«

»

Print this نوشته

بوسه / شبنم آذر / ایران

گلوی آزادی را / با یک بطری آب خنک / تازه می کنیم / گلوی آزادی را / به یکدیگر تعارف می کنیم / گلوی آزادی / دست به دست /  می شود / دهان به دهان / راه خودش را بازمی کند

‌‌

بوسه‌

 

شبنم آذر/ ایران

 

 

راه می رویم

راه می رویم

بی آن که

نام یکدیگر را بدانیم

در سکوت

رؤیاهایمان را

روی دست بالا می گیریم

 ‌

چیزی توی چشم هایمان هست

که مرگ را

 می ترساند

 ‌

ساعت ها

با دهانی خشک

در سکوت

راه می رویم

 ‌

گلوی آزادی را

با یک بطری آب خنک

تازه می کنیم

گلوی آزادی را

به یکدیگر تعارف می کنیم

گلوی آزادی

دست به دست

 می شود

دهان به دهان

راه خودش را بازمی کند

تا صف سربازانی

که رویمان اسلحه می کشند

و این گونه است

که دهانِ جنگ را

دهانِ صلح

می بوسد

 ‌

*برگرفته از مجموعه شعر «خونماهی»، نشر ناکجا، پاریس، ژانویه ۲۰۱۲