چنان که اینجانب همیشه پیشبینی و اظهار کردهام اهمیّت جامعۀ ملل روز بروز زیاد میشود یعنی احتیاج ممالک و ملل به یکدیگر دائماً رو به ازدیاد میرود و این احتیاج بهتر محسوس میگردد و دول مجبور میشوند سیاست بینالملل اختیار نمایند و جامعۀ ملل ناظم و مدیر این سیاست است به علاوه روز بروز جنگ در نظر مردم مخوف و مهیبتر میگردد و امیدواری به جلوگیری از جنگ و استقرار صلح نیز پیش میرود، چنان که امروز مثل چند سال قبل دیگر کسی فکر برطرف کردن جنگ را استهزا نمیکند . همان اندازه که سابقاً رجال تحصیل افتخار را در ترغیب و تشویق مردم به جنگ و جدال برای ترقی و شرافت مملکت خود میدانستند امروز شهرت و امتیاز را در ترویج صلح و نزدیکی ملل به یکدیگر میبینند
گزارش
در مجمع اتفاق ملل
(سال ۱۳۰۸)
محمدعلی فروغی
دورۀ دهم مجمع عمومی جامعۀ ملل در هذه السنه که یک عشرۀ کامله از عمر آن مؤسسه میگذشت یکی از دورههای درخشان جامعه محسوب است، چه اولاً عدۀ دولی که در مجمع نماینده داشتند از همه وقت بیشتر بود بواسطۀ این که سه دولت از دول آمریکای جنوبی که مدتها بود در کارهای مجمع شرکت نکرده بودند در این دوره نماینده فرستادند، به سبب این که در عرض سال گذشته اقدام شورای جامعه در جلوگیری از وقوع جنگ بین دولتین بلیوی و پاراگوئه معلوم کرد که وجود جامعۀ ملل در ممالک خارج از اروپا نیز تأثیری قوی دارد، و مایۀ امیدواری و موجب توجه و اعتنای دول آمریکا نسبت به جامعه شده بود و عدۀ دول حاضر در این مجمع به پنجاه و سه بالغ گردید. ثانیاً حسن خاتمۀ مذاکرات دول متحارب در لاهه در موضوع غرامات جنگ، و تخلیۀ ولایت رنانی موجب دلگرمی و رفع نگرانی و مزید امیدواری عموم دول به پیشرفت همکاری شده بود. ثالثاً وجود حکومت کارگر در رأس مملکت انگلیس و حضور رئیسالوزراء و وزیر خارجه و وزیر تجارت آن دولت و لرد رابرت سیسیل که از رجال مهم انگلیس و ذیعلاقۀ به جامعۀ ملل است و سه سال بود بواسطۀ اختلاف نظرش با حکومت سابق در امر تخفیف اسلحه از جامعه کنارهگیری کرده بود، دلیل بود بر این که دولت انگلیس در منظوراتی که جامعۀ ملل تعقیب مینماید بیش از پیش مساعدت خواهد داشت.
نظر به مراتب منظوره در این دورۀ مجمع عدۀ کثیری از نمایندگان دول در کلیات مسائل نطق کردند و نظریات مهمه اظهار و پیشنهادهای تازه نمودند و بعد در کمیسیونها موضوعات مختلفه را که در دستور بود، یا بعد به دستور الحاق شد، تحت مباحثۀ جدی درآورده قدمهای چند در طریق وصول به مقصود برداشتند و روی همرفته افکار عمومی دنیا از این دوره اظهار خرسندی کرده و اساس جامعه را مستقر و محکمتر دانستند.
چون معمول اینست که مجمع عمومی جامعه را در ماه سپتامبر رئیس شورای جامعه افتتاح مینماید و در هذه السنه در آن موقع اینجانب رئیس شوری بودم، مجمع عمومی را اینجانب افتتاح و بر حسب معمول نطق افتتاحیه ایراد نمودم و بیانات اینجانب مبنی بود بر مزید علاقۀ ایران نسبت به جامعۀ ملل بواسطۀ منتخب شدن ایران در شورای جامعه، و اظهار خوشوقتی از پیشرفتهایی که در ظرف سال گذشته برای تشیید مبانی صلح و همکاری دول و ملل حاصل شده، و اشاره به مهمّات امور مزبوره و امیدواری به پیشرفتهای آتیه، و مسرّت از ورود نمایندگان سه دولت از دول آمریکای جنوبی، و امیدواری و انتظار این که دول دیگر هم به ما ملحق شوند مخصوصاً دولت مصر که ورودش به جامعه علائم و آثار دارد، و اشاره به این که در این دورۀ دهم مجمع اولین سنگ بنای جدید جامعه گذاشته خواهد شد.
