باید اسلحه میهندوستی را از این جماعت گرفت، جماعتی که جنایات جمهوری اسلامی در داخل و یا خارج را توجیه میکنند، و در عین حال با ژست میهندوستی خواهان رفع تحریمها هستند حداقل پیششرط تغییر رفتار ج.ا در داخل و خارج را هم برای رفع تحریمها مطرح نمیکنند! این جماعت بویی از شرافت و انسانیت نبردهاند، چه رسد به حب وطن! حب وطن فضیلتی است که پتیارگان و فرومایگان نمیتوانند آن را لقلقه زبان خود کنند!
لزوم حفاظت از شرافت وطندوستی در برابر مدعیان دروغین آن:
محمد محبی
وطن، وسیله خودارضایی ایدئولوژیک، نردبان رسیدن به فانتزیها و آرمانهای مذهبی و ایدئولوژیک، و ابزار تخلیه عقدههای شخصی و قومی و فرقهای نیست!
وقتی تو میگویی وطن، من خاک بر سر میکنم / گویی شکست شیر را از موش باور میکنم.
وقتی تو میگویی وطن از حنجرت خون میچکد / من یاد قتل نفس با اللهاکبر میکنم!
حماقت، کمترین ثمرهای است که ناسیونالیسم و قومگرایی برای یک ایرانی میتواند در پی داشته باشد. چون اساساً ناسیونالیسم برای ایران موضوعیت ندارد. وطندوستی با ناسیونالیسم تفاوت بنیادین دارد. وطندوستی یک فضیلت شهروندی است. اما ناسیونالیسم یک ایدئولوژی اروپایی خونبار و مصیبتبار است!
اما متأسفانه در تاریخ معاصر ایران، فرقههایی خطرناک پیدا شدهاند که در قالب اتیکتهایی چون ناسیونالیسم، واقعگرایی سیاسی و امثالهم، و با شعار وطندوستی، ایرانبرباددهترین اعمال و سیاستها را توجیه و حمایت کرده و در نهایت وقاحت، مخالفان آن را به بیشرافتی و خیانت به وطن متهم میکنند! باید یکبار برای همیشه مقابل این بلاهت و وقاحت ایستاد و دقیقاً انگ بیشرافتی و خیانت به وطن را به خود آنها بازگرداند!
وطندوستیای که نتیجه آن حمایت مستقیم و غیرمستقیم از انقلاب منحوس پنجاهوهفت، و تشکیلات موسوم به جمهوری اسلامی (کلیت آن و تمام جناحها و باندهای آن) و توجیه جنایات آن در داخل و خارج باشد، در واقع وطنفروشی و ایرانستیزی است. واقعگرایی سیاسیای که نتیجه آن حمایت و همراهی با توهمات فرقهای و ایدئولوژیک جمهوری اسلامی باشد، دیگر «سفاهت سیاسی» است نه واقعگرایی سیاسی!
