«

»

Print this نوشته

بنام خداوند بخشندۀ مهربان / محمدعلی فروغی

خوانندگان محترم به خاطر دارند که چهارسال پیش ازین ما به طبع آثار شیخ اجل شیراز به روشی تازه دست بردیم و از کتاب گلستان شروع کرده و سپس به بوستان پرداختیم و قسمت اعظم غزلیات شیخ را در جلد سوم قرار دادیم و اینک بقیۀ آثار آن بزرگوار را از قصائد و غزلیات اخلاقی و قطعات و رباعیات و نثریات و غیرها در این مجلد چهارم جمع کرده این مجموعه را به پایان می‌رسانیم

foroughi1بنام خداوند بخشندۀ مهربان

محمدعلی فروغی

خوانندگان محترم به خاطر دارند که چهارسال پیش ازین ما به طبع آثار شیخ اجل شیراز به روشی تازه دست بردیم و از کتاب گلستان شروع کرده و سپس به بوستان پرداختیم و قسمت اعظم غزلیات شیخ را در جلد سوم قرار دادیم و اینک بقیۀ آثار آن بزرگوار را از قصائد و غزلیات اخلاقی و قطعات و رباعیات و نثریات و غیرها در این مجلد چهارم جمع کرده این مجموعه را به پایان می‌رسانیم و برای مزید استحضار خاطر خوانندگان می‌گوییم:

***

کلیات شیخ سعدی مطابق نسخه‌های چاپی مشتمل بر بیست دو یا سه کتاب و رساله است.

آنچه پیش از گلستان درج شده شش رساله است از این قرار:

۱ـ تقریر دیباچه  ۲ـ مجالس پنجگانه  ۳ـ کتاب نصیحة‌الملوک  ۴ـ سؤال صاحب دیوان  ۵ـ رسالۀ عقل و عشق  ۶ـ تقریرات ثلاثه (حکایت اباقا، رسالۀ انکیانو، رسالۀ شمس‌الدین تازیکو) و کتاب‌های دیگر از گلستان به بعد از این قرار:

۱ـ گلستان  ۲ـ بوستان  ۳ـ قصائد فارسی و مراثی  ۴ـ قصائد عربی  ۵ ـ ملمّعات و مثلثات  ۶ـ ترجیعات  ۷ـ طیبات  ۸ـ بدایع  ۹ـ خواتیم  ۱۰ـ غزلیات قدیم  ۱۱ـ صاحبیه  ۱۲ـ مقطعات  ۱۳ـ رباعیات  ۱۴ـ مفردات  ۱۵ـ هزلیات  ۱۶ـ خبیثات

هرچند نسخه‌های بسیار قدیم که اساس کار ما در چاپ و تصحیح کلیات بود هیچ یک تمام و منظم نیست ولی از مطالعۀ مجموع آنها چنین استنباط می‌شود که طرز تنظیم و از پی هم درآمدن کتاب‌های کلیات از آغاز به ترتیبی بوده که در نسخه‌های چاپی مشاهده می‌شود. ولی اگر ترتیب تنظیم غزل‌ها و قطعات و رباعیات را در نظر بگیریم آمیختگی زیاد است و نسخه‌های قدیم و چاپی اختلاف بسیار دارد.

چنان که در مقدمۀ منسوب به علی بن احمد بن احمد بن ابی‌بکر بیستون ذکر شده وی در ظرف هفت سال دومرتبه غزل‌های شیخ را ترتیب داده است و ازین عبارت که می‌گوید: «جمع‌آورندۀ دیوان شیخ رحمة‌الله‌علیه در اصل وضع بنیاد بر بیست و دو کتاب و رساله کرده بود» مستفاد می‌شود که بیستون با این که سی‌وچهار سال بعد از شیخ در شیراز می‌زیسته ظاهراً نسخه‌ای که خود شیخ ترتیب داده باشد در دست نداشته و این کاریست که «جامع دیوان شیخ» یعنی دیگران کرده‌اند، و بعد هم گذشته از این که غزل‌های هر کتاب را برای این که به ترتیب حروف تهجی بنا نهاده شود جا به جا کرده‌اند. بسیاری از غزل‌ها از کتابی به کتابی نقل شده است.

ما این نکات را در مقدمۀ کتاب غزلیات گوشزد کرده‌ایم و در اینجا مقصود این است که غیر از غزلیات در بارۀ آثار دیگر شیخ هم از ترجیعات و رباعیات و قطعات همین تصرفات را روا داشته‌اند که ما با توجه به نسخه‌های قدیم به این تصرفات اشاره می‌کنیم.

