سازی انگیزهای برای توجیه جنگ بشود.
ــ برخی از فعالین تبعیدی زیر نام مستعار ولی با بیانی روشن و آشکار و عدهای دیگر با نام خود اما با زبانی پوشیده از حمله نظامی به ایران دفاع میکنند. در این میان عده گستردهتری از تبعیدیان ایرانی، حتا در میان سرآمدان سیاسی ـ فرهنگی در ناامیدی خود نسبت به فراهم بودن شرایط اقدامات مؤثر در داخل برای مقابله با حکومت اسلامی و با اوج گیری ابعاد سرکوب، به تدریج پذیرای این حمله به عنوان تنها امکان از سرِ راه برداشتن رژیم اسلامی میشوند. آیا ما به خط پایان توان خود در مبارزه بر علیه حکومت اسلامی رسیدهایم؟
داریوش همایون ــ کم نبودهاند و نیستند آنها که از خودشان ناامیدند و ناامیدی خود را ضرب در میلیونها ایرانی میکنند. جای شگفتی است که تجربه انقلاب اسلامی بهاین زودی از یاد کسانی رفته است. در آن زمان هم گفتند آن رژیم برود هر چه بیاید بهتر است. حمله نظامی به ایران، حملهای که به خواست آرزومندان، جمهوری اسلامی را درهم شکند، ایران را مسلما در وضعی بدتر از آنچه هست خواهد گذاشت. کشور ما از آن حمله کمر راست نخواهد کرد. توجیه کنندگان و مدافعان جنگ در بیرون البته قدم رنجه نخواهند فرمود. اما آنان که میباید در ویرانههای جنگ دنبال آنچه از ایران و از زندگیهاشان میماند بگردند بهتر است یکبار دیگر بیندیشند. اگر گوشهای از پیشبینیهای ما که هشدار میدهیم درست دربیاید چه؟
موضوع ترجیح دادن جمهوری اسلامی یا مذاکره با آن نیست. موضوع این است که با این گفتنها و نوشتنها نمیباید جنگی را که هنوز میتوان جلوش را گرفت پیش بیندازیم. نمیباید سخنانی بگوئیم که شکست خوردگان طرح حمله به عراق را به ماجراجوئی تازهای تشویق کند: «ببینید خود ایرانیها مشتاق حمله آمریکا هستند!»
آمریکا هنوز در زرادخانه اقتصادی و دیپلماتیک خود سلاحهائی دارد که جمهوری اسلامی را وادار به چشم پوشی از برنامه تسلیحات اتمیکند؛ و در جمهوری اسلامی کسی را نمیبینم که بخواهد تا جنگ با آمریکا پیش برود و بساط فرمانروائی خود را برچیند. خطر در این است که آخوندها و فرماندهان سپاه همچنان خودشان را درباره ناتوانی و گرفتاری آمریکا دلخوش کنند. خطر دیگر آن است که داستان چلبی تکرار شود و ایرانیان این تصور را به بازهای امریکائی بدهند که همان بس که بمبهای آمریکا فرو ریزند و همه چیز در جایش قرار خواهد گرفت. «قانون مرفی» در جنگ از همه جا درستتر در میآید: هرچه بتواند خراب شود خراب میشود
وضع در ایران خوب نیست، از فشار و سرکوب و قدرت گرفتن روز افزون سپاهی ـ اطلاعاتیها؛ ولی این دلیل نمیشود که مشکلی را که اساسا میباید به دست خود ما برطرف شود به بمب افکنهای آمریکا واگذاریم و دلیل بیاوریم که اگر امروز بمب معمولی بکار نبرند فردا بمب اتمی خواهد انداخت. این استدلال را حتا از جنگ طلبترین نئوکانهای آمریکا نشنیدهام.
ــ یکی از پیامدهای ناگوار تجربه تلخ انقلاب و حکومت اسلامی منزوی شدن ایران در صحنه بینالمللی و یافتن تک سیمای ضدیت با غرب و ضدیت با آمریکا و اسرائیل بوده است. امروز در پی آموختن از این تجربه، هر روز به تعداد کسانی که در مواضع ضد اسرائیلی وغرب ستیزی و آمریکا ستیزی گذشته خود تجدید نظرمیکنند، افزوده میشود. اما با توجه به اینکه اگر حملهای صورت گیرد، عملاً در پوشش حمایتی کشورهای غربی ـ اگر مخالفتی هم باشد در حرف خواهد بود ـ و به سرکردگی آمریکا و به تشویق اسرائیل صورت خواهد گرفت، نگرانی از درغلطیدن دوباره در دام مواضع ضد غرب و هراس از هم سیما شدن با جمهوری اسلامی، تجدید نظر کنندگان در برابر خطر حمله را به بلاتکلیفی در غلطانده است.
داریوش همایون ــ دشمنی کور طیف چپ و مذهبی ایران با آمریکا و اسرائیل بزرگترین عامل ائتلاف شومی بود که انقلاب اسلامی را به پیروزی رساند. ما هر مخالفتی با جنگ و حمله به ایران داشته باشیم نمیباید در اردوی ارتجاع و فاشیسم و تروریسم اسلامی قرار گیریم. جنگ با تروریسم اسلامی جنگ ما نیز هست. این جنگی است که نخستین گلوله آن نه در مرکز بازرگانی جهانی نیویورک بلکه در سینما رکس آبادان شلیک شد. شعارهای ضد امریکائی و ضد اسرائیلی، ما را هماوا با احمدی نژادها و بنلادنها خواهد کرد و در هیچ شرایطی نمیباید به چنان دامی بیفتیم. یک سخن ما با آن کشورها میباید همین باشد که کاری نکنید که تنها ملتی که در خاورمیانه و میان مسلمانان دوست شماست به دشمنان بپیوندد.
