خود نخستوزیر نخستین کسی است که از پنج سال گذشته ناراضی باشد و چشمان خود را به سالهای درخشانتری بدوزد. ولی گذشته و حال را با آینده مقایسه نمیتوان کرد و در مقایسه با گذشتۀ پیش از خود، نخستوزیر حق دارد از کارنامۀ پنجسالهاش خرسند باشد. دوران او دوران اصلاح روشها و تجدید تشکیلات عمقی در سیاست ایران بوده است که، هر چند هنوز در نخستین مراحل خود قرار دارد، آثار پردامنه خواهد داشت.
سیاستگر متفاوت
آیندگان ۸ بهمن ۱۳۴۸
داریوش همایون
نخستوزیری آقای هویدا که این روزها وارد ششمین سال خود شده از نظر مدت و از نظر “ستاورد” در دوران اخیر تاریخ ایران مانند ندارد. پنجسال گذشته را کشور در آرامی کممانند و در یک پیشرفت مداوم گذرانده است. فهرست موفقیتهای این پنج سال کوتاه نیست، یک رشد اقتصادی قابل ملاحظه در شرایط تثبیت نسبی قیمتها، پایهگذاری صنایع سنگین در رشتههای ذوبآهن، پتروشیمی و آلومینیم، کوشش در عدم تمرکز سیاسی و تشکیل انجمنهای شهر، آغاز اجرای مرحلۀ سوم اصلاحات ارضی که کموکاستهای مرحلۀ دوم را جبران کرد، برقراری تعادل بزرگ در سیاست خارجی ایران که با بهبود اساسی روابط میان ایران و شوروی در همان اوان زمامداری هویدا آغاز گردید.
این دستاوردها و خود این حقیقت که حکومت آقای هویدا، با وجود تغییرات فراوان در کابینههای او، این همه دوام آورده است، ناشی از برخورد تازهای با مسئله نخستوزیر در شرایط کشوری مانند ایران است. آقای هویدا که تازه وارد محض بود و به تصادف خود را در پله بالایی یافت؛ از بیشتر رویهها و عادات گذشته نخستوزیران دوری گزید. غیر حرفهای بودن او بزرگترین مایۀ نیرومندیش گردید. آزادیش از بسیاری تعهدات و تازگی اندیشهاش ایرانیان را در همان یکی دو سال آغاز کار به شگفتی مطبوعی انداخت. او تا سالها در مسند نخستوزیری اساساً یکی از همان مردم ماند که همیشه در میانشان و مانندشان زندگی کرده بود.
در گفتار و کردار و عکسالعملهایش نشانههای مرد عادی ایرانی به فراوانی یافته میشد و این سرچشمه جاذبۀ بزرگی برای نخست وزیر گردید. حالت آرام و بیتکلف او از بار الکتریکی محیط بسیار عصبی دوران پیش از او چنان کاست که دیگر باز نیامد.
در شیوۀ حکومت موفقیتی که در درک و اجرای نظرهای شاهنشاه یافته، مهمترین کار او بوده است. مقام نخستوزیری را او در جای درست و واقعی آن قرار داد و از آن نیروگاهی ساخت که مؤثرتر از آن را هیچ یک از آنان به اندازۀ او از پشتیبانی سرچشمۀ اصلی قدرت برخوردار نشده بود. و در چنین فضای آکنده از هماهنگی کار نکرده بود.
توانایی آقای هویدا را ضعفهای ـ تا کنون ـ چاره ناپذیر دستگاه دیوانی و اداری ایران بارها به سرخوردگی دچار کرده است. ولی دانایی او کاستی نگرفته و با گذشت زمان افزونتر شده است. احاطۀ او به مسائل ایران و بینش او را به واقعیات وضع این کشور در کمتر سیاستپیشۀ ایرانی میتوان یافت. اگر ما یک نظام حزبی ـ پارلمانی با یک زمینۀ روابط عملی میان مراجع گوناگون قدرت سیاسی ـ پیدا کنیم خیلی از آن را مرهون کوششهای آرام و شکیبایانۀ نخستوزیر خواهیم بود. او اوقات بسیاری را در منظم کردن این روابط صرف کرده است. و هم اکنون به زندگی سیاسی ایران انتظامی داده است که در روزگار هیچ نخستوزیر دیگری نبود.
تغییرات پیاپی و فراوان همکاران و پیرامونیان هویدا در پنج سال گذشته بررویهم در جهت افزودن بر کفۀ مغزهای بازتر و انرژیهای زایندهتر در دستگاه حکومتی بوده است. او کیفیت حکومت را بهبود بخشیده، زیرا حکومتکنندگان بهتری گرد آورده است. هنوز جای دستکاریها و بهبودها بسیار است؛ ولی آقای هویدا هیچ شتابی ندارد. شاید هم حق با اوست.
خود نخستوزیر نخستین کسی است که از پنج سال گذشته ناراضی باشد و چشمان خود را به سالهای درخشانتری بدوزد. ولی گذشته و حال را با آینده مقایسه نمیتوان کرد و در مقایسه با گذشتۀ پیش از خود، نخستوزیر حق دارد از کارنامۀ پنجسالهاش خرسند باشد. دوران او دوران اصلاح روشها و تجدید تشکیلات عمقی در سیاست ایران بوده است که، هر چند هنوز در نخستین مراحل خود قرار دارد، آثار پردامنه خواهد داشت.
با او دوران بحران سیاست ایران، که از ۱۳۲۰ شروع شده بود بطور قطع پایان یافت. در این دوران عادی شدن محیط و روابط سیاسی، وسوسههای آسوده شدن و فراموش کردن و بر خرمن موفقیتهای گذشته نشستن فراوان است ولی به نظر نمیرسد در نخستوزیر کارگر بوده باشد. هشیاری او نقصانی نشان نمیدهد.