بعد از انتخاب هیئت رئیسه و انتظامات داخلی مجمع، همین که حسبالمعمول وارد مباحثۀ کارها شدند اول کسی که نطق کرد مستر مکدانلد رئیسالوزرای انگلیس بود، و در حقیقت مهمترین نطقهایی بود که در این دوره ایراد گردید. اساس بیانات او اظهار خوشوقتی بود که در ظرف پنج سال اخیر (بعضی از دفعۀ اول که خود او به مجمع آمده بود تا این موقع که دفعۀ دوم است) در کار جامعه حاصل شده، و حسن خاتمۀ مذاکرات لاهه، و این که تخلیۀ رنانی از قشون خارجی قبل از موعد مقرر واقع میشود، و میل دولت انگلیس و عموم دول به این که در کار صلح و مخصوصاً تخفیف اسلحه قدمهای جدی برداشته شود، و دورۀ نظامی تاریخ دنیا خاتمه یابد، و دعوت کمیسیونهای مربوطه به این که در این باب جداً کار کنند، و وعده به این که دولت انگلیس با دولت آمریکا در تخفیف تجهیزات بحری داخل مذاکره شده و توافق حاصل خواهد نمود، و لزوم تجدید نظر در اساسنامۀ جامعه برای توافق دادن آن با مقتضیات امروزه که معاهدۀ تحریم جنگ منعقد گردیده است، و اهتمام دولت انگلیس در پیشرفت اساس حکمیت و قضاوت بینالملل، و اعلام این که دولت مزبور مادۀ ۳۶ اساسنامۀ محکمۀ بینالمللی را دائر بر اجباری بودن قضاوت در بعضی امور امضاء خواهد کرد، اخبار به این که دولت مصر ترتیباتی داده شده که او را قادر به ورود در جامعه مینماید، و لزوم مساعدت با دول شرق که تمدنهای قدیم دارند و اگر امروز اروپا به طیب خاطر با آنها مساعدت نکند ممکن است بعدها به عنف بشود، و همچنین لزوم رعایت اقلیتها که باید از دول متبوعۀ خودشان راضی و شاد باشند، و اشاره به قضایای فلسطین و این که این وقایع جنگ نژادی و مذهبی نبوده و شرارت سیاسی بوده و باید تفتیش صحیح بعمل آید و از وقوع نظایر آن جلوگیری شود، و لزوم اهتمام در حل مسائل اقتصادی بینالملل و حاضر بودن دولت انگلیس به این که در کلیۀ این امور مساعدت و موافقت نماید.
بواسطۀ کمال اهمیت نطق مستر مکدانلد ترجمۀ بعضی از قطعات برجستۀ آن را در اینجا نقل میکنیم. در اوایل نطق خود میگوید:
«باید قدرت و اعتبار جامعۀ ملل را بسط داد بطوری که مبانی صلح بینالملل وسیعتر و محکمتر گردد. در سنۀ ۱۹۲۴ دولت انگلیس مسئلهای که به مجمع طرح کرد این بود که اگر بتوانیم بین ملل عالم امنیت ایجاد کنیم آنها به طیب خاطر و بدون اکراه در طریق صلح قدم خواهند زد، در این باب باز عنوانات خواهیم نمود زیرا مسئلهای که جامعۀ ملل با آن مواجه است مسئلۀ امنیت است، و امنیت چنان که در ۱۹۲۴ دیدیم تا یک اندازۀ زیادی متوقف بر احوال و روحیۀ مردم است، یعنی مادام که ملل در شک باشند و سوءظن داشته باشند هر قدر هم سعی کنیم ممکن نیست شرایط صلح کاملی قبول نمایند که بخوبی سبب حل مسائل دیگر از قبیل ترک اسلحه شود.»
بعد باز راجع به ترک اسلحه میگوید:
«ملل حس امنیت واقعی نخواهند کرد، و اطمینان به عقل سلیم نخواهند داشت مگر وقتی که من و شما و همۀ ما که اینجا جمع هستیم مساعی خود را متحد کنیم که احتمال جنگ تخفیف یابد، و یکی از موجبات مهمۀ احتمال جنگ اینست که بعضی از ممالک، بلکه همۀ آنها مهمّات و اسلحۀ جنگی زیاد دارند بنابراین دولت انگلیس اهتمام تام خواهد داشت که تهیۀ کنفرانس ترک اسلحه به سرعت واقع شود، و کمیسیونهای مربوط به این امر همواره امکان وقوع جنگ را در نظر نداشته باشند زیرا با این کیفیّت کاری صورت نخواهند داد بلکه باید متوجّه باشند که امروز احتمال جنگ کمتر از امید به دوام صلح است، و باید از مستشاران نظامی خود تقاضا کنیم که بخاطر بیاورند که یک قرارداد سیاسی هم بقدر یک فوج یا یک دسته کشتی زرهپوش موجب امنیت میتواند باشد.»
جای دیگر میگوید:
«به عقیدۀ ما حکمیت اساس صلح است. البته بر حسب قواعد خلقت و بشریت ما بین ملل حتی آنها که نیاتشان کاملاً صلحطلبانه و دوستانه است اختلاف بروز میکند، و مشکلات ظهور مینماید و ما نمیتوانیم طبیعت خود را ترک کرده فرشته و ملک شویم، ولیکن باید با ملاحظۀ نقش بشریت کاری بکنیم که مناقشات حادثه منجر به جنگ نشود و اسباب فصل اختلاف به طریق قضاوت عاطل و باطل بماند. به این نظر در ظرف این چند هفته که ما بر سر کار آمدهایم تمام توجه خود را به مسئلۀ حکمیت ومعطوف داشتهایم و اینک من میتوانم به شما اعلام کنم که دولت من مصمّم است مادۀ قضاوت اجباری را امضا کند، و اکنون مشغول هستیم عبارتی را که باید مطلب را به آن ادا کنیم تهیه نماییم و در ظرف همین دورۀ مجمع این کار را انجام خواهیم داد.»
