«

»

Print this نوشته

اولین محصلین ایرانی در اروپا / بخش ۲ / آیندگان ۳۰ اردیبهشت ۱۳۴۸

جوانان فرنگ‌ رفته وقتی به ایران بازگشتند آداب ایرانی را فراموش کردند و جلوی بزرگترها کفش درنمی‌آوردند.

avalin 2

 اولین محصلین ایرانی در اروپا

بخش ۲

تحقیق از محمدطاهر موسوی‌زاده

‌آیندگان ۳۰ اردیبهشت ۱۳۴۸

میرزا سیدجعفرخان مشیرالدوله ملقب به «مهندس‌باشی» تا ۱۲۱۴ در دستگاه عباس‌میرزا و محمدشاه به خدمت مشغول بود. بعد از آن مدت ۷ سال سفیر ایران در عثمانی بود، و نیز تا سال ۱۲۲۶ در دستگاه ناصرالدین‌میرزای ولیعهد در آذربایجان خدمت می‌کرد.

به هنگام صدرات امیرکبیر مأمور تعیین خطوط مرزی ایران و عثمانی شد و در مراجعت به سال ۱۲۳۳ شرح این سفر و حدود معینه را در «رساله تحقیقات سرحدیه» انشا کرد. بعد از عزل «آقاخان نوری» و تشکیل ۶ وزارتخانه رئیس شورای وزیران شد و پس از آن با حفظ سمت به عنوان سفیر فوق‌العاده به لندن رفت و پس از این مسافرت با حفظ سمت قبلی متولی‌باشی آستان رضوی شد و در سال ۱۲۴۱ در همانجا مرد.

وی کتابی به نام «خلاصة‌الحساب» نیز دارد. او دوستی نزدیکی با امیرکبیر داشت و از خیانت مأمورین دولتی رنج می‌برد.

میرزا صالح شیرازی، که در مسائل سیاسی و اجتماعی اروپائیان دقیق شده بود، پس از بازگشت بلافاصله زندگی سیاسی پرشوری را آغاز کرد و از خود لیاقت نشان داد. مأموریت او به انگلیس برای تقاضای عزل «ولک» و “لاس‌زدن” او با دربار روس جهت ترساندن حکومت انگلیس به هنگام این مسافرت به عنوان یک مأمور سیاسی ماهرانه تلقی شد و تا مدتها در خاطر انگلیسی‌ها باقی بود.

میرزا صالح که عنوان «مهندس‌باشی» یافته بود و با استفاده از فرصتی کوتاه در لندن چاپ سنگی آموخته بود با کمک «امین‌الشریعه» از روس چاپخانه سنگی وارد کرد و در سال ۱۲۱۵ اولین روزنامه ایران را در تبریز به نام «کاغذ اخبار» منتشر کرد که انتشار آن مدت دو سال ادامه داشت.

میرزا رضای مهندس‌ تا اوایل سلطنت ناصرالدین‌شاه زندگی می‌کرد. از آثارش ترجمه «تاریخ پطرکبیر» است.

از زندگی میرزاجعفر طبیب و استاد محمدعلی اطلاعی در دست نیست. ولی مسلم است که هر کدام شاگردانی چند از بزرگزادگان را تعلیم می‌داده‌اند. مخارج سالیانه این پنج نفر ۱۵۰۰ اشرفی بود که از تبریز ارسال می‌شد.

دولت‌های بزرگ وقت روسیه، فرانسه و انگلیس هرکدام به گونه‌های مختلف و بارها امتحان دوستی خود را با ایران داده بودند و آشکار بود که جز منافع شخصی به مسائل دیگری توجه ندارند و پیشرفت و نوسازی ایران برای آنها بی‌اهمیت است. تنها کشور شایسته‌ای که محصلین ما می‌توانستند با آرامش خاطر و بدون مقاصد نفع پرستی در آنجا تحصیل کنند، اتریش بود. ولی حسین‌خان نظام‌السلطنه سفیر شاه ایران، نتوانست این دولت مقتدر را که می‌توانست دولت خوبی برای ایران باشد، به مقاصد دولت ایران آشنا سازد و در مأموریت خود شکست خورد. اما نیاز به افراد تحصیل‌کرده و آشنا به فنون و دانش نو همچنان باقی بود. چنان که در سفرنامه «میرزامحمدعلی‌خان» به نام «روزنامه سفارت مأمور ایران به فرانسه» این نیاز منعکس شده است:

“از قراری که جناب موسی (موسیو) «گیزو» به من گفت دولت علیه ایران چند نفر از ارباب صنایع می‌خواهند. من در جواب گفتم بلی. گفت چه صنایع؟ گفتم چاه‌کن، آهن آب‌کن، معدن‌شناس و معدن‌چی و ساعت‌ساز. گفتند اولاً این کارها اول مهندس خوب می‌خواهد. ثانیاً استادکار یا اسباب و عمله می‌خواهد و هر یک پول زیادی برای مواجب و خرجی راه می‌خواهند.

