«

»

Print this نوشته

آقای عباس میلانی تا کی ستیز با ایران! / پرویز خسروی

‌ ‌

‌آقای میلانی، گویی دوباره به دنبال راه‌حل‌هایی «جهانشمول» برای ایران هستند. ایشان هنوز به این نکته اساسی پی نبرده است که «یک ایراد بزرگ و یک بیراهه‌‌ای که در صد سال گذشته رفتیم این است که همیشه فکر کردیم که در دوره‌های مختلف، یک نظریه موجود «عام» و «تمام»ی هست و ما اگر بتوانیم به آن برسیم «مشکل» ما حل است».

‌ ‌

آقای عباس میلانی تا کی ستیز با ایران!

پرویز خسروی

آقای عباس میلانی به عنوان «استاد مهمان» در مرکز «ایران شناسی» ایجاد شده در «جنب» دانشگاه استنفورد، در توضیح برنامه‌ها و «جلسه‌ها»ی بی‌سابقه در استنفورد، در توضیحات مربوط به برنامه‌های «کنفرانس بی‌سابقه» به واقع خود را در مقام مشکل‌گشای ایران قرار می‌دهد و می‌گوید:

«یک گفتگویی است بین من و دوست بسیار عزیزم که یک شاهزاده مراکشی است که در واقع لقب شاهزادگی‌اش را وا گذاشته، فعال دموکراتیک شده، در دانشگاه استنفورد یک مرکز دموکراسی برای کشور‌های عرب پایه‌گذاری کرده و یک کتاب‌ درباره گذار به دموکراسی نوشته، در جلسه دیگری با سفیر سابق امریکا و برجسته‌ترین متخصص دموکراسی در جهان» صحبت خواهم کرد و در جلسه دیگر من با دوتا از همکارانم در دانشکده حقوق دانشگاه استنفورد صحبت خواهم کرد». آقای میلانی‌ درباره بخش پایانی برنامه می‌گوید: «یک پنل هم در آخر جلسه خواهیم داشت که از بعضی از فعالین و رهبران سیاسی دعوت کردیم که بیایند و در این پنل شرکت کنند.» البته میلانی در پاسخ به پرسش گفتگو کننده که افراد دعوت شده چه کسانی هستند؟ با جملاتی بی‌معنا و آشفته از هر گونه پاسخی طفره می‌رود.

آقای میلانی در جستجوی «برجسته‌ترین متخصصین دموکراسی در جهان»، که قاعدتا باید خود ایشان هم دست کم جزو «برجسته ترین»‌ها باشد که موفق شده طرف گفتگو با آنان قرارگیرد، قصد دارد‌ درباره کدامین واقعیت‌ها و حوادث مهم تاریخ دو سده اخیر ایران با همکاران و دوستان «بسیار عزیز» خود صحبت کند؟

آیا آقای میلانی پس از این همه سال و با صرف آن همه بودجه در مرکز «ایران شناسی» جنب دانشگاه استنفورد هنوز به این نکته کلیدی و تعیین کننده پی نبرده است که ایران و واقعیت‌های تاریخی آن یکسره با «کشورهای عرب» و هر کشور به واقع دموکراتیک غربی متفاوت و قابل قیاس نیست. آقای میلانی، گویی دوباره به دنبال راه‌حل‌هایی «جهانشمول» برای ایران هستند. ایشان هنوز به این نکته اساسی پی نبرده است که «یک ایراد بزرگ و یک بیراهه‌‌ای که در صد سال گذشته رفتیم این است که همیشه فکر کردیم که در دوره‌های مختلف، یک نظریه موجود «عام» و «تمام»ی هست و ما اگر بتوانیم به آن برسیم «مشکل» ما حل است». گویی آقای میلانی پس از کسب عناوین «اهدایی» و اختصاص بودجه‌های کلان با هدف «برنامه مطالعات ایرانی»، چند دهه پس از بیراهه رفتنی که سر از سال ۵۷ در آورده بود، یک بار دیگر در این لحظات خطیر تاریخ ایران در «جنب» دانشگاه استنفورد، اما به ضرب نام و اعتبار آن با دوستان «انتر ناسیونالیست» شرمگین امروزی که در حجاب «پست مدرن» پنهان می‌شوند، قصد آن دارد با کمک «برجسته‌ترین متخصصین دموکراسی در جهان» برای کشور ایران «دموکراسی» به ارمغان آورد، و البته با اتکا به تجربه‌های درخشان همه «دموکراسی»‌های صادراتی که تا کنون «پژوهشکده»‌های غربی برای کشورهای «در حال توسعه» تدوین و با موفقیت کامل پیاده کردند!!