در نسخ قدیم ترتیب بندهای ترجیعات با نسخ چاپی مطابق نیست و ما غزل‌های ترجیعات را هم‌چنان که در نسخه‌های قدیم مرتب شده به چاپ رساندیم.

معلمات دو قسمت شده، آن چه غزلست در ضمن غزل‌ها آمده و آن چه ابیات آن بیش از حد غزل و یا در نصیحت است پس از قصاید عربی آمده و مثلثات هم از آن جمله به شمار است ما هم تقریباً این ترتیب را رعایت کردیم.

رباعیات شیخ بعضی در اخلاق و یا در واقعه است و این رباعی‌ها در نسخه‌های قدیم جزو قطعات کتابت یافته و آن چه در مغازله است جداگانه به نام «رباعیات» خوانده شده و ترتیب آن هم به حروف تهجی نیست. ما رباعیات عشقی و اخلاقی را از هم جدا ساختیم و مانند غزل‌ها به ترتب حروف تهجی درآوردیم.

در نسخه‌های قدیم هم مانند بعضی از نسخ چاپی قسمتی از قطعات را «صاحبیه» و قسمتی را «مقطعات» خوانده‌اند ولی این قطعات که به دو نام نامیده شده مخلوط است و ترتیب آنها هم یکسان نیست. ما این قطعات را به ترتیب حروف هجا تنظیم کردیم و چون از کلمۀ «صاحبیه» مستفاد می‌شود که بعضی ازین قطعات در ستایش و در بارۀ صاحب دیوان بوده در ذیل صفحات اشاره کردیم.

در پایان قطعات بعضی حکایات و مثنوی‌ها است که در نسخه‌ها ثبت شده ولی عنوان جداگانه ندارد. ما نیز به پیروی نسخه‌ها این مثنوی‌ها را پس از پایان قطعات آوردیم، و چون ابیاتی از بوستان به شکل قطعۀ جداگانه در میان آنها بود چاپ مجدد آن‌ها را لازم ندانستیم و این نکته را نیز بگوییم که در ضمن مقطعات هم بعضی از قطعات گلستان آمده بود که تکرار آنها را بیهوده انگاشتیم مگر آنجا که در ذیل صفحه اشاره کرده‌ایم.

مفردات را نیز که در اخلاق یا مغازله بود از هم جدا کردیم و به ترتیب حرف تهجی مرتب ساختیم (چنان که در کلیات چاپی هم شده بود).

***

باری چنان که در مقدمۀ غزلیات گفته شده ما کلیۀ آثار شیخ را (غیر از بوستان و گلستان) در دو جلد فراهم آوردیم:

جلد اول آن چه در مغازله و معاشقه است، از غزل و قطعه و رباعی و غیره که به نام «غزلیات سعدی» انتشار یافته، و این کتاب مشتمل است بر طیبات، بدایع، خواتیم، غزلیات قدیم (غزل‌هایی که در ستایش یا موعظه است از میان آنها کشیده شده)، ترجیعات، قطعات، رباعیات و مفردات که در مقازله و معاشقه است.

جلد دوم آنچه در ستایش و در اخلاق و پند و موعظه و یا واقعه است، که به نام «مواعظ سعدی» خوانده می‌شود و این کتاب مشتمل است بر دو قسمت:

قسمت اول ت قصاید فارسی و مراثی (غزل‌هایی که در ستایش بوده در ضمن قصاید گنجانده شده) قصائد عربی و مثلثات، غزل‌های عرفانی و اخلاقی (این غزل‌ها از طیبات و بدایع و خواتیم و غزلیات قدیم گرفته شده)، قطعات (صاحبیه و مقطعات)، رباعیات، و مفردات که در پند و موعظه است.

قسمت دوم ـ رسائل شش گانه که در کلیات‌های چاپی قبل از گلستان درآمده است.

در باب این رسائل نظر خود را اجمالاً در فهرستی که بر آن قرار داده‌ایم، گفته‌ایم و تکرار می‌کنیم که این مجموعه را به چهار بخش می‌توان کرد:

۱ـ آن چه به یقین می‌توان گفت به قلم شیخ است و آن کتاب نصیحت‌الملوک است و رسالۀ عقل و عشق و رسالۀ انکیانو. کتاب نصیحت‌الملوک و رسالۀ انکیانو به یک روش است و معلوم می‌شود که شیخ خواسته نکاتی را که مخصوصاً در بوستان به شعر فرموده با زبانی ساده‌تر برای امرای ترک زبان بگوید.