به مناسبت قرارداد جدیدی که دولت انگلیس با مصر میخواهد ببندد و او را قادر به ورود در جامعۀ ملل کند میگوید:
«به عقیدۀ من این معاضدت مهمّی است که به کار جامعۀ ملل میشود چه اگر طالب صلح باشیم باید فراموش نکنیم که صلح تنها مابین ملل اروپا و میان فرانسه و انگلیس و آلمان و بلژیک و غیره نباید برقرار باشد، چه این فقره با کمال اهمیت و لزومی که دارد فقط یک جزء مسئله است، و در حقیقت حفظ صلح و سلامت متضمن مسائل غامضه میباشد. یک قسمت از دنیا هست که تمدن و فلسفه و مذهب و تربیت کهن دارد و تا کنون از قدرت مادی ملل مغرب زمین کمتر بهره داشته است، اما این دنیای کهن که ما آن را در خوابی سنگین فرض میکردیم حالا بیدار شده و متوجه حیثیت و اعتبار ملی گردیده است، و این فقره تا یک اندازه نتیجۀ تعلیماتی است که از خود ما دریافت نموده است. حالا آن دنیای کهن افکار خود ما را پیش میکشد و از ما میطلبد که آثار عملیات خودمان را منکر نشویم، و آن آزادی را که چندین نسل متوالی ما ظهور داده و محافظت نمودهاند به او بدهیم و این کار را نه به طریق تفضل بکنیم بلکه از آن جهت که اذهان و قلوب ما روشنی یافته و به معرفت رسیده است.»
«پس اگر ما این تصدیق را نکنیم و قوت قلب نداشته باشیم، وبه طفره و تمجمج بگذرانیم، به خطر جنگ و نزاع گرفتار خواهیم شد، و در زندگانی اجتماعی ملل مزبور قوایی متراکم خواهد گردید که بالمآل به جای این که دست طلب دراز کنند اولتیماتوم به ما خواهند داد، و مشکلات و عوائق پیش خواهد آمد. و عقیدۀ ما این است که تا وقت باقی است صلح را باید با شرافت و آبرومندی صورت داد که نتیجۀ جنگ و مبارزت نباشد و ظهورش مانند طلوع آفتاب عالمتاب در دنبال شب تاریک جلوه داشته باشد.»
«منظور ما از معاضدت جامعۀ ملل و عقد قرارداد با مصر این است که ملل مزبور را به حسن نتیجۀ مذاکرات معقولانه امیدوار سازیم و نباید ملل شرق را به مقامی بیاوریم که برای استخلاص از معاهدات بیمورد تنها چارۀ خود را در این ببینند که پیش روی دولی که آن معاهدات را بستهاند آنها را پاره کنند. اینجاست که مابین یک قسمت از دنیا و قسمت دیگر خطر جنگ در پیش است هرگاه در صدد برآییم که این مسئله را به موقع خود حل کنیم اقوام روی زمین را مستخلص ساخته و حوزۀ مذاکرات صلحآمیز را وسعت خواهیم داد، اگر ملل را آزاد کنیم که به جای این که دشمن ما شوند با ما متحد و همدست خواهند شد، همین نظر شامل حال اقلیتهایی که در ممالک بزرگ وجود دارند نیز میباشد. گمان میکنم که همه کس تصدیق دارد که مسئلۀ اقلیتها عبارت است از این که اقوامی که در تحت یک دولت مختلط زندگی میکنند آسایش خاطر داشته باشند، چه هر قدر سعی کنید که اروپا را به قطعات جزء تقسیم نمایید ممکن نخواهد شد که ممالکی تشکیل دهید که سکنۀ آنها از جهت نژاد و سوابق و احوال متحد و یکسان باشند، و در هر حال ناچار مختلط خواهد بود، پس در این صورت مصلحت و صرفۀ جماعتی که اکثریت دارند آنست که عقل و متانت به خرج دهند و در درون سرحدات سیاسی خود اقلیتها را راضی و خرسند نگاه دارند تا آنها از زندگانی در تحت دولی که در ادارۀ آن واقع شدهاند شاد و سرافراز باشند.»
قسمت آخر نطق مستر مکدانلد از این قرار بود:
«جامعۀ ملل باید برای حل مسائل اقتصادی بینالمللی بیش از پیش سعی کند، اشارۀ مختصر مفیدی که مسیو بریان در این باب کرده خیلی مورد توجه است و یقین دارم که معزیالیه فکر خود را شرح و توضیح خواهد داد. در هر حال این مجمع باید مسئلۀ تعرفههای گمرگی را طرح کند زیرا از تجربهای که تاکنون برای دنیا حاصل شده معلوم میشود که اوضاع و احوال مقتضی موانع گمرکی موجود بین تولیدکنندگان و مصرفکنندگان نیست.»
«مسئلهای که ما باید حل کنیم و در آن باب همۀ ملل شریکند مسئلۀ فقر آنهاست و برخوردهایم به این که اگر ثروتی که مایۀ آسایش و تنعّم است میان تمام مردم توزیع نشده باشد و همه کس خود را و محیط خود را از آن برخوردار نبیند هیچ ملتی دارای آسایش و تنعّم نخواهد بود. تعرفههای گمرکی مولد فقر و قلّت مزد کارگران و بیکاری آنها و جنگ و جدال بین طبقات کارگر و کارفرما میباشد، و هر قدر آزادی معاملات بدتر تنظیم یافته باشد این معایب بیشتر خواهد بود. به علاوه هر چه اختلاف سیاسی ما بیشتر ظهور کند مباینت سیاست اقتصادی ما بیشتر میشود.»
