«

»

Print this نوشته

‌ ‌

۲۸  مرداد لحظۀ تاریخی در نگهداری ایران از زبان دو شاهد

اردشیر زاهدی و بابک امیرخسروی

Screenshot (2)

اردشیر زاهدی: ساعت ۵ یا ۵ و نیم بعد از ظهر بود که آقای صادق نراقی بسراغ ما آمد و از وضع شهر اطلاعاتی بما داده می‌گفت میتینگ میدان بهارستان که از صبح اول وقت با بلندگوهای بسیار درخیابانها بوسیله رادیو مردم را دعوت به حضور در آن کرده بودند هم اکنون برپاست و سخنران‌ها کاملاً مشت خود را باز کردند، ولی اجتماع اصلی را توده‌ای‌ها تشکیل داده‌اند و اصولاً یک آشفتگی و بهم ریختگی عجیبی در تمام شئون حکمفرما است و هر دسته نغمه خاصی سازکرده ولی آنچه مسلم است، ابتکار و کارگردانی توده‌ای‌ها بیش از سایرین به چشم می‌خورد و اگر فکر عاجلی نشود حساب مملکت پاک است و دکتر مصدق و دارودسته او هم قادر به کاری نیستند.

توده‌ای‌ها برای واژگون کردن اوضاع و تسلط خودشان سخت در تقلا هستند و مأمورین هم به جای سرکوبی آن‌ها تمام هم خودشان را مصروف گرفتن و زندانی کردن این و آن می‌کند و توده‌ای‌ها هم با یک پیت گِل سرخ آب زده و یک قلم مو مشغول نامگذاری خیابان‌ها و تشکیل حکومت جمهوری دموکراتیک هستند.

‌ ‌

بابک امیرخسروی: رهبری حزب می‌خواست شعار جمهوری و انحلال رژیم سلطنتی را با راه انداختن «تظاهرات وسیع» و «بصورت مبارزه جویانه» به میان مردم ببرد و جشن بگیرد! یعنی همان راه انداختن میتینگ‌ها و راهپیمائی ها، با بی اعتنائی به اعلامیه همان روز ۲۷ مرداد، نظیر آویختن شعارپارچه ای بزرگ، با شعار، «زنده باد حزب توده ایران» در میدان توپخانه، پخش علنی «نامه مردم» ارگان کمیته مرکزی حزب توده، ریختن به ادارات و مغازه‌های مردم برای پائین کشیدن عکس شاه و خانواده سلطنتی و در نتیجه برخورد با کسبه و مردم عادی، درگیری با سربازها و مأمورین انتظامی…

واقعیت این بود که جامعه سیاسی ایران از ملیون گرفته تا مخالفان نهضت ملی، به خاطر اعمال و کردار رهبری حزب توده، به ویژه بعد از پیشامد تقاضای نفت شمال و ماجرای فرقه در آذربایجان و تبلیغات شدید شوروی پرستی در مطبوعات حزب، او را نماینده سیاسی شوروی در ایران تلقی می‌کردند. بنابراین روی کار آمدن احتمالی او را، معادل با تبدیل ایران به یکی از اقمار شوروی و از دست رفتن استقلال کشور می‌دیدند. ترس مردم از شعارها و تندرویهای حزب توده ایران و رمیدن آن‌ها، در آن روزهای سرنوشت ساز، برای نهضت ملی بسیار گران تمام شد…

‌ ‌

نقل از:

http://bonyadhomayoun.com/pdf/28Mordad1332.pdf