یکی از مسایلی که وطنفروشان خودوطندوستپندار، و سفهای سیاسی خودواقعبینپندار با آن مانور بلاهت میدهند، بحث تحریمهای غرب علیه جمهوری اسلامی است. در این مانور، نه نشانی از واقعبینی سیاسی است و نه دلسوزی برای میهن و هممیهن! تحریمهای غرب و آمریکا علیه تشکیلات موسوم به جمهوری اسلامی، هم مبنای حقوقی در حقوق بینالملل، و هم مبنای سیاسی در روابط بینالملل دارد. جمهوری اسلامی، نظم بینالملل را به چالش کشیده و در این راه، به هر شرارتی دست زده و میزند. نظام بینالملل و بازیگران قدرتمند آن هم حق دارند که چنین تشکیلاتی را تحریم کند. منِ ایرانی هم، با اینکه نظم کنونی جهان را ایدهآل نمیدانم، ولی کوچکترین حمایتی از حماقت جمهوری اسلامی در ستیز با نظم جهان نمیکنم، کوچکترین همدردی با جمهوری اسلامی در رابطه با این تحریمها نمیکنم. با اینکه از این تحریمها من هم آسیب دیدم، ولی مخالفت اصولی با این تحریمها ندارم. چون اولاً، منافع ملی ایران در اتحاد با غرب و جهان متمدن، و دورریختن مزخرفاتی چون غربستیزی و امپریالیسمستیزی و … قابل تأمین است. خیر و مصلحت ایران و ایرانیان در اتخاد استراتژیک با دول غرب، و ایجاد روابطی حسنه و بیتنش با کشورهای شرقی و ممالک همجوار است ثانیاً، ستیز با نظم جهانی، بدون داشتن برنامهای واقعبینانه برای جایگزینی نظم جهانی، و بدون توان پرداخت هزینه فوقالعاده هنگفت لازم برای فرآیند جایگزینی (که جمهوری اسلامی یکمیلیونیوم آن را هم ندارد)، بلاهت محض است. و ثالثاً، جمهوری اسلامی، صلاحیت اخلاقی، سیاسی و حقوقی به چالش کشیدن نظم جهانی را ندارد، چه رسد به از بین بردن و جایگزینی آن! مضافاً بر اینکه، این تحریمها، توجیه اخلاقی و عقلانی هم دارند و در مجموع به نفع ایرانیان است. نه اینکه این نفع در برنامههای تحریککنندگان لحاظ شده باشد، نه! آنها فقط در جهت حفظ نظمی که در جهان ساختهاند و از آن سود میبرند این تحریمها را وضع نمودهاند. اما این تحریمها در مجموع، تشکیلات جمهوری اسلامی، حامیان و مالهکشهای داخلی و خارجی آن را تضعیف کرده است. و این خبر خوبی است. گرچه قبول دارم که این تحریمها، به ضرر بخشهایی از اقتصاد کشور و برخی کسبوکارهای مردم هم تمام شده است. اما نباید درباره آن اغراق کرد. اقتصاد ایران خیلی به اقتصاد بینالملل متصل نشده است. تحریم اثر کمی بر آن دارد. از طرفی، اقلام بشردوستانه چون غذا و دارو و امثالهم، مشمول تحریم نیستند، لذا مالهکشهای بیشرف (به ویژه از نوع خارجنشین آن) نمیتوانند با این مسأله کاسبی کنند و نگران «آب و دون مردم» باشند.
من خودم شخصاً از بابت تحریمها زیان دیدهام. کسب و کارم کمرونق شده و آسیب دیده است. اما چارهای نیست. تحریم جمهوری اسلامی، کمهزینهترین راه برای تضعیف و در نتیجه اضمحلال این تشکیلات است. با توجه به بیرحمی دستگاه سرکوب ج.ا، امکان خیزش بزرگ در حالت عادی وجود ندارد، و ممکن است به حمام خون بزرگ منجر شود. لذا این تشکیلات و دستگاه سرکوب و دستگاه پروپاگاندای مالهکش آن باید در عسر و حرج مالی شدید قرار بگیرند و تضعیف شوند، آنگاه هزینه خیزش برای اضمحلال آن کمتر خواهد شد. بالاخره این تشکیلات و این سیرک مسخرهای که بعد از انقلابِ احمقانه و منحوسِ پنحاهوهفت برپا شده است، باید پایان بپذیرد. چون ادامه این وضعیت باعث از بین رفتن ایران، و قطرهقطره آبشدن ایرانیان خواهد شد. مگر اینکه مخالفان این تحریمها، خواهان حفظ وضع موجود و یا یکسره شدن وضعیت ج.ا با یک حمله خارجی گسترده باشند که تبعات هر دو بسیار هولناک است. لذا هیچ راه کمهزینهتری غیر از تحریمهای بینالمللی وجود ندارد.