«دولت انگلیس با کمال میل حاضر است با هر کس که بخواهد قراردادهای سیاسی را به قراردادهای اقتصادی مبدّل و آزادی اقتصادی را تأمین نماید و مساعدت و همکاری کند، و مانع شود که ملیّت سیاسی سبب اختلال اقتصادی گردد، بلکه تأیید کند که ملیّت سیاسی اسباب همکاری و معاضدت اقتصادی باشد.»
«به این طریق است که ما برای فداکاریهای صلح حاضر شدهایم زیرا که من میدانم که صلح هم مانند جنگ فداکاری لازم دارد. اما تفاوت میان مللی که برای صلح فداکاری میکنند با آنها که برای جنگ فداکاری میکنند این است که هر قومی که علمدار صلح میشود حصول مقصودش احتمالی است اما آن قوم که مبادرت به تجهیز سلاح مینماید منتهی شدن کارش به جنگ حتمی میباشد. یکی از آیات کتاب مقدّس که در جامعۀ ملل به آب طلا باید نوشته شود اینست که مینویسد: شمشیرزن عاقبت به شمشیر هلاک میشود. اما من نمیخواهم مملکتم هلاک شود و آن گوشۀ کوچکی از مملکتم که مسقط الرأس من است ـ یعنی اسکاتلند ـ حیثیت قومیت خود را از دست بدهد، و از همکاری با ملل بازبایستد.»
«من نمیخواهم جزایری که در حاشیۀ سواحل اروپا واقع است یعنی جزایر انگلیس و ایرلند هلاک شود و نیز نمیخواهم مجموعۀ عظیم اقوام که در دنیا منتشر است (یعنی قوم متعددی که از مهاجرین انگلیس تشکیل شده مانند کانادا و استرالی و غیره) هلاک شود که هر یک برای خود نعمت ملّیت را تهیه میکنند در عین این که رشتۀ ارتباط نهایی را که با وجود استقلالشان حافظ حس خویشاوندی آنها با ماست در قلوب خود میپرورانند. و نمیخواهم که این هیئت اجتماعیه به دیگران تهدید نماید و قوۀ خودپرستی باشد که قدرت مادی خود را برای اکراه و اجبار دیگران بکار برد. ملل و اجتماعات آنها زنده نمیمانند مگر این که انوار جدیدی بر آنها بتابد و بهترین دلیلی که ما میتوانیم از تابش انوار جدید بدست بدهیم اینست که میل خود را به تخفیف اسلحه ظاهر سازیم و فکر کهنۀ تأمین خود را رها کنیم و با قوت قلب و عزم جزم این شیوه را اختیار نماییم که به رجال و نسوان و مللی که با ما معاهدات میبندند اعتماد کنیم. ما میخواهیم سهم خود را بدهیم چنان که دیگران سهم خود را میدهند. و برای این که این عمل بدون انقطاع انجام یابد به جای لشکرها محاکم تأسیس مینماییم و تهدید را تبدیل به تحبیب میکنیم و تصدیق مینماییم که حق و برهان در دنیا بزرگترین قوۀ خلاقی است. دولتی که امروز من در اینجا نمایندۀ او هستم این طریق را اختیار کرده، و حاضر است که همۀ مراحل مهم معظم را که برای تأسیس اساس جدیدی در روابط بینالمللی لازم است طی نماید زیرا که نمیخواهد مایه و جوهر قوم خودش و دیگران هدر رود و نمیخواهد ملل فقیر شوند و نمیخواهد بواسطۀ ظهور جنگهای دیگر اصل تمدّن منهدم گردد.»
این بود قسمتهای مهم نطق مستر مکدانلد.
مذاکرات نمایندگان دول دیگر هم همه مبنی بود بر اظهار خوشوقتی و امیدواری از پیشرفتی که در کارهای جامعۀ ملل مشاهده میشود و نتایجی که ظرف ده سال عمر این مؤسسه گرفته شده، و از حسن خاتمۀ مذاکرات کنفرانس اخیر لاهه و ترقی که در امر قضاوت و حکمیت بینالملل محسوس است، و این که عهدنامۀ تحریم جنگ مقبول عموم دول گردید و نیز اظهار علاقه و اهتمام تام به این که این نتایج باید تکمیل شود به این که در تخفیف اسلحه قدم جدی برداشته شود، و مادۀ سی و شش اساسنامۀ محکمۀ بینالملل مقبول عموم دول گردد، و بیش از پیش حکمیت مبنای رفع اختلافات گردد، و در بعضی مواد اساسنامه جامعه تجدید نظر شود که با عهدنامه تحریم جنگ موافق و متناسب گردد، و نیز اظهار امیدواری، و تأیید به این که مذاکرات دولتین انگلیس و آمریکا راجع به تخفیف سلاح بحری به نتیجه برسد، و عهدنامههایی که در تحت توجّه جامعۀ ملل منعقد شده و بسیاری از دول امضا کرده و بعضی هنوز به تصویب قطعی نرساندهاند، امضاو تصویب کنند و قراردادی برای مساعدت مالی به دولی که مبتلا به تعرض و تعدی خصمانه میشوند تهیه شده و صورت تحقق پیدا کند و نسبت به اقلیتها در ممالکی که وجود دارند حسن معامله شود.
