«

»

Print this نوشته

پیروزی دیگر ایران / آیندگان ۲۵ تیر ۱۳۴۹ / داریوش همایون

پس از کویت، عربستان سعودی نیز عقیدۀ ایران را تأیید کرد که حکومت تازۀ انگلستان باید وعدۀ حکومت پیشین را حرمت گذارد و در موعدی که تعیین شده بود پایگاه‌های خود را در خلیج فارس ـ در بحرین و شارجه ـ تخلیه کند. این اظهار صریح آثار زیاد در پی خواهد داشت. عربستان سعودی با جایگاهی که در کرانۀ جنوبی خلیج فارس و شیخ‌نشین‌ها دارد وزنۀ خود را در ترازوی ایران ـ که هم‌آنگاه بسیار سنگین بود ـ افکنده است و اثر نیرویی را که پدیدار شده است باید در اظهار شگفتی محافل انگلیسی از واکنش حکومت‌های خلیج فارس دریافت. آن موافقتی که می‌بایست پایۀ باقی ماندن نیروهای انگلیسی در خلیج فارس قرار گیرد از کویت نیامد و، از آن بدتر، از عربستان سعودی نیز نیامده است.

Ayandegan

پیروزی دیگر ایران / آیندگان ۲۵ تیر ۱۳۴۹ / داریوش همایون

پیروزی دوم ایران در مبارزۀ بیش دوساله‌اش در غیرمستعمره کردن خلیج فارس دو روز پیش در جده بدست آمد. دیپلماسی پرقدرت و پیگیر ایران سرانجام سعودی‌های بسیار محتاط را متقاعد کرد که هنگام سخن‌گفتن آشکار فرارسیده است. گروه کوچک خبرنگاران ایرانی در مصاحبه‌ای آخرین لحظه، نظری را که پیش از آن در پردۀ راز نگهداری می‌شد، از وزیر مشاور عربستان سعودی در امور خارجی بدر آوردند.

پس از کویت، عربستان سعودی نیز عقیدۀ ایران را تأیید کرد که حکومت تازۀ انگلستان باید وعدۀ حکومت پیشین را حرمت گذارد و در موعدی که تعیین شده بود پایگاه‌های خود را در خلیج فارس ـ در بحرین و شارجه ـ تخلیه کند. این اظهار صریح آثار زیاد در پی خواهد داشت. عربستان سعودی با جایگاهی که در کرانۀ جنوبی خلیج فارس و شیخ‌نشین‌ها دارد وزنۀ خود را در ترازوی ایران ـ که هم‌آنگاه بسیار سنگین بود ـ افکنده است و اثر نیرویی را که پدیدار شده است باید در اظهار شگفتی محافل انگلیسی از واکنش حکومت‌های خلیج فارس دریافت. آن موافقتی که می‌بایست پایۀ باقی ماندن نیروهای انگلیسی در خلیج فارس قرار گیرد از کویت نیامد و، از آن بدتر، از عربستان سعودی نیز نیامده است.

اکنون شیخ‌نشین‌ها می‌مانند. ولی حتا اگر کسانی از میان آنها چنان دلاور باشند که بخواهند میزبانی چنین میهمانان ناخوانده‌ای را به گردن گیرند و به امواج مخالفتی که از هر سو بر کرانه‌های نااستوار آنان خواهند خورد، بی‌پروا بمانند، تازه این مسئله باقی می‌ماند که چگونه کسانی که ادارۀ امور خارجی خود را به قدرتی سپرده‌اند می‌توانند آزادانه از همان قدرت بخواهند که در خاکشان پایگاه نظامی داشته باشد؟

این موفقیت‌های پرآوازه که ایران در سیاست خلیج فارس خود بدست آورده در عرصۀ عالی‌تر بین‌المللی تحولاتی را سبب شده که اهمیت آن کمتر نیست. در همۀ مدتی که حکومت کارگری خود را به سیاست بیرون رفتن از شرق سوئز متعهد می‌ساخت آمریکاییان ناهمداستانی خود را پنهان نمی‌داشتند. چه در حوزۀ آسیای جنوب شرقی و چه در خلیج فارس، آنان به انگلستان به دیدۀ قدرت تثبیت‌کننده‌ای می‌نگریستند که نبودنش فضای تهدیدآمیزی بوجود می‌آورد. با وجود چین در آسیای جنوب شرقی و شوروی در اقیانوس هند و مدیترانه، آمریکاییان هیچ از این دلخوش نبودند که متحد کهن انگلیسی‌شان زمینه را خالی کند. نفوذی که شوروی در عراق بدست آورده است، و قابلیت نامحدود خرابکاری که در حکومت بعثی است، آنان را به ادامۀ حضور انگلستان در خلیج فارس همچنان راغب‌تر می‌کرد .

وقتی محافظه‌کاران پس از پیروزی در انتخابات وعده‌های انتخاباتی را تکرار کردند که خیال دارند در خلیج فارس بمانند، در حکومت نیکسون کمتر کسی کوشید آسودگی خاطر خود را پنهان دارد.

ولی همچنان که طرح مبارزه دیپلماتیک ایران گشوده و اجرا شد لحن‌ها و برداشت‌ها در واشنگتن تغییر کرد. آمریکاییان در برابر تصمیم استوار ایران نخست ترجیح دادند چنان رفتار کنند که هیچ یک از دو متحد خود ـ ایران و انگلستان ـ را نرنجانند. سپس وقتی

کویت و عربستان سعودی به جبهۀ ایران پیوستند، دفاع از ادامه حضور انگلستان باز دشوارتر شد، نخست از جهت آن که مایۀ رنجش دوستان بیشتری می‌گردید؛ و دوم، از آنرو که فرض‌های مقدماتی نظریۀ ضرورت حضور انگلستان تغییر می‌یافت. وقتی ایران گره کور بحرین را به چنان سادگی گشوده بود و می‌توانست کویت و عربستان را در صف متحدی، قادر و آماده به حفظ امنیت عمومی خلیج فارس، گرد آورد، آیا دیگر حضور یا احضار هفت‌هزار سرباز انگلیس آنقدر تفاوتی می‌داشت؟

این نتیجه‌ای است که در خود لندن نیز خواه ناخواه بدان می‌رسند. رنجانیدن نیرومندترین کشورهای خلیج فارس، ندیده گرفتن قدرتی که هر خلأ فرضی را پر کرده است، و به خطر افکندن شیخ‌نشین‌هایی که هم‌اکنون به اندازۀ کافی در برابر رخنه‌گری و جنگ روانشناسی آسیب پذیرند، این همه به خاطر چه؟ آیا استدلال‌های استراتژیک پوششی بر احساس‌های نوستالژیک نیستند؟

‌ ‌