رسالۀ عقل و عشق هم در پاسخ سؤال منظوم یکی از دانشمندان معاصر سعدی به نام سعدالدین النظریست (۱) به همین مناسبت در نسخۀ نفیس آقای دانش خراسانی که آن را در مقدمۀ غزلیات وصف کرده‌ایم در صدر رساله نوشته شده «رسالة‌النظریه» و عباراتی که در آخر رساله در این نسخه است به عین نقل می‌شود: «تمت‌الرساله فی‌العقل و العشق فی جواب الصدر الکامل المتبحر المحقق ملک‌الشعراء سعدالملة والدین النظری غفرالله له و لوالدی و کتبه‌البعد عبدالصمد بن‌محمد بن محمود اصلح‌الله شأنه و غفرله و لوالدی فی‌شهر رمضان احدی و عشرین و سبعمائه»، و باید بگوییم که در دو نسخۀ بسیار قدیم رسالۀ عقل و عشق و نصیحة‌الملوک کتابت شده ولی رسالۀ انکیانو درین نسخه‌ها نیست و ممکن است سقط شده باشد و این خود دلیلی دیگر بر صحت انتساب این رسائل است به شیخ سعدی. نکته‌ای که لازم است یاد کنیم این است که مندرجات کتاب نصیحت‌الملوک در نسخه‌ها تقدیم و تأخیر داشت و برای این که جمله‌ای سقط نشود و مقابلۀ نسخ سهل گردد مطالب را به وسیلۀ اعداد جدا کردیم.

۲ـ پنج مجلس است در موعظه که به نظر ما اگر از شیخ هم باشد در منبر یا مجلسی تقریر فرموده و دیگران به نگارش درآورده‌اند. این مجالس در نسخه‌های بسیار قدیم که در دسترس است وجود ندارد و ممکن است افتاده باشد.

۳ـ رسائلی که به نام «تقریرات ثلاثه» در احوال شیخ نوشته شده از این قرار: سؤال صاحب دیوان از شیخ، ملاقات شیخ با آباقا، و رسالۀ شمس‌الدین تازیکو که چنان که از مندرجات آنها آشکارست دیگران در احوال شیخ نوشته‌اند و تنها اشعاری که در این رسائل گنجانده شده از شیخ است ولی مطالب این رسائل به نظر ما مشکوک است که از شیخ باشد و در نسخ معتبر و قدیم نیست.

۴ـ ملحقات رسائل که عبارتست از مقدمۀ منسوب به بیستون و دیباچه‌ای که بر کلیات شیخ نوشته‌اند و بدون تردید از دیگرانست.

ما این رسائل را با تقدیم و تأخیری که ترتیب آن را یاد کردیم با این که تردید نداریم که بخش سوم و چهارم آن از شیخ نیست، در این کتاب آوردیم، و چون ممکن است بعضی بخواهند این دوره کلیات را یک جا جلد کنند، و رسائل را چنان که در کلیات‌های چاپی معمول است در اول کلیات پیش از گلستان درآوردند آن را از سایر قسمت‌ها جدا ساختیم.

***

با توضیحاتی که داده شد خوانندگان توجه می‌فرمایند که از کتب و رسائل سعدی که در کلیات‌های چاپی آمده (غیر از خبیثات و هزلیات) هیچ یک ترک نشده، و کلیۀ آنها در چهار مجلد به روشی که بیان کردیم به چاپ رسیده، و اگر بگوییم این دوره از سایر کلیات‌هایی که تا کنون به چاپ رسیده، گذشته از چگونگی و کیفیت و صحت، تمام‌تر و کامل‌تر هم هست اغراق نگفته‌ایم زیرا هم غزلیات و هم قطعاتی را که در نسخه‌های قدیم دیده شد و در نسخه‌های چاپی نیست در این دوره ثبت کردیم، و هم اشعاری را که در نسخه‌های مختلف خطی و چاپی به شیخ نسبت داده‌اند به نام «ملحقات» به آن افزوده‌ایم.

***

چند تن از دوستان به ما گفته‌اند و شاید کسان دیگر هم باشند، که طریقه‌ای را که ما در تنظیم کلیات به کار برده‌ایم نپسندیده‌اند، ولی به عقیدۀ ما ترتیب دادن آثار شیخ اجل به وجوه مختلف به هیچ وجه مانعی ندارد، زیرا کلیات را به شکلی که ما در دست داریم خود شیخ تنظیم نفرموده که اگر تصرفی در آن بشود ناروا باشد و چنان که همه می‌دانند و نسخه‌های قدیم هم گواهی می‌دهد، در موقع تنظیم اشعار شیخ به حروف تهجی، تمام غزل‌ها و رباعیات و قطعات جا به جا شده، و در این صورت چه اشکال دارد که آن ترتیب به صورتی کامل‌تر و منظم‌تر تجدید شود؟