از جمله مسائلی که مکرر موضوع گفتگو و طرف توجه بود لزوم همکاری اقتصادی دول نسبت به یکدیگر و مرتفع ساختن مشکلات و عوائقی که در معاملات بینالملل موجود است، و متروک یا خفیف کردن حقوق گمرکی و امثال ذالک بود، و عنوان تازه در این خصوص از طرف مسیو بریان رئیسالوزرا و وزیر خارجۀ فرانسه شد که در حقیقت مقدمۀ تأسیس دول متحدۀ اروپا (نظیر دول متحدۀ آمریکا یعنی اتازونی) بود و اشاره مستر مکدانلد هم در نطق خود به مسیو بریان راجع به همین فقره بود و این موضوع محل توجۀ تمام افکار عمومی دنیا گردید و اثرات مهمّه خواهد داشت.
پس از ختم مباحثات در کلیات، کمیسیونهای ششگانۀ مجمع حسبالمعمول مشغول کار شدند و مسائل را تحت شور آورده نتایج نظریات خود را به مجمع راپرت دادند و تصمیماتی در آن مسائل در مجمع گرفته شد که تفصیل آنها را آقایان علا و سپهبدی و سرهنگ ریاضی در راپرتهای جداگانه نقل کردهاند و اینجانب راجع به آنها تذکرات عمومی که مطابق نظریات خود لازم میدانم معروض میدارم.
چنان که اینجانب همیشه پیشبینی و اظهار کردهام اهمیّت جامعۀ ملل روز بروز زیاد میشود یعنی احتیاج ممالک و ملل به یکدیگر دائماً رو به ازدیاد میرود و این احتیاج بهتر محسوس میگردد و دول مجبور میشوند سیاست بینالملل اختیار نمایند و جامعۀ ملل ناظم و مدیر این سیاست است به علاوه روز بروز جنگ در نظر مردم مخوف و مهیبتر میگردد و امیدواری به جلوگیری از جنگ و استقرار صلح نیز پیش میرود، چنان که امروز مثل چند سال قبل دیگر کسی فکر برطرف کردن جنگ را استهزا نمیکند . همان اندازه که سابقاً رجال تحصیل افتخار را در ترغیب و تشویق مردم به جنگ و جدال برای ترقی و شرافت مملکت خود میدانستند امروز شهرت و امتیاز را در ترویج صلح و نزدیکی ملل به یکدیگر میبینند و دولی هم که از ورود به جامعه به دلایل مخصوص احتراز دارند در عملیات او شرکت مینمایند و به پیشرفت کارهای او اهمیت میدهند و بنابراین لازم است اولیای دولت علیه نیز این فقره را از نظر دور ندارند و به لوازم آن قیام فرمایند.
چنان که سابقاً هم عرض کردهام تا کنون دولت ایران نه از جامعۀ ملل استفادۀ مهمی کرده و نه در کارهای آن شرکت حسابی نموده است و رویّۀ ما در هر موقع فقط این بوده که حالت دفاعیه داشتهایم. عضویت یافتن دولت ایران در شورای جامعۀ دول شرکت بالنسبه مهمّی است که در کارهای آن میکند ولیکن این کافی نیست و حق اینست که در عملیات جامعه دخالت مهمتر داشته باشیم و امید است که اکنون که هیئت نمایندگی دولت کاملتر شده یک اندازه به این مقصود نزدیک شویم.
در هذهالسنه به واسطۀ عضویت ایران در شورای جامعه خاصه که نوبت ریاست هم به نمایندۀ ایران رسید و بالاخص که مجمع نیز در تحت ریاست نمایندۀ ایران افتتاح شد و بر حسب اتفاق در همین موقع اولین سنگ عمارت جامعه گذاشته میشد، و نمایندۀ ایران به مناسبت ریاست شوری از ارکان تشریفات این امر بود بحمدالله برای مملکت ایران در جامعه و در کلیۀ دنیا حیثیت و سرافرازی کامل حاصل شد خاصه این که بخواست خداوند و به اقبال همایونی از عهدۀ آن وظائف هم بخوبی برآمدیم و به آبرومندی برگذار شد ولیکن از این گذشته در عملیات دیگر رویۀ ما مثل سابق بود یعنی فقط اظهار وجودی که کردیم یکی این بود که در موقع مذاکره عمل تریاک باز اظهار حسن نیت و بیان مشکلات کردیم، و در مورد برده فروشی معذور بودن خود را از قبول قرارداد منع برده فروشی اظهار نمودیم، و قانون آزادی بندگان را که اخیراً از مجلس گذشته شاهد حسن نیت آوردیم، و در موقعی که نمایندۀ چین متوسل به مادۀ نوزدهم اساسنامۀ جامعه برای تجدید معاهدات شده بود با او مساعدت کردیم، و در باب نسخ کاپیتولاسیون در مصر نیز اظهار موافقت نمودیم. دو فقره مداخلۀ دیگر ما در کارها یکی بود که در موقع مذاکرۀ قرارداد معاونت مالی به دولی که مورد حمله واقع میشوند، در معلق ساختن آن به قراردادهای معامله اسلحه مخالفت کردیم و دیگر این که وقتی مذاکرۀ عراق و فلسطین به میان آمد وعدۀ انگلیس در باب قرارداد قضایی جدید عراق که موجب شناخته شدن دولت عراق از طرف دولت ایران شده بود، یادآوری کردیم، و راجع به قضایای فلسطین لزوم تفتیش و تحقیق بیطرفانه و عادلانه را نسبت به ماوقع و برقرار کردن ترتیب و اساسی که در آتیه موجب امنیت و آسایش اهل آن مملکت گردد خاطر نشان و نسبت به همکیشان خود اظهار همدردی کردیم. بالاخره امر دیگری که موجب خوشوقتی تواند بود اینست که از طرف دولت علیه به موقع اجازه رسید و پروتکل تجدید نظر در اساسنامۀ محکمۀ لاهه و پرتکل الحاق دولت اتازونی را به محکمۀ مزبور امضاء نمودیم و علاقۀ خود را به این مؤسسه اظهار ساختیم.
