انتخاب فرانسه برای تحصیل پژوهندگان جوان که چشم و گوش بسته از دامن ناز و نعمت به پاریس پرغوغا و آشوب آن روز میرفتند، یک انتخاب شایسته نبود و با توجه به نتایج تأسفباری که از محصلین اعزامی دسته گذشته گرفته شده بود، در پس این اقدام یک انگیزه ابهامآمیز و توجیه نشدنی به چشم میخورد.
بخش ۳
تحقیق از محمدطاهر موسویزاده
آیندگان ۴ خرداد ۱۳۴۸
همهی فرنگرفتگان عهدهدار مناصب و مشاغل مهم شدند
برگزیدگان دارالفنون
یازده سال پس از بازگشت سومین دسته محصلین اعزامی، در پانزدهم مرداد ۱۲۳۸، چهلودو نفر از اشرافزادگان و برجستگان مدرسه دارالفنون به سرپرستی «عبدالرسول صدر اصفهانی» که خود جزو دانشجویان مزبور بود، وارد پاریس شدند.
فرستادن این عده که از میان تحصِلکردههای دارالفنون انتخاب شده بودند، یک اشتباه جبرانناپذیر بود. چرا که باعث از رونق افتادن مدرسه دارالفنون شد.
بدین گونه تصمیمی که نیندیشیده گرفته شده بود، یکی از پایگاههای ترویج دانش را که در این سرزمین ریشه داشت، از رونق انداخت. از این گذشته، انتخاب فرانسه برای تحصیل پژوهندگان جوان که چشم و گوش بسته از دامن ناز و نعمت به پاریس پرغوغا و آشوب آن روز میرفتند، یک انتخاب شایسته نبود و با توجه به نتایج تأسفباری که از محصلین اعزامی دسته گذشته گرفته شده بود، در پس این اقدام یک انگیزه ابهامآمیز و توجیه نشدنی به چشم میخورد. احتمالاً انتخاب فرانسه، شاید، به دلیل تمجید فراوان «فرخخان امین الدوله» فرستاده ایران در فرنگ، از ناپلئون بوده باشد. در این وقت سفارت ایران در فرانسه را «حسینعلیخان سرتیپ گروسی» عهدهدار بود.
دسته چهلودو نفری محصلین که رشتههای تحصیلی آنها از پیش، در تهران، معین شده بود، اینها بودند:
در ریاضیات
۱ـ عبدالرسول صدر اصفهانی، ولد عبدالحسینخان، در مدت هشتسال اقامتش در فرانسه زبان و ریاضی را به خوبی آموخت، به منصب سرتیپی رسید و حاکم ملایر و نیز نیابت حکومت گیلان یافت. مرگ او در سال ۱۲۵۳ اتفاق افتاد.
۲ـ میرزاعباسخان، ولد میرزارضاخان مهندسباشی، او مدت هشتسال در مدرسه پلیتکنیک ریاضی خواند و بعد از بازگشت سرتیپ دوم و تشریفاتچی نظام و سفرا شد.
۳ـ عباسقلیخان، ولد اسفندیار بیگ گرجی، برادر صاحبجمع، پس از ششسال آموزش در پاریس «امیرتومان» و نایبالسلطنه کامرانمیرزا شد.
۴ ـ میرزامحمود قمی، ولد میرزااحمد، در علم نجوم وارد شد و در رصدخانه پاریس ستارهشناسی آموخت. در سال ۱۲۴۲ تقویم سیارات را از روی طریقه اروپائی استخراج کرد و سیارهای در فاصله مریخ و مشتری کشف کرد و به آن ستاره «محمود» نام نهاد که امکان دارد به علت عدم تذکر نام او در کتابهای هیأت و ستارهشناسی، این ستاره به نام یک فرنگی به ثبت رسیده باشد. میرزا محمود قمی، پس از بازگشت سرهنگ شد و لقب «خانی» گرفت. سپس نایب تلگرافخانه و آنگاه سرکنسول طرابوزان شد. بعدها نیز به مشاورالملک شهرت یافت.
۵ـ محمدتقیخان مقدم، ولد محمودحسنخان، که منصب سرتیپی و معلمی دارالفنون یافت.
۶ـ محمدخان والی، ولد محمدقاسمخان، سرتیپ اول و سپس حاکم یزد شد.
۷ـ حسین خان، ولد قاسمخان، چدنریزی آموخت اما به جای استفاده از آموخته ها تجارب و تخصصش در ایران، اداراتی شد و بدین گونه از وجود او بهرهای به صنعت ایران نرسید.
۸و۹ـ حسینعلی خان قزوینی و یک نفر دیگر چدنریزی و آهن آب کردن آموختند و صاحب منصب قورخانه موهومی شدند.
در پیاده نظام
۱۰ـ علیآقا، ولد حاجمحمدآقا، سرهنگ شد، مأموریت کرمان یافت و به سال ۱۲۵۶ به مرگ پیوست.
۱۱ـ محمدعلیآقا سرتیپ شد و به «خان» ملقب گشت. ولی در ادارات دولتی کار می کرد.