ــ آیا راه جدی جلو گیری از هر گونه راهحل نظامی علیه ایران از مسیر مبارزه با حکومت اسلامی نمیگذرد؟
داریوش همایون ــ مبارزه با جمهوری اسلامی همواره و مستقل از هر دلیلی لازم است زیرا مشکل ما با آن مشکل وجودی است. سراپای این حکومت و جهانبینی با مردمی که میخواهند در جهان آدمیان بسربرند در جنگ است. مخالفت با برنامه اتمی رژیم و روشن کردن افکار عمومی که آنها بمب را نه برای ایران ـ که هیچ نیازی به آن ندارد ـ بلکه برای تضمین ماندگاری خود میخواهند، وظیفه ماست و در جلوگیری از جنگ نیز بیاثر نخواهد بود زیرا پشتیبانی مردم از این برنامه آخوندها و فرماندهان سپاه را دلگرمتر میسازد. شک نیست که تا این رژیم هست هر روز خطر تازهای ایران را تهدید خواهد کرد.
ــ نگرانی جهان از وجود حکومت اسلامی و تلاشهای هستهای آن را که بستر اصلی پیگیری «استراتژی جنگ» و توجیهگر آن است چقدر باید جدی گرفت؟ پاسخ نیروهای مخالف جمهوری اسلامی و مخالف حمله نظامی نسبت به این نگرانی افکار عمومی جهان چه باید باشد؟ آیا گفتن اینکه ما هم با داشتن سلاح اتمی جمهوری اسلامی مخالفیم، رفع نگرانی میکند؟
داریوش همایون ــ دنیا حق دارد نگران حکومت اسلامی ونقش خرابکارانه آن باشد. ما به سهم خود میباید در کنار همه نیروهائی که در پی جلوگیری از ماجراجوئی رژیم هستند باشیم. پشتیبانی از تحریم اقتصادی رژیم ــ که ظاهرا قرار است به سپاه پاسداران نیز گسترش یابد ــ لازم است، زیرا کارسازترین جایگزین جنگ نیز بشمار میرود. این سخنان که دود تحریم به چشم مردم میرود گریز از واقعیت است. زیرا دیگر چه دودی مانده که به چشم مردم برود. با همه تحریمها در دو ساله گذشته ۱۴۰ میلیارد به دست این رژیم مصرف شده است و به زندگی مردم بنگرید. از آن گذشته مگر میشود چنین بحران خطرناکی را بیهیچ هزینهای فیصله داد؟ من از سهم شاخههای حزب مشروطه ایران در کالیفرنیا در گذراندن لایحه منع سرمایهگزاری صندوق بازنشستگی کارکنان حکومت محلی آن ایالت در طرحهای مربوط به جمهوری اسلامی خوشحالم. در هر ایالت دیگر آمریکا که چنین ابتکاری صورت گیرد همرزمان ما آنچه بتوانند خواهند کرد.
ــ هر قدر هم خطر حمله به ایران جدی باشد، ما هنوز در لحظه وقوع حمله نیستیم و جنگی هم درگیر نشده است. وظائف این لحظه را چه میدانید؟ منظور وظائف نیروهای ایرانی است که از یک سو با حل مشکل حکومت اسلامی از طریق جنگ مخالفند و از سوی دیگر ریشه همه بحران را نزد این رژیم دانسته خواهان خلل و توقف مبارزه علیه آن نیستند.
داریوش همایون ــ تشدید مبارزه با رژیم، بطوری که بخش روز افزونی از انرژی آن صرف نگهداری خودش شود از شدت ماجراجوئیهای خارجی آن خواهد کاست و آن را در برابر فشارها آسیب پذیرتر و برای مصالحه در بحران اتمی آمادهتر خواهد کرد. جنگ به این نزدیکیها نیست و فرصت برای وارد کردن همه گونه فشار بر جمهوری اسلامی هست. برعکس دامن زدن به جریانات انحرافی مانند دشمنی انداختن میان «ملت» های ایران با «ملت فارس» و حق تعیین سرنوشت و فدرالیسم زبانی و فراخواندن آمریکا به مداخله در ایران و زهرآگین کردن فضای مبارزهای که هم اکنون بیش از اندازه زهرآگین هست بر اطمینان حکومت اسلامی به بیاثری مخالفان و غرور دروغین سرآن رژیم خواهد افزود و ایرانیان بیدار را از آینده بیمناک خواهد کرد.
یک جبهه ضد جنگ، ضد برنامه هستهای جمهوری اسلامی، و ضد تجزیه ایران ــ که مانند دانههای زنجیر بهم پیوستهاند و برای دفاع از ملت ایران، آن گونه که در فراخوان تازه «تلاش» آمده، اکنون بهترین کاری است که میتوانیم. خوشوقتم که میبینم فراخوان دفاع از ملت ایران بیپاسخ نمانده است و کوشش هماهنگ پارهای شخصیتهای سیاسی و فرهنگی کمک خواهد کرد که ابرهای تنفر قومی و دروغبافی و جعل تاریخ و زبانشناسی از آسمان یگانگی ملی و مبارزه برای صلح و آزادی پراکنده شود.
ــ آقای همایون با سپاس از شما
شهریور ماه ۱۳۸۶