با این تفصیل به عقیدۀ اینجانب دولت علیه باید بیش ازین در کارهای جامعۀ ملل شرکت کند یعنی اولاً نمایندگان دولت مخصوصاً آنها که برای این کار بیشتر فراغت دارند باید مطالعات بعمل آورند. هم خود در کارها صاحب نظر شوند، هم دولت را از آنچه باید کرد مستحضر سازند. ثانیاً دولت هم خود بیشتر به آن مسائل توجه فرماید و در مهمات آن امور اتخاذ نظر کرده به نمایندگان خود دستور لازم بدهد، تا آنها در مواقع مناسب اقدامات مقتضیه را بنمایند. و در این مورد باید به خاطر داشت که دخالت دولت در این امور موجبات عدیده دارد که یکی از آنها تحصیل اعتبار و داشتن سر میان سرهاست ولی از این مهمتر آنست که در حقیقت پیشرفت کار جامعۀ ملل برای دول ضعیف مخصوصاً ضرورت دارد. از این گذشته ما اگر مراقب و هوشیار باشیم در بسیاری از موقع میتوانیم از کارهای جامعه استفاده کنیم چنان که بسیاری از دول دیگر کرده و میکنند.
از اموری که که مخصوصاً باید به آن عنایت کرد؛ تعیین تکلیف معاهدات و قراردادهایی است که به مباشرت جامعۀ ملل تهیّه و منعقد شده و بسیاری از آنها را نمایندگان ایران امضاء کردهاند و اکثر آنها به تصویب قطعی نرسیده است. از حسن اتفاق در این مسامحه و غفلت دولت ما شرکای چند داشت و به این واسطه سرافکندگی ما تخفیف مییافت ولیکن باید متوجه بود که این نمیتواند دوام داشته باشد و بالاخره نتیجۀ وجود عملیات جامعه همین قراردادهاست. و اگر بنا باشد به واسطۀ اهمال و غفلت دول آن قراردادها عاطل و باطل بماند، زحمات و فداکاریهایی که در این راه تحمّل میشود به هدر میرود. امسال در این موضوع گفتگو بسیار شد و بعدها این فقره را بیشتر تعقیب خواهند کرد لازم است دولت علیه در قراردادهای مزبور مداقه کرده، در هر یک تصمیمی بگیرد. نسبت به اکثر آنها گمان میرود محظوری در تصویب و قبول نباشد پس آنها را تصویب کند و هر یک را هم که نمیپسندد یا صراحة رد کند یا در اصلاح معایب آنها پیشنهادها بنماید. و ما نمایندگان دولت قرار گذاشتهایم در این باب آن اندازه که از دست ما ساخته است بذل مساعی بنماییم و به دولت اطلاع بدهیم البته دولت علیه هم از طرف خود اقدام لازم را در تکمیل مرام خواهند فرمود.
فعلاً تا وقتی که بتوانیم به دولت علیه اظهار نظریات موجه در امور مهمۀ مربوطۀ به جامعۀ ملل بنماییم اینجانب لازم میدانم خاطر اولیای امور را به بعضی نکات متوجه سازم.
اولاً راجع به عمل تریاک است که خطرش روز به روز به ما نزدیکتر میشود. از حسن اتفاق اشخاص جدیدی که متوجّۀ مسئلۀ تریاک نمیباشند آمریکاییها و بعضی از اروپاییها هستند و چون تریاککشی در اروپا و آمریکا چندان شایع نشده نظر آنها بیشتر متوجه مرفین و سایر ادویۀ مشتقه میباشد. ما هم این نظر را تأیید میکنیم و همواره میگوییم شما بیش از آن که مراقب زراعت و تجارت تریاک هستید باید مراقب ساختن مرفین و غیره باشید و فعلاً این رویه برای ما مفید شده و فرجهای بدست ما داده ولیکن این فرجه و مهلت موقتی است قرارداد بینالمللی تریاک به مرجلۀ اجرا رسیده و قهراً کنترل تجارت تریاک روز بروز شدیدتر خواهد شد و یقیناً روزی خواهد رسید که صدور تریاک ما به خارج گرفتار مشکلات و موانع خواهد شد. از این گذشته قبل از آن که کار ما به آنجا برسد برای قبول کردن قرارداد بینالمللی هم دست از سر ما برنمیدارند و دائماً یادآوری و محصلی خواهند کرد و ما اگر نخواهیم در زراعت و تجارت تریاک خودمان تقلیلی بدهیم حتماً باید راهی پیدا کنیم که هر قسم بشود برای کلیه فروش تریاک خود طریق مشروع پیدا کنیم و قرارداد بینالملل را قبول نماییم والّا چنان که مکرر عرض کردهام عاقبت حکایت پول و چوب و پیاز میشود. یعنی هم ضرر خواهیم کرد هم بدنام و مرهون خواهیم شد.