۱۲ـ محمود، ولد حاجی محمدآقا، معلم پیاده نظام مدرسه شد و بعد سرهنگ فوج خلج شد.
۱۳علیآقا، ولد حاجی محمدآقا، سرهنگ کرمان شد.
در طب
۱۴ـ میرزاآقا بزرگ نواب، ولد آقا مهدی، مأموریت کرمان یافت.
۱۵ شیخخلیل، به خدمت وزارت علوم درآمد، نیز طبیب مخصوص امراء ارتش و کارگران تلگرافخانه بود، بعدها طبیب دربار شد و در سفر ناصرالدینشاه به جاجرود در رودخانه غرق شد.
۱۶ـ میرزاحسینخان افشار، ولد میرزا احمد، حکیمباشی حضور و معلم دارالفنون شد.
۱۷ـ میرزارضای دکتر، پسر میرزامقیم تهرانی، معلم دارالفنون و طبیب ظلالسلطان شد ( دو نفر اخیر قبل از ۴۲ نفر اعزامی و در زمان سفارت فرخخان امینالدوله، یعنی چهارسال پیش از رسیدن چهارمین دسته محصلین، یعنی به سال ۱۲۴۳ برای تحصیل علم طب به فرانسه رفته بودند.)
۱۸ـ میرزاعلینقی حکیمالملک، ولد حاجیآقا اسماعیل پیشخدمتباشی، ابتدا به نیابت سفارت در زمان سفارت میرزا فرخخان به سال ۱۲۴۳ به پاریس رفته بود، ولی در سال ۱۲۴۸، کار خود را رها کرد و به تحصیل طب پرداخت. پس از مراجعت از پاریس از طبیبان حاضر همایونی شد و بعد از مرگ پدرش پیشخدمتباشی سلام شد. سفرنامه خراسان از اوست.
۱۹ـ میرزاعبدالوهاب، ولد محمدخان احتساب الملک، حکیمباشی ظلالسلطان شد.
در طبیعی
۲۰ـ میرزاکاظم شیمی، ولد میرزا احمد محلاتی، معلم دارالفنون شد.
در ریاضیات عالی
۲۱ـ میرزانظامالدین کاشانی مهندسالممالک، حتی در مدارس بزرگ پاریس نیز به هنگام اقامتش تدریس میکرد. وقتی به ایران بازگشت در جریان جادهسازی تهران قم حرمت و منزلت زیادی یافت، چون بروز نداده بود که صدراعظم وقت (میرزا علیاصغرخان) مقداری از بودجه را بالا کشیده است. بعدها به وزارت معارف رسید.
در نقاشی
۲۲ـ آقاعلیاکبر مزینالدوله نقاشباشی، که برای تحصیل زبان فرانسه رفته بود، به نقاشی رویآورد. اما پس از بازگشت معلم زبان در مدرسه دارالفنون شد و در ۱۳۱۱ درگذشت.
دیگران
۲۳ـ محمدآقا، پس از تکمیل آموزش نظام در وزارتخانه عضویت یافت.
۲۴ـ میرزااسدالله که برای کاغذسازی رفته بود، مستخدم پستخانه شد و به طعنه میگفت: اگر به کاغذسازی (حرفه اصلیش) نرسیدم، لااقل با کاغذ که سروکار دارم!
۲۵ـ آقای مستشار اگر چه فن نقاشی آموخت، اما در پستخانه به کار پرداخت.
۲۶ـ میرزاغفار دباغباشی، از نجبای آذربایجان، پس از سال ها دوندگی، عاقبت جزو قورخانه شد. این جمله طنزآلود را به او نسبت میدهند: “لایطهر جلدالکلب بالدباغیه”
۲۷ـ استاد حیدرعلی نجارباشی، که در مدرسه به تدریس فن نجاری پرداخت و شاگردان قابلی تربیت کرد.
۲۸ ـ آقا محمد صحافباشی، که پاکتسازی در این سرزمین یادگار اوست.
۲۹و۳۰ـ دو نفر برای آموختن فن زرگری رفتند.
۳۱ میرزاجهان کاشانی، علم معدن خواند و به محض ورود مأمور بازدید معادن خراسان شد. ولی متأسفانه در بین راه راهزنان بلوچ او را کشتند.
۳۲ـ آقامحمد، برادر زن حاج شیخ محسن خان مشیروالدوله، علم چینی سازی خواند و زنی از فرنگیان گرفت و سپس در یکی از تجارتخانههای اروپائی مزدور شد و به هنگام سفارت میرزا محسن در عثمانی سرکنسول جده شد.
۳۳ـ هدایتالله خان نیز چینیسازی آموخت و خواهرزن آقامحمد (۳۲) را به زنی گرفت. پدر زن این دو «مسیو کفتان» که بر روی چینی نقش میزد، با همسرش راهی ایران شد، تا روی چینیهای ساخت دامادهایش نقاشی کند. ولی چون کار این دو نگرفته بود و بازار مناسبی برای چینی ساخت آنها یافت نشد، به ناچار معلم نقاشی مدرسه شد و رواج و رونقی به نقاشی داد.
۳۴ـ و….چند نفر نیز باغبانی را به روش علمی آن روز آموختند.