نمیتوان وارد رودخانه شد و خیس نشد. حتماً تحریمها، یکسری ترکشهایی برای مردم عادی دارد. اما این ترکشها در مقابل سود درازمدتی که برای همان مردم عادی دارد (یعنی تضعیف و فروپاشی ج.ا)، اهمیت چندانی ندارند. و در ثانی، مردم عادی در دوران ماقبل تحریم هم وضعشان تقریباً همین بود. آن دورانی که روزانه چند میلیون بشکه نفت به قیمت بالای صددلار فروخته میشد هم وضع همین بود. یا حداقل وضع فرق چندانی نکرده است. مشکل اصلی در ایران، ناکارآمدی و فساد و تباهی جمهوری اسلامی است. این سیستم فاسد و تباه، باید همچنان در تحریم بماند، این مسأله هم به نفع ایرانیان است و هم به نفع جهانیان است. پول این ملت را نباید دست این سرپرست معتاد هروئینی داد، چون آن پول را خرج دود و هوا و هوس ایدئولوژیک خود خواهد کرد و کمتر برای رفاه ملت و آبادانی میهن خرج خواهد کرد. لذا کسانی که ریاکارانه و از موضع میهندوستی و دلسوزی برای مردم ایران (کذا!!)، با این تحریمها مخالف هستند و برای رفع آنها یقهدرانی میکنند، یا توی باغ نیستند و صرفاً دنبال منافع کوتاهمدت هستند و یا اینکه از ادامه وضعیت موجود سود میبرند و یا عُلقه ایدئولوژیک نسبت به این تشکیلات تباه و این انقلاب منحوس دارند و همچنان ویروس غربستیزی در ذهن آنها فعال و زنده است. مهمتر از اضمحلال جمهوری اسلامی، اضمحلال پدیده منحوس غربستیزی و استقلالخواهی پفکی/چپکی در ایران است. مقوله استقلال، فقط در مسایل حقوقی و به ویژه در حوزه حاکمیتی، یک امر مطلق است، در بقیه مسایل سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و … امری کاملاً نسبی است.
باید اسلحه میهندوستی را از این جماعت گرفت، جماعتی که جنایات جمهوری اسلامی در داخل و یا خارج را توجیه میکنند، و در عین حال با ژست میهندوستی خواهان رفع تحریمها هستند حداقل پیششرط تغییر رفتار ج.ا در داخل و خارج را هم برای رفع تحریمها مطرح نمیکنند! این جماعت بویی از شرافت و انسانیت نبردهاند، چه رسد به حب وطن! حب وطن فضیلتی است که پتیارگان و فرومایگان نمیتوانند آن را لقلقه زبان خود کنند! وطندوستی وسیلهای برای خودارضایی ایدئولوژیک، و ارضای شهوات فرقهای و فانتزیهای ذهنی عقلباختگان نیست. وطن ابزار آرزوهای ایدئولوژیک هیچ شخص و گروهی نیست. وطن یک امانت در دست ماست و باید تمام سیاستها و شئونات آن در راستای حفظ و حراست از خیر و مصلحت عمومی ساکنان وطن، افزایش کیفیت زندگی و رفاه ساکنان وطن، و در جهت ارتقای سطح پرستیژ و قدرت کشور باشد. کدام سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی، به اندازه یکصدم درصد در راستای این اهداف بوده است؟!!
بقول استاد فرزانه و وطنپرست، مرحوم بدیعالزمان فروزانفر: «معنای وطندوستی واقعی این است که وطن را به حدی از آبادی و آزادی و رفاه برسانیم که شایسته عشق ورزیدن باشد.»
وطندوستی فضیلتی است که باید حرمت آن را حفظ کرد و اجازه نداد که هر گرگ و شغالی از آن دم بزند.
معرفت دُرّ گرانیست به هرکس ندهندش / پر طاووس قشنگ است به کرکس ندهندش.