اگر شما مأمور هستید تا من استادهای خوب و مهندس خوب برای شما حاضر کنم همراه ببرید. اما من چنین صلاح می‌دانم که معادل بیست نفر طفل که اطفال کسبه باشند، نه خان‌زاده که پرورده‌ ناز و نعمت باشند، با یک مرد عاقل بفرستید مثل جناب والی مصر «محمدعلی‌پاشا» ـ هر یک پنج سال بمانند، استاد شده به ایران مراجعت کنند بیست نفر دیگر بیایند و این اطفال را هریک سالی یکصدوپنجاه تومان الی یکصدوهشتاد تومان کافیست…”

از سر همین نیاز عمیق بود که محمدشاه، به ناچار، پنج تن ایرانی را برای گرفتن تعلیمات نظامی به کشور فرانسه فرستاد. این عده که به مدت سه‌سال از ۱۲۲۴ تا ۱۲۲۷ در فرانسه تحصیل می‌کرده‌اند عبارت بودند از:

۱ـ حسینقلی آقا ـ در پیاده نظام

۲ـ میرزا زکی ـ در توپخانه

۳ـ میرزا رضا ـ در طبیعیات

۴و۵ـ میرزا یحیی و یک نفر دیگر که ناشناس مانده است.

محیط شوریده فرانسه که حاصل انقلاب ۱۲۲۷ بود، برافکار این عده آثار عمیقی برجای نهاد. انقلاب بجای آن که آنها را با حقایق امور فرانسه آشنا سازد، موجب پریشانی افکار آنها شد. بطوری که «حسینقلی آقا» در مراجعت آداب ایرانی را یکسره فراموش کرد و رو به سوی آئین و آداب گذشته آورد و حتی شعرهائی هم به زبان پهلوی سرود. اغتشاش فکری، که حاصل اغتشاش محیطی فرانسه بود، هیچ نظم و انضباطی به آنان نیاموخت و حتی در رفتار آنان نوعی گستاخی و سنت‌شکنی پدید آورد. مثلاً به دستوردولت وقعی نمی‌گذاشتند و در حضور شاه کفش از پا درنمی‌آوردند. علت بازگشت این عده، مرگ محمدشاه و کودتای ۱۲۲۷ ناپلئون بود. این عده زبان فرانسه را، مانند بسیاری از فرنگ‌رفته‌های امروزی، جهت مترجمی آموختند. حسینقلی‌ آقا با درجه سرتیپی به خدمت ارتش درآمد. میرزا زکی مترجم مسیو «کرشش» اتریشی، معلم توپخانه شد و بعدها درجه سرهنگی یافت. میرزا رضا مترجمی در معدن‌شناسی موسیو «چرنط» و درس طبیعی موسیو «فکتی» اتریشی را داشت. میرزا یحیی که احتمالاً همان معتمدالملک برادر میرزاحسین‌خان مشیرالدوله باشد، در اواخر سلطنت ناصرالدین‌شاه به واسطه اهمیت برادرش وزیر عدلیه شد. مخارج تحصیل این عده معلوم نیست.

خود رفته‌ها

در همین ایام محصلین دیگر (چه ارمنی چه مسلمان) به خرج پدرانشان در اروپا تحصیل می‌کردند از جمله:

میرزا ملکم‌خان، پسر میرزا یعقوب ارمنی اصفهانی که در پاریس تحصیل زبان و علوم می‌کرد و در اوایل سلطنت ناصری عضو سفارت خارجه و معلم دارلفنون بود و بعدها به علت عضویت در مجمع فراموشان خود و اعضاء دیگر این مجمع، به تحریکاتی، مغضوب شاه شدند.

جان داود عضو وزارتخانه و نیز بریمان‌خان عضو سفارت عثمانی پاریس که بعدها سفیر ایران در اتریش شد، جزو محصلین ارمنی بودند که به خرج خود تحصیل می‌کردند.

میرزانبی‌خان امیردیوان پسرش میرزاحسین‌خان سپهسالار که مردی اصلاح‌طلب و آزاده بود. مشیروالدوله را به اروپا فرستاد که بعدها جنرال قنسول انگلیس و سپس وزیر عدلیه و صدراعظم ایران شد.

‌ادامه دارد