دوم مسئلۀ بردهفروشی است که به عقیدۀ اینجانب باید راهی پیدا کرد و قرارداد بینالمللی را در این موضوع قبول نمود، زیرا که عدم تصویب آن بیجهت دولت را بدنام میدارد و هر قدر بگوییم بردهفروشی در ایران موضوع ندارد و تصویب و عدم تصویب قرارداد تأثیری نخواهد داشت؛ اثرش مانند تصویب نخواهد بود. قرارداد خصوصی با دولت انگلیس هم بر فرض که مضرتی نداشته باشد باز جلوه و نمایش تصویب قرارداد عمومی را نخواهد داشت.
اینجانب مسبوقم که مانع دولت علیه در تصویب قرارداد بردهفروشی ارتباطی است که قرارداد مزبور با قرارداد معاملۀ اسلحه دارد ولیکن عقیدهام اینست که بالاخره برای همان قرارداد هم باید فکری کرده و نباید به خودداری از امضای آن اکتفا نمود چه بالاخره وقتی که قرارداد مقبول عموم دول گردید علیرغم ما اجرا میشود ضررش عاید میگردد و بدنامی عدم شرکت در امور خیر برای ما میماند. گذشته از این که در قرارداد خصوصی که دولت انگلیس با دولت ایران برای بردهفروشی میبندد همان مقرّراتی که در قرارداد اسلحه نسبت به کشتیهای ایران در خلیج فارس قید شده و سبب احتراز نمایندگان ایران از امضای قرارداد مزبور گردید، تصریح شده است و اینجانب تصوّر میکنم اگر دولت علیه در قرارداد خصوصی با انگلیس آن مقرّرات را قبول میکند دیگر دلیل ندارد که وحشتی از قبول قرارداد اسلحه و قرارداد عمومی بردهفروشی داشته باشد و اگر آن مقرّرات را قبول نمیکند مسئلۀ بردهفروشی در خلیج فارس حل نمیشود و ما باز دائماً گرفتار این قضیه خواهیم بود. در هر حال چون اخیراً در ضمن مذاکرات راجع به تقلیل سلاح قرارداد معاملۀ اسلحه تزلزل پیدا کرده احتمال میرود باز بتوانیم آن قرارداد را موضوع بحث قرار دهیم و رفع مضرّت آن را برای خود بنماییم لازم است که در این خصوص عطف توجهی بشود و در این باب امیدوارم بتوانیم عنقریب نظریاتی به دولت علیه پیشنهاد نماییم.
سوّم مسئلۀ تقلیل سلاح است که کم کم دارد به مرحلۀ جدّی میرسد و با عنواناتی که امسال در مجمع شد و اقدامی که دولت انگلیس در حصول توافق با دولت آمریکا در باب تجهیزات بحری کرد و حالا فرانسه و ایتالیا و ژاپن را هم دعوت به مذاکرۀ این کار کرده و ممکن است که بالاخره موافقتی حاصل شود در آن صورت کنفرانس تقلیل سلاح عمومی منعقد خواهد شد و ما هم البته در آن شرکت خواهیم کرد. پس برای آن موقع باید سیاست خودمان را معین کرده باشیم تا گرفتار عسر و حرج مشویم.
به عقیدۀ اینجانب یقین است که همه کس تصدیق خواهد کرد که دولت ایران قشون و تجهیزات زیادی ندارد بلکه زیاده از آن که دارد محتاج است ولیکن باید تا میزان احتیاج کیفیت و کمیت قشونی و تجهیزاتی خود را با ملاحظۀ اطراف بسنجیم تا در موقع خود بتوانیم از نظریات و حوائج خود دفاع کنیم. نه تنها ضرر نبریم بلکه استفاده هم بکنیم. امیدوارم دولت علیه اهمیّت و فوریّت موضوع را از نظر دور نخواهد داشت و با آقای سرهنگ ریاضی در این باب ترتیبات جدی خواهند داد.
چهارم مسئلۀ اصلاح اساسنامۀ جامعۀ ملل است در آن قسمت که سبب انعقاد میثاق پاریس یعنی قرارداد تحریم جنگ ضرورت پیدا کرده است که امسال در مجمع عنوان شد که نظر به تحریم جنگ که حالا دیگر محرز و منجز شده موادّ دوازدهم و پانزدهم و شانزدهم و هفدهم اساسنامۀ جامعه با اوضاع و احوال تناسب ندارد و باید در آن مواد تجدید نظر شود. البته ما در این موضوع مطالعاتی خواهیم کرد ولیکن دولت علیه هم باید نظر خود را معلوم فرمایند. عجالة اینجانب میتوانم عرض کنم یقین است که هر قدر در اساسنامۀ جامعه مسئلۀ جایز نبودن محاربه بیشتر مقیّد شود برای دول ضعیف صرفه دارد.
پنجم مسئلۀ تدوین قوانین بینالملل است که در اول بهار آینده کنفرانس آن در لاهه منعقد میشود و لازم است دولت علیه در مواردی که موضوع بحث خواهد شد و به همۀ دول اخطار شده است نظر خود را معلوم فرمایند و در کنفرانس هم نمایندۀ مهمی داشته باشند چه این موضوع کمال اهمیت را خواهد داشت.