تصرفی هم که ما کرده‌ایم در ترتیب غزلیات است که قدیم آنها را چهار مجموعه قرار داده بودند، ولیکن هیچ معلوم نیست این تقسیم از چه وجه است، زیرا غزل‌های شیخ را فقط چنان که ما کرده‌ایم به دو قسمت می‌توان منقسم نمود: یکی آنها که در مغازله و معاشقه است و دیگر آنها که موعظه و نصیحت است. از این گذشته هر غزل منظومۀ مستقل تام و تمامی است که به هیچ وجه ارتباط و بستگی به غزل‌های دیگر ندارد، تا تغییر ترتیب آنها تأثیری در کار داشته باشد، هیچ کس هم در مطالعۀ کلیات مقید نمی‌شود به این که از آغاز طیبات شروع کرده مرتباً به آخر غزلیات قدیم منتهی کند، و اگر مقصود اینست که معلوم باشد کدام غزل را قدیماً در طیبات قرار داده، و کدام یک را در بدایع یا خواتیم یا غزلیات قدیم آورده‌اند، ما هم این مقصود را تأمین کرده‌ایم به این که در هر غزل نشان داده‌ایم که جزء کدام مجموعه است. بنابرین گمان نمی‌کنیم از روشی که اختیار کرده‌ایم لطمۀ جبران ناپذیری به آثار شیخ بزرگوار زده باشیم، فقط نشان داده‌ایم که غزلیات را این قسم نیز می‌توان فراهم آورد.

***

پیش از این گفتیم که از انتشار کتاب «هزلیات» و «خبیثات» خودداری کردیم، اینک اجمالاً لازمست در این باب بگوییم:

هزلیات عبارتست از سه مجلس به نثر، مشتمل است بر مطالبی ناپسند و رکیک که حکایاتی هم به نام «المضاحک» به این سه مجلس افزوده شده. این کتاب در نسخه‌های قدیم که در دست ماست، نیست ولی نمونه‌ای از آن در نسخۀ پاریس که تاریخ کتابت آن در سال ۷۶۷ هجریست دیده می‌شود.

خبیثات عبارت از حکایات و قطعاتی است منظوم، که هر چند زنندگی دارد ولی طرز بیان می‌نماید که از شیخ است، در نسخه‌های قدیم هم وجود دارد. به هر حال خواه این دو کتاب از شیخ باشد یا نباشد ما چاپ آنها را شایسته ندانستیم.

و نیز یادآور می‌شویم که در یک نسخۀ خطی که در دست ماست، کتابی به نام «معمیات» منسوب به شیخ است. این کتاب مشتمل بر سی و یک قطعۀ عربی و فارسی در لغز و معماست. و چنان که آقای عبدالعظیم قریب در مقدمۀ گلستانی که به چاپ رسانده‌اند اشاره فرموده‌اند در کلیات متعلق به ایشان هم این قطعات که شمارۀ آن را ۴۲ قطعه دانسته‌اند وجود دارد.

دیگر از گفتنی‌ها این که در بعضی نسخه‌های چاپی مثنویی به بحر متقارب در اخلاق، شامل دویست‌ویک بیت به سعدی نسبت داده شده که به «کریما» معروفست. این ابیات سست و ناچیز در هیچ یک از نسخ خطی قدیم و جدید که ما در دست داریم دیده نمی‌شود، و به ظن نزدیک به یقین از شیخ اجل نیست.

در یک نسخۀ خطی هم که اعتبار آن مورد تصدیق ما نیست، قصیده‌ای به سعدی در زبان‌های شهرها منسوب است و چون با نبودن نسخه‌های متعدد تصحیح آن برای ما اشکال داشت و لازم نمی‌دانستیم، به عمد آن را ترک کردیم.

***

نسبت به روشی که ما در تصحیح این دوره کلیات اختیار کرده‌ایم، و هم چنین در توصیف نسخه‌هایی که در دست داشته‌ایم، گفتنی‌ها را گفته‌ایم، و تنها چیزی که تکرار از آن را لازم می‌دانیم اینست که از دانشمندانی که چند سال نسخه‌های نفیس خود را در اختیار ما گذاشته‌اند، دیگر بار سپاس‌گزاری و امتنان خود را اظهار داریم.

مهرماه ۱۳۲۰

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱ـ در نسخۀ اصل این کلمه بی‌نقطه است و علی‌هذا ممکن است هم نظری خوانده شود و هم نطئزی، و چون نسخه‌ای که این کلمه را دارد مختصر است تصحیح آن ممکن نشد.

 منبع: مقالات محمدعلی فروغی