ششم مسئله سیاست دولت علیه است در باب حکمیت بینالملل و محکمۀ عدالت بینالملل و قبول مادۀ ۳۶ اساسنامۀ محکمۀ مزبوره که اینجانب از ژنو در آن باب تلگراف کرده بودم و جواب رسید که امضای مادۀ مزبور با سیاست دولت مخالفت دارد. هر چند حق این است که با مخابرات تلگرافی این کار صورت گرفتنی نبود ولیکن تمنای اینجانب آنست که در این باب دستور صحیح صادر و ضمناً توضیح شود که چگونه است که سیاست دولت علیه با امضای مادۀ مزبور مباینت دارد زیرا آنچه تا کنون استنباط کردهام دول ضعیف همه طرفدار این مادّه هستند و امسال که دولت انگلیس و فرانسه و ایتالیا آن ماده را امضا کردند اسباب خوشوقتی عموم گردید و یکی از موجبات امیدواری عامّه به پیشرفت کار صلح در دنیا همین فقره بود. بسیاری از دول قبلاً این ماده را امضا کرده بودند بسیاری دیگر هم در همین ایام بعد از انگلیس و فرانسه و ایتالیا امضا کردند و اینجانب تنوانستم ملتفت شوم که امضای آن برای ما چه ضرری دارد و برای مزید توضیح عرض میکنم که اولاً بنیان این اصول در اساسنامۀ خود جامعۀ ملل گذاشته شده و در واقع هر کس عضویت جامعه را قبول کرده به موجب مادۀ ۱۳ اساسنامه جامعه قبول این فقره را تعهّد کرده است. ثانیاً امضای مادۀ ۳۶ اساسنامۀ لاهه دول را مقیّد نمیکند که هر اختلافی با هر کس پیدا میکنند مجبور باشند به قضاوت رجوع کنند و این تعهّد منحصر است به موادّی که در مادۀ ۱۳ اساسنامۀ جامعه و همین مادۀ ۳۶ اساسنامۀ محکمه قید شده است. ثالثاً همین تعهد را در موقع امضا قید میکنند که در مقابل دولی است که آنها هم این تعهد را کرده باشند. رابعاً هر دولتی برای مدت معینی این تعهد را میکند که بسیاری پنج سال را اختیار کردهاند و بعضی ده سال و پانزده سال. خامساً اگر چنان که اینجانب حدس میزنم احتراز دولت علیه از امضای این ماده ملاحظۀ بعضی دعاوی سابقه است گذشته از این که معلوم نیست آن دعاوی مشمول این موارد باشد میتوان قید کرد که این تعهّد برای اختلافاتی است که در آتیه روی دهد چنان که بعضی از دول همین قید را کردهاند. حاصل این که اینجانب تصوّر میکنم دولت علیه خوبست در این قضیه تجدید نظری فرمایند و با ملاحظۀ اطراف کار دستور جدیدی بدهند چه وقتی که معلوم شود دولت ایران از امضای مادّه امتناع دارد مایۀ تعجب خواهد گردید.
اما در خصوص فکری که اخیراً به اذهان آمده و مسیو بریان در مجمع هذهالسنه اشاره به آن نموده که به طور خلاصه از آن تعبیر به دول متحدۀ (اتازونی) اروپا میکنند شک نیست که بسیار فرق باشد از اندیشه تا وصول و البته در این باب ملاحظات عدیده به نظر میرسد، این اتّحاد و اتفاق آیا سیاسی و اقتصادی هر دو خواهد بود یا فقط اقتصادی است، اگر قسم اول باشد مشکلاتی بی حد و حصر است اگر قسم دوم هم باشد موانع عدیده دارد اوضاع و مقتضیات اقتصادی دول اروپا همه یکسان نیست و وفق دادن آنها با هم بسیار مشکل است، از این گذشته حدود اروپا کجاست آیا انگلستان هم جزو آنست یا نه اگر جزء نباشد این تأسیس بر ضد انگلیس خواهد بود، اگر جزء باشد حدود انگلستان کدام است؟ آیا آفریقای جنوبی و استرالی و کانادا و هندوستان و غیره هم ضمیمه باید بشوند یا خیر. دیگر این که روسیه و ترکیه چه میشود، کلنیهای فرانسه و ایتالیا چه صورت خواهند داشت. این مسائل که حل شد آن وقت این نظر پیش میآید که این اساس با آمریکا چه روابط خواهد داشت، با ممالک آسیا چه خواهد کرد. باری این همه مشکلات است معهذا به عقیدۀ اینجانب دول غیر اروپایی نباید اعتماد به این مشکلات کنند و نسبت به این فکر لاقید باشند. بدبختیهای اقتصادی و سیاسی اروپا به قدری است که ممکن است واقعاً مجبور شدند عاقبت چنین کاری بکنند و در آن صورت آسیاییها باید فکر کار خودشان را داشته باشند که عرصۀ سیاست و اقتصاد دنیا بکلی دگرگون خواهد شد و در این باب مجال گفتگو بسیار است اما فعلاً اینجانب به غیر از تذکر مقصودی نداشتم.
***
عجالة این راپرت را بیش از این طولانی نکرده مسائل دیگر و تکمیل نظریات معروضه را موکول به آینده و تکمیل مطالعات مینماید.
منبع: مقالات محمدعلی فروغی